تأليفات » فقه براى غرب نشينان (جمع آورى شده طبق فتاواى معظم له)


مقدمه مترجم

يک مسلمان متعهد و متقى بايد در داخل حدود و مرزهاى الهى زيست کند و اين حدود و مرزها، همان حلال و حرام و روا و نارواست و وظيفه يک فقيه تعيين آنها بر اساس کتاب و سنت ديگر ادلّه شرعى و عقلى است. حوزه فقاهت، بسيار گسترده و فراگير مى باشد و هيچ کردار و رفتار و گفتارى بدون حکمى از احکام پنجگانه نيست. ولذا انسان در هر کجا زندگى کند، در شرق، غرب، بلاد اسلامى و يا خارج آنها، بايد حيات خود را در همان چهار چوب بگنجايد و اگر او فردى هوشيار و متعبد باشد هيچ مشکلى برايش پيش نخواهد آمد، زيرا فقهاى ما بر پايه سماحت و سهولت شريعت مقدس اسلام براى همه زمينه ها و در همه شرايط و اوضاع و احوال، راه حل مشروع و معقول ارائه مى دهند و هرگز انسان را در بن بست قرار نداده و بلا تکليف رها نمى کنند.
هجرت مسلمانان از بلاد اسلامى به کشورهاى غربى، اروپا و آمريکا و غيره در قرن اخير شتاب بيشترى گرفته است. آنان در اثر عواملى که مجال بحث از آنها نيست تنها و يا فوج فوج زادگاهش را ترک گفته و در آن بلاد اقامت و سکنى گزيده اند و ويژگى آن محيط ها و حاکميت شرايط خاص براى مسلمانان مسائلى پديد آورده که مکرر سؤالاتى را موجب شده که پاسخ مى طلبند.
نويسنده اين سطور که چندين سفر تبليغى به برخى کشورهاى اروپايى داشتم و با مسلمانان مهاجر عرب، ترک، آذرى، افغانى، ايرانى و غير هم ديدارها داشتم با انبوهى از آن سلسله مسائل مواجه بودم و حتى در برخى موارد به سبب اختلافى بودن مسئله، از برخى مراجع تقليد استفتا به عمل آورده و پاسخ متناسب دريافت مى کردم و آنها را منتقل مى نمودم.
سال گذشته بعد از مسافرت تبليغى و تجديد ديدار، به زيارت برادر بزگوارم حجة الاسلام و المسلمين آقاى سيد جواد شهرستانى صهر آيت الله العظمى سيد على سيستانى (دام ظله العالى) شرفياب شدم و در محضر ايشان کتاب "الفقه للمغتربين" را ديدم و نسخه اى گرفتم. پس از مطالعه ملاحظه کردم که غالب مندرجات آن رساله، سؤالاتى بود که در طول چندين سفر از من هم کرده بودند و احيانا پاسخهاى کلى مى دادم و به لحاظ عدم اطلاع از فتواهاى مراجع، در برخى موارد احتياج به استفتاء احساس مى شد. اين کتاب علاوه بر آنکه آن سلسله مسائل مورد ابتلاء و پرسش را دارد با فتاواى مرجع تقليد شيعيان حضرت آية الله العظمى سيستانى هم تطابق داشت. تصميم گرفتم براى تعميم فايده، کتاب را به فارسى برگردانم تا همه از برکات رساله مزبور بهره مند گردند.
خدا را سپاس که در عرض چند ماه اين نيت جامه عمل پوشيد و ترجمه کامل آماده طبع شد. از خداى متعال مسئلت دارم که آن را به کرمش قبول فرمايد و ذخيره آخرت قرار دهد.
در خاتمه سخن، از همکارى و هميارى سرکار خانم حاجى حسينى که در سامان دادن اين کار، مرا يارى رساندند و در تسريع ترجمه و تنظيم کتاب، نقش سازنده داشتند تشکر مى کنم و براى ايشان نيز مزيد توفيق و اجر، مسئلت دارم، انّه نعم المجيب. تهران ـ سيد ابراهيم سيد علوی

5/8/1378
رجب المجرب 1420



مقدمه نويسنده كتاب

بسيار خوشحالم که کتاب "فقه براى غرب نشيان" را که با فتاواى حضرت آيت الله العظمى سيد على سيستانى ـ مدظله العالى ـ برابر است تقديم خوانندگان گرامى کنم.
اين کتاب کوششى است آغازين در زمينه بيان برخى احکام فقهى براى مردمانى که پيش آمده تا ميهن خود را ترک نموده و از علايق و وابستگى هاى وطن مالوف، بريده و در کشورهاى غير اسلامى و در زير حاکميت قوانين، آداب عادات و رسوم نظامهاى احياناً نا مأنوس و مغاير با شيوه هاى شناخته شده در بلاد اسلامى، زندگى کنند و همين امر، ناسازگارى ها و شکافهايى را در زندگى آنان به وجود آورده و مشکلات خاصى را آفريده9 است و پاسخهايى مناسب مى طلبد.
اين رويداد، نياز به نگارش کتابى را مى رساند که به مسائل حياتى مسلمانان مهاجر به مغرب زمين، پاسخ دهد، بنابر اين کتاب حاضر خط مشى ويژه اى دارد و اهداف خود را در يک مقدمه و دو باب و هر کدام داراى چندين فصل پى مى گيرد و مسائلى را مطرح مى کند که احياناً نا آشنايند و قضايايى را دنبال مى نمايد که کاملاً تازه اند و در رساله ها و کتب فقهى معمولى، کمتر آنها را نمى توان يافت. مباحث اين کتاب، روزنه هايى را براى خوانندگان باز مى کند و احياناً ممکن است استفتائات و سؤالاتى تازه پيش آورد. و مايه خوشحالى است که خوانندگان با فضيلت، آنها را به آدرس ما بفرستند تا همراه پاسخ آنها، در چاپ هاى بعدى کتاب، منتشر شود.
اين کتاب (فقه براى غرب نشينان) در واقع سومين کوشش ماست به دنبال دو تلاش قبلى تحت عناوين: "فتاواى آسان" و "منتخبى از مسايل برگزيده".نگارنده در هر سه کتاب کوشيده است تا طالبان را به فقه و احکام اسلامى پيوند دهد و آن معلومات را براى کسانى که در آن رشته تخصص ندارند دوست داشتنى کند. اگر به اين هدف رسيده باشم خدا را سپاس فراوان مى گويم و الا تنها کوششى است در انجام وظيفه. و توفيق از خداوند است و بس.
نگارنده توانست فصولى از کتاب حاضر را به سمع و نظر والد گرامى که به قصد معالجه، مدتى در لندن اقامت داشت برساند و از نظرات معظم له بهره ببرد. خدا اين عمل از ما بپذيرد.
ضمناً از کليه کسانى که مرا در تکميل و بهسازى اين کتاب يارى کرده اند سپاسگزارم و به ويژه از حضرت آيت الله العظمى سيستانى ـ مدظلّه العالى ـ که قبول زحمت فرموده برخى استفتاءها ها را ملاحظه کردند و همچنين از دفاتر معظم له در نجف اشرف، قم و لندن که يارى ها کردند و محبت ها مبذول داشتند و در تطبيق و مقابله فتاوا زحمت کشيدند، نهايت تشکر را دارم.
خدا همه ما را به سوى آنچه رضا و خشنودى اش در آن است هدايت فرمايد و به توفيق آنچه که شايسته است نايل آورد. آمين. "...ربنا لا تؤاخذنا آن نسينا او اخطانا ربنا و لا تحمل علينا اصراً کما حملته على الذين من قبلنا، ربنا و لا تحملنا ما لا طاقه لنا به واعف عنا و اغفرلنا و ارحمنا انت مولانا فانصرنا على القوم الکافرين"
عبدالهادى المحمد تقى حکيم

27/رمضان 1418



طرح مؤلف و تمهيد

در صبح يک روز آفتابى زمستان رجب سال 1416 برابر کانون اول 1995 هواپيما به سوى لندن پايتخت انگلستان به پرواز در آمد.
هواپيما از شرق به سوى غرب و از ميهن آفتاب به پايتخت ابرها پرواز مى کرد، گرماى خورشيد که از شيشه هاى هواپيما به درون مى آمد چيزى بود که ديگر با آن وداع مى گفتم همچون وطن و ميهن خودم که آن را هم با يک حرارت معنى دارى ترک مى نمودم.
هواپيما در وسط آسمان قرار گرفت و پروازش آرام و خوش بود، همانند آن بود که چيزى روى قطب استوار، قرار گيرد. ترجيح دادم که با خواندن برخى سوره ها از روى قرآن کوچکى که از زمان کودکى همراه دارم اندکى وقت را پر کنم.
من در خانه بزرگمان در نجف اشرف چشم خود را گشوده و جدّم را ديده بودم که صبح هر روز و بعد از ظهر و عصر و به هنگام سفر و ديگر اوقات قرآن مى خواند و همچنين پدرم را مى ديدم که هميشه در جيب خود قرآنى داشت و در سفر و حضر از آن جدا نبود. قرآن را گشودم و آياتى را با صدايى آهسته و آرام تلاوت مى کردم تا بدان وسيله روح و روان و درون و خونم را شستشو دهم و دهانم را از آلودگى هاى مادى و از بدى ها، پاک کنم و از خداى ـ عزّوجلّ ـ يارى بطلبم که اين پاره آهنى را که در ميان آسمان و زمين معلق است از رخداد سوء حفظ فرمايد.
ظهر نزديک شده بود و کم کم وقت نماز فرا مى رسيد. از روى صندلى خود بلند شدم و به سوى دستشويى راه افتادم، تجديد وضو کرده، شانه از جيب خود در آوردم، موى سر و صورت را مرتب کردم و با شيشه کوچک عطر، خود را خوشبو کردم که چنان عادت داشتم زيرا خوانده بودم که معطر بودن و بوى خوش به کار بردن مستحب است و پيامبر اکرم محمد (ص) عطر را دوست مى داشت و نيز خوانده بودم که نماز با عطر و بوى خوش برابر هفتاد نماز است. پس از آنکه از وضو، شانه کردن مو و استعمال عطر فراغت جستم درب دستشويى را باز کردم و بيرون آمدم و دوباره بر روى صندلى خود نشستم.
تا نشستم شروع کردم آيه هايى را که از کودکى حفظ داشتم تلاوت کردم و مى انديشيدم کجا بايد نماز بخوانم و چگونه سمت قبله را بشناسم و آيا ايستاده نماز بخوانم و يا نشسته؟! اين افکار مرا به خود مشغول کرد. به حافظه ام رجوع کردم و از اطلاعات دينى ام کمک گرفتم و سخن فقها، به يادم آمد که انسان تا مى تواند بايد ايستاده نماز گزارد و اگر ناتوان بود و ممکن نشد مى تواند نشسته نماز بخواند. و همينطور از حکمى به حکمى ديگر و از مرتبه اى به مرتبه ديگر بر حسب قدرت و استطاعت پيش مى رفتم چون مى دانستم نماز به هيچ وجه ساقط نمى شود.
وقتى به اين نتيجه رسيدم چشم خود را در هواپيما گراندم تا جايى را بيابم که ممکن است در آنجا ايستاده، نماز گزارد. در گوشه اى جايى ديدم که مى شد آنجا نماز خواند، در دل خود گفتم جا آماده شد بايد سمت قبله را بشناسم و تا زمانى که هواپيما آرام و مثل ايستاده است، فريضه را به جا آورم، به نظرم رسيد که از خدمه هواپيما بپرسم تا قبله را بشناسم.
مهماندار چاى آورد و آن را روى ميز کوچک صندلى که در جلو هر مسافر قرار دارد گذاشت. از فرصت استفاده کرده با انگليسى شکسته بسته گفتم: ـ سؤالى دارم.
ـ بفرماييد.
ـ بى زحمت ممکن است سمت قبله را براى من بفرماييد؟
ـ متأسفم، خواسته شما را نفهميدم.
ـ سمت قبله، سمت مکه مکرمه؟
ـ آيا شما مسلمان هستيد؟
ـ بله، مى خواهم نماز ظهر بخوانم.
ـ اجازه بدهيد از خلبان هواپيما بپرسم.
مهماندار رفت کابين تا قبله را از خلبان بپرسد. در اين فرصت به ذهنم آمد که براى نماز زير اندازى هم لازم دارم تا روى آن نماز بخوانم. او برگشت و جواب سؤالم را داد، از وى خواستم پارچه اى، قطعه روزنامه اى بياورد که روى آن نماز بخوانم.
او ملافه اى براى من آورد، آن را روى کف هواپيما پهن کردم و نماز ظهر و سپس نماز عصر را دو رکعت به طور قصر و شکسته خواندم، آنگاه تسبيح حضرت زهرا را سى و چهار بار الله اکبر و سى و سه بار الحمدلله و سى و سه بار سبحان الله خواندم و شکر خدا به جا آوردم و دوباره به روى صندلى خود نشستم ولى حالى ديگر داشتم و احساس آرامش مى کردم. بيشتر مى پنداشتم که نماز در هواپيما، کارى سخت و امرى خسته کننده مى باشد و مرا به زحمت خواهد انداخت و انگشت نما خواهد کرد اما اشتباه مى کردم بر من آشکار شد که نماز براى من احترام ويژه اى به وجود مى آورد و به من شکوه و هيبتى خاص مى بخشد حتى در نظر غير مسلمانان که همراه من سفر مى کنند و از آن جمله خدمه و مهمانداران هواپيما.
غرق در اين افکار بودم که بلندگوى هواپيما به صدا در آمد و اعلام کرد که مى خواند غذا بدهند، فورى مهمانداران پيش آمده از مسافران مى پرسيدند با ملاحظه ليست غذا، چه نوع غذا و طعامى را ترجيح مى دهند. نوبت به من رسيد يکى از خانم هاى مهماندار پرسيد: چه غذايى را دوست مى داريد: ماهى و يا مرغ؟!
من ماهى را انتخاب کردم اما نه بدان جهت که آن را بيشتر دوست دارم و آن را بر مرغ ترجيح دادم ليکن بدان سبب که مرغ را نمى توانم بخورم زيرا آن را از دست غير مسلمان مى گيرم و براى من محرز نيست که آيا آن تذکيه و ذبح شرعى، شده است يا نه؟ و اين همان مشکلى است که تا در مغرب زمين هستم با اين مشکل مواجه مى باشم.
من در يک کشور اسلامى زاده شده ام و در آن رشد کرده و بزرگ گشته ام. من هر گاه در صحت ذبح گاو، گوسفند و يا مرغ و امثال آن شک مى کردم و يا در حلال بودن ماهى که از بازار مى خريدم دو دل مى شدم به آن شک اعتنا نداشتم زيرا از بازار مسلمانان مى خريدم و آن را با خاطرى جمع و آسوده، مى خوردم ليکن وضع در کشور غربى کاملا فرق مى کند من نمى توانم گوشتى را که يک شخص غير مسلمان مى فروشد بخورم مگر آن که تذکيه شرعى آن را برابر فقه و شريعت اسلامى احراز کرده باشم و اين، چندان کار آسانى نيست.
به هر حال مهماندار غذا را آورد و آن طعامى بود لذيذ و اشتها آور، ماهى سرخ شده با روغن آفتابگردان با اندکى سيب زمينى سرخ شده و کمى برنج و سالاد و سبزى و دو دانه زيتون سبز و چند دانه انگور و انجير سياه و مقدارى شيرينى و ليوانى آب سرپوش دار با مخلفاتى از نمک، شکر و ادويه و دو تکه نان و قاشق، چنگال و کارد و دستمال کاغذي.
خيلى گرسنه بودم. نخست حمد و سپاس خدا گفتم، آنگاه چنگال را در دل ماهى پخته، فرو بردم تا آن را از نگاهدارم و با کارد خردش کنم و به قطعات کوچکتر در آورم تا خوردن آن آسانتر باشد ولى قبل از خوردن به ياد يک چيز ديگر افتادم.
آيا اين ماهى پولک دار است؟ و آيا آن را زنده از دريا و آب، بيرون کشيده اند؟ و آيا آن، در تور ماهيگير مرده است و آيا گيرنده و شکار کننده آن مسلمان بوده است يا کافر، نام خدا به هنگام صيد برده شده يا نه؟ و آيا روغنى که ماهى را با آن تاب داده اند، روغن پاکى بوده است يا نه؟ و آيا پزنده آن مسلمان بوده يا نه؟
اين فکر بسيار خسته کننده بود که در آن ساعت مرا به خود مشغول کرد و لحظه اى از خوردن ماهى خوشمزه و گرم بازداشت در حالى که من گرسنه بودم اما مهم نبود زيرا پس از آن که ماهى پولک دار باشد و از آب زنده بيرون کشيده شود و يا در تور ماهيگير بميرد آن را بخورم اعم از آنکه آن را مسلمان صيد کند يا کافر، بسم الله بگويد و يا نگويد. مقدارى از آن ماهى را با چنگال در بشقاب خود گذاشتم و دوباره مسائل را از خاطرم گذر دادم و به ياد آوردم که رساله عمليه مرجع تقليد را وقتى که آماده سفر مى شدم خواندم وئ مشکلى نبود. در دل خود گفتم روغن آفتابگردان چطور، آيا آن پاک است؟ فورى به خود پاسخ دادم آرى، همه چيز براى تو پاک است تا به نجاست و آلودگى آن، علم پيدا کني. و چون نجاست آن روغن را نمى دانم پس پاک است. و وقتى روغن پاک است و ماهى پخته شده با آن حلال و پاک، پس همه اش پاک است و خوردن آن حلال مى باشد. مى ماند پزنده آن، که آيا او مسلمان بوده و يا از اهل کتاب بوده که پاکند و يا اين که او نه مسلمان بوده و نه از اهل کتاب؟ البته اين مسئله مهم است اما من نمى دانم که آيا پزنده به اين غذا دست زده است يا نه؟ قاعده فقهى "همه چيز براى تو پاک است تا بدانى که آن، نجس و آلوده است" را ياد آوردم. مراجعه به اين قاعده چنين نتيجه مى دهد که خوراک ماهى هواپيما پاک و خوردن آن براى ما حلال است به اين نتيجه که رسيدم، نفسى عميق کشيدم و با خيال راحت چنگال را برداشتم و قطعات ماهى را که خرد کرده بودم خوردم و سپس سيب زمينى پخته را که با روغن، سرخ شده بود و من نجاست آن را نمى دانستم و براى من پاک بود خوردم و همين کار را با نان، سالاد، ميوه و ديگر شيرينى ها کردم همه را پاک مى دانستم و خوردم و آنگاه يک ليوان اب و يک فنجان چاى که همه شان برايم پاک بودند نوشيدم زيرا حکم شريعت اسلام در همه آن موارد همين است.
حمد و سپاس خدا به جا آوردم و در برابر نعمت هاى الهى شکرگزارى کردم و سپس چشمانم را بستم تا کمى استراحت کنم و اندکى بعد چشمان خود را گشودم و از پنجره هواپيما به بيرون نگريستم، به آسمان بالا نگاه کردم سبزى و رنگ آبى شفاف ديدم، به پايين نگاه کردم سبزى دريا را ديدم، سبزى از هر سو مرا در ميان گرفته بود و در فضاى خرّم و بى انتها، شناور بودم.
هواپيما در ارتفاع سى هزار پا از سطح دريا پرواز مى کرد و دو ساعت و نيم ديگر وقت داشتيم تا به فرودگاه دولتى لندن "هيترو" "Heathrow" برسيم.
چشم در درون هواپيما گراندم، برخى مسافران سرگرم خواندن روزنامه هاى صبح بودند که مهمانداران براى ايشان آورده بودند تا کمى وقت خود را پر کنند و عده ای هم در خواب عميقى فرو رفته بودند.
آرام دست دراز کرده و روزنامه صبح را برداشتم. تيترها با حروف درشت سياه و رنگى چاپ شده بودند تا نظر خوانندگان را جلب کنند.
چشمم بر روى آن تيترها مى گذشت بى آنکه تمرکزى حاصل شود، در اين موقع چيزى به ذهنم آمد که در روزهاى گذشته همواره به آن مشغول بودم: من هويّت فرهنگى خود را در يک کشور بيگانه چطور بايد حفظ کنم؟
اين فکر مدّت طولانى مرا به خود مشغول کرده بود که سفر اروپايى را چگونه خواهم گذراند؟ و از روزى که سفر را آغاز کردم، دلم بدان مشغول بود و هم اکنون نيز همواره مهمترين فکر من همان است و در هرآن به آن مى انديشيدم، آنگاه که بيدار هستم و آنگاه که خواب بر من چيره مى شود صبح، عصر و خواه ناخواه اين فکر بر من غالب مى گردد.
يکبار يکى از دوستانم که قبل از من به لندن سفر کرده بود تلفنى به من زده و توصيه هايى کرده بود. يکبار ديگر به کتابخانه رفتم، کتابى نظر مرا به خود جلب کرد هم اين کتاب و هم آن دوست تأکيد داشتند که من بر مسئله اى اهتمام و رزم که خلاصه آن اين است: آثار منفى مهاجرت به غرب در اين خلاصه نمى شود که انسان از اسلام دور مى شود و اطلاعات مذهبى اش رو به کاستى مى گذارد بلکه گاهى چيزهايى پيش مى آيد که به مراتب از آن مهمترند و آن اين که انسان مسلمان در چنان محيط هايى از هويت اخلاقى و اجتماعى خود دور مى شود و از تربيت اسلامى و عادات و آداب آن فاصله مى گيرد!
نويسنده افزوده بود: مسلمانى که وادار به مسافرت به کشورهاى غربى مى شود بايد براى خود محيط هاى سالم دينى به وجود آورد که در غرب يافت نمى شوند. درست است که او نمى تواتند محيط هاى عمومى را عوض کند اما او مى تواند محيط ويژه اى براى خود فراهم نمايد که در آن فضا زيست کند.
به وجود آوردن محيط مناسب و اسلامى در آن شرايط شبيه واکسينه شدن در برابر يک نوع بيمارى است که انسان مى خواهد از آن فرار کند و با اقداماتى معقول به پيشگيرى مى پردازد ما در عين حال که ادعا نمى کنيم چنان چيزى آسان است و با اين تمثيلات ساده از کنار آن نمى توان گذشت، در عين حال اين امر از اهميت خسارت يک انسان با ايمان در زمينه تعهدات دينى که اساس هويت و شخصيت او را تشکيل مى دهند کم نمى کند پس شايسته است مراقبت کنيم هر چند که چنان کارى در جنبه هاى ديگر زندگى خسارت ها و ضررهايى را به وجود آورد. ما همان اندازه که آثار منفى آن سفرها را در نظر مى گيريم براى رهايى و نجات از آن ضايعات هم بايد برنامه داشته باشيم. مسلمانى که براى آينده مادى و دنيايى و در جنبه هاى علمى و اقتصادى و ديگر امور خويش در کشورهاى غربى، تلاش مى کند نبايد حيات اخروى خود را در اين مسير از دست بدهد. او مانند هر تاجر ديگر نبايد شرف و انسانيت خود را در برابر مبالغى پول خسارت دهد،او همانند مريض برای امراز سلامت وتندرستی وتلخی دوا درد سوزن واو داغ شدن و امثال آن را تحمل مى کند تا مرض، او را از پا در نياورد. پس براى هر مسلمانى که در چنين محيط هاى آلوده زندگى مى کند لازم است که خود را در برابر عوارض و خطرات نامطلوب، نگاهدارد و براى خود محيط و جوّ دينى مناسب پديد آورد تا در حد امکان از ضرر و زبان هاى آن محيط هاى آلوده، بکاهد1.
او بايد براى خود و خانواده و فرزندان و حتى برادران هم کيش خود چنان محيط هاى سالم را به وجود آورد تا به کلام خداى تعالى عمل کره باشد که فرمود:
"يا ايها الذين امنوا قواانفسکم و اهليکم ناراً و قودها الناس و الحجارة عليها ملائکه غلاظ شداد لا يعصون الله ما امرهم و يفعلون ما يؤمرون2": اى کسانى که ايمان آورده ايد خود و خانواده تان را از آتشى نگاهداريد که آتشگيره آن مردمان و سنگ است. بر آن فرشتگانى سر سخت و خشمگين مأمورند که از فرمان خدا سرپيچى نمى کنند و هر آنچه به ايشان امر شود، عمل مى کنند.
1. دليل المسلم فى بلاد الغربه، ص 27-37.
2. سوره تحريم، آيه 6.
و با خدا ـ برتر از هر گوينده ـ فرمود:
"المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولياء بعض يامرون بالمعروف و ينهون عن المنکر1": مردان و زنان با ايمان، سرپرستان يکديگرند همديگر را به نيکى فرمان مى دهند و از بدى باز مى دارند.
و پيامبر اکرم (ص) فرمود: "کلکم راع و کلکم مسئول عن رعيته2": همه تان گله بانيد و مسئول رعاياى خويش هستيد. و به هر حال بايد فريضه امر به معروف و نهى از منکر مورد عمل قرار بگيرد. و به طور خلاصه ايجاد چنان مصونيتى در خلال چند امر ميسّر است.
1ـ هر روز به اندازه ممکن، برخى سوره هاى قرآن کريم را با انديشه و تدبّر تلاوت کند و يا به قرائت يک قارى گوش دهد که در آن آيات، بينش هايى از سوى پروردگار و هدايت و رحمتى براى مردمان با ايمان وجود دارد: "بصائر من ربکم و هدى و رحمة لقوم يؤمنون3".
"و اذا قرى القرآن فاستمعوا له و انصتوا لعلکم ترحمون4" :و وقتى قرآن، تلاوت شد گوش کنيد و آرام باشيد شايد مشمول رحمت گرديد.
زيرا اگر کسى با قرآن همنشين باشد بلند نمى شود مگر با افزونى و يا کاستى، افزونى هدايت و رشاد و کاستى کورذى و ضلالت.5 و بدانيد با وجود قرآن، براى احدى، فقر و فاقه نيست و بدون قرآن هيچ کسى دارا نيست، از او براى دردهايتان دارو بطلبيد و در سختى ها و گرفتارى ها از او يارى بجوييد زيرا در قرآن شفا و بهبودى از بزرگترين درد که کفر و نفاق و گمراهى و گمگشتگى باشد، وجود دارد و از خدا به وسيله قرآن بخواهيد و به محبت قرآن به خدا رو کنيد و آن را وسيله سؤال از مردم قرار مدهيد زيرا بندگان به سوى خدا هيچ وسيله اى مثل قرآن ندارند و بدانيد که او شفاعت کننده اى است که شفاعتش پذيرفته است و گوينده اى است که است که سخنش مورد تصديق مى باشد و هر که در روز قيامت قرآن شفاعت کننده او باشد شفاعت آن در حق او پذيرفته است.6
و هر کس در جوانى قرآن بخواند قرآن با گوشت و خون او
1. سوره توبه، آيه 71.
2. مستدرک الوسائل، ج 14، ص 248.
3. سوره اعراف، آيه 203.
4. سوره اعراف آيه، 204.
5 و 6. نگاه کنيد: نهج البلاغه، ص 252.
در آميزد و خدا او را با فرشتگان بزرگوار و نيکوکار، همراه کند و قرآن در روز قيامت مانع او از آتش و عذاب خواهد بود1.
بهتر است او برخى تفسيرهاى مختصر را که حمل آن آسان و در مسافرت سودمند است، همراه داشته باشد.
2ـ نمازهاى واجب را در وقت هاى معين بخواند بلکه احياناً نمازهاى مستحبى را که ممکن است به جا آورد، پيامبر (ص) به عبدالله بن رواحه آن هنگام که براى جنگ موته بيرون مى رفت طٌى وصيتى فرمود: تو به سرزمينى مى روى که در آنجا کمتر براى خدا سجده مى شود، پس فراوان سجده کنيد2.
و زيد شحام از امام صادق روايت کرد که پيامبر(ص) فرمود:
"احب الاعمال الى الله الصلوة، و هى آخر وصايا الانبياء3": دوست داشتنى ترين اعمال نزد خدا نماز است و آن آخرين سفارشهاى پيامبران است. امير مؤمنان على (ع) هم نماز را سفارش کرده فرمود: به نماز تعهد داشته باشيد و بر آن مراقبت و محافظت کنيد و فراوان نماز گزاريد و با آن تقرب بجوييد که آن براى مؤمنان واجب وقت دارى است. آيا جواب دوزخيان را نمى شنويد آن هنگام که از ايشان سؤال شد چه چيزى شما را در سقر و دوزخ وارد کرد؟ گفتند: ما از نمازگزاران نبوديم.
و همانا نماز گناهان را همانند برگهاى درخت فرو مى ريزد و معاصى را مانند ريسمان پوسيده، رشته، رشته متلاشى مى کند و از بين مى برد، و رسول خدا (ص) آن را به حمام و آب گرمى تشبيه کرد که دم در خانه آدمى باشد و او در هر روز و شب پنج بار در آن شستشو کند پس از چنين نظافت و و شستشويى چه آلودگى بر او باقى مى ماند؟4
3ـ خواندن قسمتى از دعاها، مناجات ها و ذکرها در حد توان، که چنان عملى گناهان را ياد مى آورد و به توبه وا مى دارد و به پرهيز از کارهاى بد فرا مى خواند و توشه اى از حسنات و نکوکارى مى شود. مثل دعاهاى صحيفه سجاديه امام زين العابدين (ع)، دعاهاى کميل بن زياد، دعاهاى ماه رمضان مانند دعاهاى ابوحمزه ثمالى و دعاهاى سحر و دعاهاى هفته و ديگر دعاها.
و هر مسلمانى به چنين تهذيب و خود سازى نيازمند است به ويژه اگر در کشور غير اسلامى به سر برد.
4ـ به مرکزها و مؤسسه هاى اسلامى، زياد رفت و آمد کند که در آنها در ماه رمضان و يا ديگر ماهها و زمانها در عيدهاى اسلامى و مناسبت هاى مذهبى و روزهاى ولادت و وفات، مجالس وعظ، ارشاد و تبليغ تشکيل و به پا مى شود و انگهى مسلمانان بايد اين مناسبت ها را در خانه هاى خود هم زنده نگاهدارند. آنجا که چنان مجالس و مراکز و مؤسسات عمومى وجود ندارند.
5ـ در انجمن ها و کنفرانس هاى اسلامى که در کشورهاى غربى احياناً تشکيل مى شود شرکت کند.
6ـ کتابها، مجلات و روزنامه هاى اسلامى را براى بهره جستن از آنها بخواند و به ديگران نيز فايده برساند.
7ـ به برخى نوارهاى کاست که اساتيد با تحمل زحمت و بى خوابى آنها را فراهم کرده اند و در مجالس به عنوان سخنرانى آنها را القاء کرده اند گوش کند که در آنها موعظه و تذکر فراوان خواهد يافت.
8ـ از رفتن به جاهاى فساد و لهو از ديدن برنامه هاى بد تلويزيونى به ويژه بعضى کانالها که برنامه هايشان با عقايد دينى و ارزش هاى مذهبى و منش و تمدن اسلامى سازگارى ندارند خوددارى کند.
9ـ دوستان صالح در راه خدا به دست آورد که او آنان را ارشاد کند و ايشان هم او را ارشاد کنند. او آنان را از کژى و انحراف باز دارد. و ايشان هم او را، و اوقات فراغت را با کارهاى مفيد همراه ايشان بگذارند و بدان وسيله از رفيقان ناباب و از انزوا و تنهايى و آثار سوء آنها خلاصى يابد.
امام صادق (ع) از پدرانش، از پيامبر (ص) روايت کرد که فرمود: مسلمانان پس از فايده اسلام، فايده اى مثل برادر دينى و خدايى به دست نياورده است.
ميسر گفت: امام ابو جعفر صادق (ع) به من فرمود: آيا خلوت مى کنيد و صحبت مى کنيد و از هر بابى سخن مى گوييد؟ گفتم: بله به خدا سوگند خلوت مى کنيم و با يکديگر به گفتگو مى نشينيم و آنچه گفتنى است مى گوييم. امام فرمود: به خدا سوگند دوست مى دارم در برخى از اين اوقات با شما باشم. آگاه باشيد به خدا قسم من بوى شما، روحهاى شما را دوست مى دارم و شما بر دين خدا و فرشتگان او هستيد پس با ورع و کوشش، يارى برسانيد1.
10ـ انسان همه روزه از خود حساب کشى بکشد و يا هر هفته عملکرد هاى خود را محاسبه کند اگر کار نيک انجام
1. اصول کافى، ج2 ص 187، و بنگريد باب زيارة برادران، ج 2، ص 175 و باب تذاکر و ياد برادران از همان کتاب ص 186.
داده خدا را شکر گزارد و افزون کند و اگر عملکردش بد بوده استغفار نموده
و توبه کند و تصميم بگيرد که بار ديگر آن کار بد را نکند. پيامبر بزرگوار به ابوذر چنين وصيت کرد: اى اباذر، پيش از آنکه به حساب تو رسيدگى شود خود به حسابت برس چنين کارى براى حساب پس دادن فردا، بهتر است و خود ت را قبل از آنکه سنجيده شوى بسنج. و براى عرضه داشت بزرگ در روزى که بر خدا هيچ امر پنهانى، پوشيده نمى ماند، آماده باش.
اى اباذر، هيچ انسانى پارسا و متقى نمى شود مگر آنکه خود را سخت تر از آنچه شريک، از شريک خود حساب مى خواهد، محاسبه کند او بايد بداند که از کجا مى خورد و چه مى پوشد آيا از حلال است و يا از حرام؟1 و امام کاظم فرمود:
"ليس منا من لم يحاسب نفسه فى کل يوم فان عمل حسنه استزادالله تعالى و آن عمل سيئة استغفر الله منها و تاب"2: از ما نيست کسى که خود را هر روز محاسبه نکند اگر کار نيک انجام داده از خدا فزونى بطلبد و اگر کار بد کرده توبه کند و از خدا آمرزش بخواهد.
11ـ به لغت و زبان عربى که زبان قرآن و تعداد زيادى از کتب و منابع شريعت اسلامى است اهتمام بورزد علاوه آنکه آن، زبان انبوهى عظيم از مسلمانان و بزرگان دين است و آن را در ميان خانواده رواج دهد و اگر دانشجويان در کشورهاى غير اسلامى به آموزش زبان اجنبى مشغولند همزمان به آموزش زبان عربى هم همت بگمارند تا بدان وسيله به دين و ارزش هاى مذهبى و تاريخ تمدنشان دست يابند.
12ـ به تربيت نسل جديد اهتمام بورزد و آن را از طريق تربيت فرزندان پسر و دختر بر محبت کتاب خدا علاقه به تلاوت آن با تشکيل مسابقه ها و فعاليت هاى فرهنگى، پى بگيرد.
کودکان را با ورزيده کردن بر عبادتها و آراستگى به اخلاق فاضله مانند راستى، شجاعت، وفاء به عهد و دوست داشتن ديگران، آماده کند و همراه خود آنان را به مراکز اسلامى و مؤسسه هاى دينى ببرد و عادتشان دهد. او دشمنان
اسلام را به ايشان بشناساند و روح اخوت و برادرى را در ميان آنان تقويت کند و دست آنها را در شرکت کردن
1. امالى شيخ طوسى، ج2، ص19.
2. جامع السعادت، ج 3، ص 94.
در مناسبت ها، عيدها و عزاها بگيرد.او کار کردن و کوشش و فعاليت را براى کودکان دوست داشتنى کند تا بدان وسيله اسلام را بهتر بفهمند و بر پايه ارزش هاى دينى در حيات دنيوى نيز رفتارى متناسب داشته باشند.
فکر خود را در اينجا نگاه داشتم و به آسمان نگريستم در جلو چشم خود انبوهى از ابرهاى سفيد را مشاهده کردم که از اينجا و آنجا جمع شده و مانند پنبه حلاجى شده که بر روى مخملى سبز نهاده شده باشد، جلوه گر بودند، منظره خيلى دلربا بود آن قدر نگريستم تا چشمم سير شد. پاره هاى ابر در حرکت بودند، جمع مى شدند، توى هم مى رفتند، يکى مى شدند، از هم جدا مى شدند، به يکديگر راه مى دادند، ذوب مى شدند و از بين مى رفتند.
بارى ديگر سؤال براى من تکرار شد در کشورهاى غربى چگونه بايد زيست کنم؟ چطور بايد رفتار کنم که ويژگى شخصيتى خود را حفظ کنم بدون آنکه در فرهنگ ديگران ذوب و يا فانى شوم و بى آنکه به بن بست افتم و گرفتار آيم چه بايد کنم؟ آنگاه از خود پرسيدم اگر در ميان عده اى زندگى کنم چگونه درباره من داورى خواهند کرد؟ من در کشور و شهر خود که دائماً زايران و جهانگردان، در آمد و شد بودند چنين عادت داشتم که با نوع رفتار مردم به فرهنگ ملتشان پى مى بردم. اگر کسى رفتار خوبى داشت مى گفتم مردمان همشهرى او مردمان خوبى هستند و اگر مسافر و جهانگردى بد عمل مى کرد مى گفتم اصولاً فرهنگ اهل آن شهر چنين است و روى اين اصل مردم مغرب زمين هم از نوع رفتار من قضاوت خواهند کرد که مسلمان يعنى همين و آن رفتار را بر عموم مسلمانان تعميم خواهند داد. من اگر راستگو و درست کردار باشم، وفا به عهد کنم، امانتدار باشم، خلق خوش نشان بدهم و برابر قوانين اجتماعى نظام رفتار نمايم، نيازمندان را يارى کنم، با همسايگان خوش رفتار باشم و در نوع رفتار به محمد (ص) تأسّى کنم و تعاليم او را اجرا نمايم که به طور کلى دين در حسن رفتار خلاصه مى شود، اگر چنين باشم در معاشرت با مردمان غير مسلمان، قضاوتشان چنين خواهد بود که دين اسلام دين مکارم اخلاق است.
و اما اگر دروغ بگويم، خلف وعده کنم و با خلق و خوى بد اطرافيانم را به وحشت اندازم و نظم جامعه را در هم بريزم، با همسايگان بدى کنم و در معامله فريبکارى و در امانت خيانت روا بدارم، آنان که با من معاشرت مى کنند خواهند گفت: اسلام دينى نيست که بتواند به پيروانش خلقهاى نيکو بياموزد.!
در اينجا صداى خلبان هواپيما افکار مرا بريد و گفت: ما الآن روى کشور آلمان و به سوى شهر لندن در حرکت هستيم، کيفم را گشودم و از آن کتابى بيرون آوردم تا از آن يارى بطلبم و پنج روايت از امام صادق (ع) مرا نگاه داشتند.
1ـ امام به شيعيان و پيروان خود فرمود:
کونوا لنا زينا و لا تکونوا علينا شينا. حببونا الى الناس و لا تبغضونا اليهم: برای ما زينت و آبرو باشيد. بر ما عيب و ننگ و عار مباشد ما را به مردم دوست داشتنى کنيد نه طورى کنيد که آنان به وسيله شما ما را دشمن بدارند.
2ـ "کونوا من السابقين بالخيرات …": از کسانى باشيد که با کارهاى خير سبقت مى جويند، شاخه اى بى خار باشيد که پيشينيان شما شاخ و برگ باشم. به سوى پروردگارتان بخوانيد و مردم را به اسلام وارد کنيد نه آنکه از اسلام بيرون برده باشيد پيشينيان چنين بودند که مردم را به اسلام راغب و به آن وارد مى کردند نه آنکه آنان را از اسلام بيزار و از آن خارج کرده باشند.
3ـ در اين روايت پس از آنکه به عمل کنندگان به حديث، سلام مى فرستد مى گويد: شما را به تقواى خدا عزّوجلّ توصيه مى کنم و اين که در دينتان با پروا باشيد و براى خدا کوشش کنيد، راستگو، امانتدار باشيد سجده هاى طولانى کنيد، همسايه خوبى باشيد محمد (ص) چنين آيينى آورده است. نسبت به کسى که امانت به شما سپرده نيکوکار باشد يا بدکار، امين باشيد. رسول خدا (ص) مى فرمود: حتى سوزن و نخ آن را هم پس بدهيد، با خويشاوندان پيوند داشته باشيد. و بر جنازه هاى آنها حاضر شويد و بيمارهايشان را عيادت کنيد و حقوق ايشان را بپردازيد زيرا اگر کسى از شما در دين خود پروا داشت و راستگو و امين بود با مردم خوش اخلاقى کرد گفته مى شود: اين شخص جعفرى است و من از اين بابت شاد مى شوم و گويند تربيت جعفر چنين است.
اما اگر جز اين باشيد ننگ و عار و گرفتارى عمل شما دامنگير من مى شود و گويند تعليم و تربيت جعفر اينگونه است!
به خدا قسم پدرم حديث کرد که گاهى شخص در ميان قبيله اى از شيعيان على (ع) مايه آبرو است امانتدارترين و در انجام حقوق و وظائف فعالترين و در سخن گفتن راستگوترين بوده و مردم وصيت هايشان را به وى مى کردند و امانت هايشان را نزد او مى سپردند و وقتى شما از آن قبيله راجع به او سؤال مى کرديد، مى گفتند مانند فلانى يافت نشود، او امانتدارترين و راستگوترين ما مى باشد.
4ـ "عليکم بالصلوة فى المساجد …": بر شماست که نماز در مسجدها بخوانيد و حسن همجوارى داشته باشيد و گواهى به پا داريد، بر جنازه ها حضور پيدا کنيد و شما ناگزيريد با مردم معاشرت داشته باشيد واحدى از شما در طول حيات از مردم بى نياز نيست و اصولاً مردم به يکديگر وابسته اند.
5ـ در پاسخ پسر وهب که پرسيد: شايسته است که در ميان خود و با ديگران چگونه باشيم؟ فرمود: به پيشوايانتان بنگريد که مقتدايان شما هستند همان کنيد که آنان مى کنند به خدا سوگند آنان مريضهاى ايشان را عيادت مى کنند، بر جنازه هايشان حضور پيدا مى کنند، بر له و عليه آنها به هنگام لزوم، شهادت و گواهى مى دهند و نسبت به آنان امانتدار مى باشند.1
تا قرائت اين پنج حديث را به پايان بردم، احساس راحتى کردم که احاديث امام ششم جعفر صادق (ع) با آن وصيت و سفارشش براى شيعيان و پيروان خود بار مرا سبک کرد و برنامه عملى براى من ترسيم و اصول و قواعد صحيح رفتار را براى من مشخص فرمود و تصميم گرفتم که در دفتر خود مسائل مهمى را که در کشور غربت برايم پيش مى آيد يادداشت کنم و از کتابهاى فقهى و رهنمودهاى موجود يارى بطلبم و اگر مسئله تازه اى پيش بيايد که جواب آن را ندانم از مرجع تقليد استفتاء کرده و جواب دريافت بدارم با اين و آن، مشکلى در کشور غربى نخواهم داشت نه اخلاقى و نه فقهى، آن شاء الله.
بدين ترتيب مسائل شرعى را يکى يکى مى نوشتم و آنجا که تحصيل پاسخ از کتب و يادداشت ها براى من مشکل مى شد و از روى رساله عمليه به دست نمى آمد، استفتاء مى کردم.
و خواه نا خواه کتاب و يادداشت هايم به دو بخش عبادات و معاملات تقسيم شد. در باب عبادات طى هفت فصل مسائلى را گنجاندم که براى مسلمانان غرب نشين از بقيه، مهمتر است مانند مسائل: مهاجرت و سفر به مغرب زمين، ورود به کشور هاى غير اسلامى، مسائل تقليد، طهارت و نجاست، نماز، روزه، حج و شئون ميّت. و هر فصل داراى يک مقدمه مختصر در آن ارتباط و طرح برخى احکام که در کشورهاى غربى بدان، نيز شديد و آنگاه مهمترين استفتائات و پاسخ آنها را آوردم.
باب دوم که مخصوص معاملات است طى يازده فصل دنبال مى شود بدين ترتيب: خوردنى ها و نوشيدنى ها، پوشيدنى ها، همزيستى با قوانين اجراى کشورهاى مهاجرت شده، کار و گردش سرمايه، روابط اجتماعى، مسائل و شئون پزشکى، امور زنان، مسائل جوانان، احکام موسيقى و آوزا خوانى و رقص و فصلى براى مسائل متفرقه مشتمل بر يک مقدمه کوتاه و طرح برخى احکام متناسب آن فصل و سر انجام نمونه هايى از استفتائات مربوطه، مى باشد. و در نهايت سه ضميمه داريم:
يک ـ نمونه هايى از زيراکس استفتائات و پاسخهاى أيت الله العظمى سيستانى ـ دام ظله ـ.
دو ـ ليستى از مواد خوراکى که در برخى موارد به خوراکى ها داخل و يا ضميمه مى شود و خوردن آنها بر مسلمان جايز نمى باشد.
سه ـ ليست نام و عنوان برخى ماهى هاى پولک دار که خوردن آنها براى مسلمان حلال است.
و پايانه کتاب مشتمل بر بيان منابع و مصادر کتاب و سپس فهرست تفصيلى آن.



برخى اصطلاحات فقهى

توضيح برخى اصطلاحات فقهى که در پاسخهاى حضرت آيت الله العظمى سيستانى ـ دام ظله ـ آمده است:
1ـ احتياط استحبابى: چيزى که مکلف مى تواند آن را به جا نياورد و ترک کند.
2ـ احتياط وجوبى: عملى که مکلف خود را ميان فعل و ترک آن و مراجعه به مجتهد ديگر مخير بداند "الأعلم فالأعلم".
3ـ احرام به نذر: احرام براى حج جز از ميقات و يا محاذى آن، جايز نيست و اگر شخصى بخواهد قبل از رسيدن به ميقات، احرام ببندد، مى تواند با خواندن صيغه، نذر شرعى کند مثلاً بگويد: براى خدا بر عهدهء من است که در فلان جا محرم شوم.
بدين ترتيب محرم شدن از چنان جايى جايز مى شود اگر چه آنجا، ميقات و يا محاذى آن نباشد.
4ـ احوط اولى: احتياط مستحبى.
5ـ احوط لزومى: احتياط واجب. و به همين معناست جمله "اشکال دارد" و جمله "جاى تأمل است".
6ـ استحاله: تغيير شکل نوعى يک چيز و دگرگونى آن، طورى که عرفاً، چيز اول نباشد. مانند تبدل گوشت به خاکستر.
7ـ استصحاب: معتبر بودن حکم و يا عنوان پيشين پس از شک در آن، مثلاً مى دانستيم که زيد عادل است. بعداً عملى از او ديديم اما يقين نداريم آيا آن عمل، موجب فسق او مى شود يا نه؟
بنابر اين بايد او را همچنان عادل بشناسيم و عدالتش را که محرز بود، استصحاب کنيم.
8 ـ استهلاک: ذوب شدن چيزى در چيز ديگر طورى که عين و اثرى از چيز اول باقى نماند.
9ـ اطراف شبهه اعلميّت: گروهى از مجتهدين که مى دانيم يکى در ميان ايشان، داناتر از بقيه است و اعلم، از آن گروه خارج نيست.
10ـ اطمينان: گمان نيرومندى که احتمال مخالف آن بسيار ضعيف باشد طورى که عقلا و خردمندان در زندگى خود به آن توجه نمى کنند.
11ـ آلات لهو حرام: ابزار ساخته بشرى است که براىِ لهو حرام وضع شده اند.
12ـ تدليس: ارائه شخص و يا چيزى به غير آن وضع و صفتى که در واقع هست به قصد ترغيب مشترى و يا بر انگيختن شخصى براى ازدواج با وى.
13ـ تذکيه: راه حلال و پاک گشتن و پوست حيوان است با شرايط معين.
مثلا تذکيه ماهى، زنده بيرون آوردن شدن آن است از دريا و آب و يا لااقل در داخل تور و ابزار صيد مرده باشد نه در بيرون آن و در آب. و همينطور اگر چهار رگ گاو، گوسفند و مرغى را که قابل تذکيه هستند ببرند گوشت و پوست آنها پاک و حلال مى شود و حتى اگر حيوان حرام گوشت قابل تذکيه باشد و چهار رگ او قطع شود پاک مى گردد هر چند که خوردن گوشت آن حرام است پس تذکيه ماهى، زنده از آب بيرون آوردن آن است و در جز ماهى با بريدن چهار رگ.
14ـ تفصير در نماز: دو رکعت خواندن نماز هاى چهار رکعتى را در سفر، تقصير مى گويند.
15ـ جاهل قاصر: کسى را گويند که در ندانستن حکم معذور است زيرا در فعل و يا ترک چيزى به دليل و مجتى استناد داشته هر چند که خطاى آن آشکار گرديده است.
16ـ جاهل مقصّر: کسى را گويند که در ندانستن حکم معذور نيست مانند کسى که در آموختن مسائل دينى، سستى و اهمال کرده است.
17ـ جاهل به حکم: کسى را گويند که حکم شرعى را مى داند اما انطباق آن را با موضوع معينى نمى داند و آن دو قسم است: اول: منشأ جهل گستردگى دامنه موضوع است و آن را شبهه موضوعى گويند مانند کسى که معناى دقيق غنا را نمى داند و لذا در حرمت برخى موضوعات غنايى ترديد پيدا مى کند. دوم: آنکه حال مصداق خارجى معين را نمى داند مثل اين که نمى داند مايع موجود در پيش روى او شراب است يا نه؟ و آن را شبهه مصداقيه نامند.
18ـ جايز است با اشکال: کارى که انجام آن جايز باشد هر چند احتياط مستحبى ترک آن است.
19ـ جايز است با تأمل: همانند اصطلاح سابق است.
20ـ جرم حايل: ماده اى که در رسيدن آب به پوست بدن و يا هر جسمى مانع شود. 21ـ حرج: تنگنايى، مشقت و زحمت فوق العاده.
22ـ حق اختصاص: حق شخصى نسبت به چيزى که ماليت و يا ملکيت آن را شارع مقدس براى احدى نپذيرفته است.
23ـ ديه: مالى است که بايد به فرد جنايت شده، پرداخت شود.
24ـ ردّ مظالم: انفاق بر فقراء به نيابت از سوى کسى که او بر انفاق کننده حق مالى داشته است اما شناسايى او و دفع مال به وى، ممکن نمى باشد و حتى به کسان و وارثان شرعى او هم دسترسى ندارد.
25ـ شبهه مفهومى: ندانستن انطباق عنوانى را بر يک موضوع خارجى بدين سبب که حدود موضوع را نمى دانيم، شبهه مفهومى مى گويند. مثل اين که ندانيم عنوان غنا بر صداى معينى صدق مى کند يا نه؟ زيرا حدود و مفهوم غنا را نمى دانيم.
26ـ شرط و يا تعهد ضمنى: چيزى که در عرف عقلا و خردمندان در داد و ستدها مندرج است هر چند که تصريح نشود و در واقع معامله بر آن اساس واقع مى شود مثل اين که قيمت و ارزش کالاها بايد به هم نزديک باشند پس اگر خريدار و يا فروشنده بفهمند که ارزش جنس فروخته و يا خريدارى شده خيلى کمتر و يا بيشتر از آن بوده که معامله روى آن انجام يافته است، او مى تواتد ادعاى غبن کند و معامله را به هم بزند زيرا چنان چيزى در ارتکاز عقلا هست که تفاوت ماليت ها نبايد زياد باشد.
27ـ شک: ترديد و دو دلى در امرى که هر دو احتمال يکسان و مورد توجه عقلا و خردمندان باشد و يکى را بر ديگرى ترجيح نباشد.
28ـ شأن همسر: آنچه شايسته يک زن و مناسب با وضع شوهر است و به عکس وضع و شئون شوهر نسبت به همسر.
29ـ صورت نوعيه: ماليت و شکل و وضع هر چيزى که مردم به آن سبب به آن چيز رغبت مى کنند و در برابرش بها مى دهند.
30ـ ضرر معتد به ( قابل توجه): ضرر و زيانى که عقلاى بشر به اجتناب از آن، اهتمام مى ورزند.
31ـ ضرورت بر طرف کننده تکليف: واقع شدن در تنگناى ضرر و زيان قابل توجه و افتادن در مخمصه اى که عادتاً تحمل پذير نيست.
32ـ عِدّة: زمانى که يک زن به سبب طلاق و يا مرگ شوهرش و يا در اثر وطى شبهه، بايد انتظار بکشد و جايز نيست با ديگرى ازدواج کند.
33ـ غساله: آبى که از شىء متنجس پس از شستن و آب کشيدن آن، جدا مى شود.
34ـ فتنه نوعى: امرى که مردم را نوعاً گرفتار مى سازد و در حرام مى افکند.
35-ـ فسخ: نقض و به هم زدن معامله و داد وستدى را گويند.
36ـ فى حدّ ذاته: يعنى قطع نظر از عناوين ديگر که چه بسا موجب حکمى مغاير حکم اصلى شود.
37ـ قصد بدليت و تعويض: کسى بخواهد چيزى را به جاى چيز ديگر قرار دهد.
38ـ کافر ذمى: آن کس که ولى امر مسلمين با او عقد ذمه مىِ بندد که امروز وجود خارجى ندارد.
39ـ کافر معاهد: آن کس که با مسلمانان و يا جمعى از ايشان پيمان عدم تعرض مى بندد.
40ـ کافر که مال او محترم است: آن کس که نوعى از سوى مسلمانان امان دارد ( مستأمن، ذمّى، معاهد).
41ـ لحيان: دو استخوان فک که صورت را در بر گرفته و ريش بر آنها مى رويد.
42ـ مثقال صيرفى: مقدارى از طلا که در بازار، متعارف و شناخته شده است و فروشندگان طلا، اندازه آن را مى دانند.
43ـ مجهول المالک: مال و دارايى که صاحب آن شناخته نيست هر چند که از او گم نشده است.
44ـ محاذات ميقات: اگر دو خط متقاطع فرض کنيم که زاويه قائمه نود درجه تشکيل دهندو يکى از آن دو خط در مکه و دومى از ميقات گذرد وقتى انسان در نقطه تقاطع رو به قبله و مکه مکرمه بايستد او در واقع در محاذات و برابر ميقات قرار گرفته است و اعتبار در تچنين محاذاتى و برابر ميقات قرار گرفته است و اعتبار در چنين محاذاتى، صدق عرفى است و دقت عقلى لازم نمى باشد.
45ـ مشهور: يعنى حکم مزبور، احتياط وجوبى است.
46ـ ملاک: مصلحت و مفسده اى که احکام بر آن اساس، تشريع شده است.
47ـ موسيقى متناسب با مجالس لهو و لعب: آنچه که مردمان لاابالى در مجالس بزم و عياشى مى نوازند و يا مى خوانند.
48ـ نشوز: رعايت نکردن حق ديگرى و غالبا ميان زوجين و زن و شوهر مطرح مى شود.
49ـ نيت قربت مطلق: عملى که با قصد تقرب به خدا به جا آورده مى شود بدون تعيين ادا و قضا بودن آن و يا هر خصوصيت ديگر.
50ـ وطى شبهه: اقدام به عمل جنسى و همخوابى با کسى که حلال نيست اما به توهم حلّيّت و بدون تعمّد گناه صورت گرفته باشد و يا وطى به خيال صحت عقدى که در واقع باطل بوده و داراى اثر شرعى نبوده است، واقع گرديده است.
51ـ ولي: کسى که امور طفل صغير و يا شخص کوتاه فکر و سفيه و يا به طور کلى شئون جامعه اى را مطابق شريعت سرپرستى و اداره مى کند.
52ـ واجب مى شود با اشکال: به هر حال انجام آن بر مکلف واجب و لازم است. پس فتواى وجوبى است.
53ـ واجب مى شود به تأمل: آن نيز فتواى به وجوب شىء است.
54ـ واجب مى شود به کفايت: همه بايد آن را انجام دهند اما با قيام جمعى از عهده ديگران ساقط مى شود ولى اگر همه ترک کنند، سزاوار کيفر شوند.



فصل 1:عبادات هجرت به مغرب زمين و زندگى در بلاد غير اسلامي

هر مسلمانى در ميهن خويش زاده مى شود و خواه و ناخواه از آموزش و ارزش هاى اسلامى سيراب مى گردد و با آداب دينى و از هدايت هاى خاص الهى بهره مند و از راههاى شناخته شده، حرکت مى کند. اگر تقدير چنان مى شد که آن مسلمان نيز در بلاد غير اسلامى به دنيا بيايد، تأثيرات محيط در افکار، آراء و نظرات او به طور طبيعى انعکاس مى يافت و قهراً با آداب و عادات اين زادگاه رشد مى کرد مگر کسى که از سوى پروردگار مصونيت يابد.
تأثير محيط هاى غير اسلامى با وضوع بيشترى در آداب و رفتار نسل دوم يعنى فرزندان آشکار مى شود و به همين جهت اسلام براى تعرّب پس از هجرت احکامى خاص و موضع گيرى ويژه اى دارد و آن در روايات از گناهان کبيره بر شمرده شده است و حتى در برخى، از جمله هشت گناه که از بزرگترين اند، به حساب آمده است.
ابو عبدالله (ع) فرمود: هفت چيز از گناهان کبيره است: آدم کشى قصد و عمدى، شرک به خدا، نسبت زنا به يک زن عفيف و پاکدامن، رباخوارى پس از بيّنه، فرار از ميدان جنگ، تعرّب پس از هجرت (که همان بازگشت به دامن شرک و کفر (1) ). عقوق والدين و مال يتيم خورى از روى ظلم و ستم و مفاد تعرّب و شرک، يکى است (2) . و محمد بن مسلم از امام صادق (ع) روايت کرده که گناهان هفت چيز است:
آدم کشى عمدى، نسبت زنا به انسان پاکدامن، فرار از ميدان جنگ، تعرّب پس از هجرت، خوردن مال يتيم از راه حرام و ستم، رباخوارى پس از ثبوت و هر آنچه خدا به انجام آن تهديد به آتش فرموده است. (3) و عبيد بن زرارة گفت: از امام ششم راجع به گناهان کبيره سؤال کردم
فرمود: آنها در کتاب على (ع) هفت چيزند: کفر، آدم کشى، عقوق والدين، رباخوارى پس از ثبوت، خوردن مال يتيم از راه ظلم و ستم، فرار از ميدان جنگ و تعرّب پس از هجرت، راوى در ادامه سخن گفت از امام پرسيدم: آيا گناهان کبيره همين هايند؟ فرمود: آري. (4)
و امام رضا (ع) در حديثى، علت قباحت تعرّب پس از هجرت را چنين بيان کرد: کسى که از دامن اسلام به کفر پناه مى برد ايمن از اين نيست که دانسته هاى خود را رها کند و به جهل و جهالت رو نمايد و با اهل جاهليت همراه شود وبه جمع نادانان بپيوندد. (5)
معناى اين حديث آن نيست که ورود به بلاد کفر و کشورهاى غير اسلامى به طور کلى حرام است. به عکس، برخى روايت ها بدين جهت که مسلمان در آنجا به برخى آرمانهاى اسلامى مى رسد به چنان هجرت، اجر و پاداش وعده داده شده است.
حماد سندى گويد: به امام جعفر بن محمد صادق گفتم: من به کشورهاى مشرکان سفر مى کنم و برخى دوستانم مى گوينداگر در آنجا بميرى با کافران محشور خواهى شد! امام در پاسخ فرمود: اى حمّاد، اگر در آنجا و در چنان کشورى به سر برى و مرام ما را رواج دهى و مردم را به سوى حق و حقيقت فراخوانى و در همانجا درگذرى به تنهايى، يک امت محشور مى شوى و نور تو پيشاپيش مى درخشد. (6) به موجب اين روايت و بر اساس ادلّه شرعى ديگر، فقهاى ما فتاوى ذيل را صادر کرده اند:
مسئله 1ـ مسافرت به بلاد غير اسلامى به قصد نشر احکام دينى و تبليغ اسلامى در صورتى که نسبت به دين و ايمان خود و فرزندان خردسالش ايمن باشد، نيکوست. حضرت محمد (ص) خطاب به على (ع) فرمود: اين که خدا به وسيله تو بنده اى از بندگانش را هدايت کند براى تو بهتر ازهر آن چيزى است که از شرق تا غرب، آفتاب بر آن مى تابد. (7)
مردى از پيامبر (ص) خواهش کرد که براى او سفارشى بفرمايد.
رسول خدا به او فرمود: تو را سفارش مى کنم که براى خدا شريک قرار ندهى و ... و مردم را به سوى اسلام فرا بخوانى و بدان که براى تو در برابر هر يک نفرى که به دعوت تو به راه مى آيد و هدايت مى يابد، ثواب آزاد کردن يک برده آن هم از فرزندان يعقوب (ع) راخواهند

نوشت. (8)
مسئله 2ـ هر مسلمانى مى تواند به هر کشور غير اسلامى مسافرت کند اگر يقين و يا اطمينان داشته باشد که چنان سفرى بر دين او و يا منسوبين وى، اثر منفى و آسيبى ندارد.
مسئله 3ـ جايز است مسافرت به هر کشور غير اسلامى و حتى اقامت گزيدن در آنها هر گاه چنان مسافرتى مانع از انجام مسئوليت هاى شرعى نسبت به خود و يا عائله اش پيش نياورد چه در حال و چه در آينده.
مسئله 4ـ حرام است مسافرت به کشورهاى غير مسلمان اعم از شرق، غرب و به هر نيت اعم از گردش و سياحت، تجارت و بازرگانى، اقامت دائم و يا موقّت و يا جز آنها، اگر چنان مسافرتى موجب نقصان دين او باشد. (9)
مسئله 5ـ اگر همسر شخصى يقين کند که مسافرت به غرب به همراه شوهرش، کاستى در دين او را سبب خواهد شد، چنان سفرى براى او حرام مى باشد.
مسئله 6ـ هر گاه فرزندان بالغ اعمّ از دختر و يا پسر يقين کنند که مسافرت به کشورهاى خارج، همراه پدر و يا مادر، در دين آنان کاستى به وجود مى آورد، چنان سفرى حرام است.
مسئله 7ـ مقصود فقهاء از نقص دين، ارتکاب فعل حرام اعم از گناه صغيره و يا کبيره مانند ميخوارگى و زنا کارى، مردار خوارى و نوشيدن مايعات حرام و هر کار حرام ديگر است و يا مراد از نقص دين، ترک واجبات است مثل نماز، روزه، حج و يا ديگر واجبات شرعي.
مسئله 8ـ اگر ضرورت ايجاب کند يک مسلمان به کشورهاى غير اسلامى سفر کند و آن سفر موجب نقص دين او مى شود چنين ضرورتى مثل نجات خود از مرگ حتمى و نظاير آن، مجوّز چنان مسافرتى مى شود و بايد به حد لازم و ضرورتى اکتفا کند و زياده بر آن روا نيست.
مسئله 9ـ مسللمانى که به کشور غير اسلامى رفته است بايد به ميهن خود برگردد اگر بداند که ماندن او در کشور به نقصان دين و ايمان او و فرزندانش، کشيده مى شود. (10) (و نقصان در دين و ايمان، با ترک واجبات و ارتکاب محرمات، تحقق مى يابد) مگر آن که برگشتن به ميهن اسلامى او را در خطر مرگ و يا زحمت فوق العاده بيندازد

و يا ضرورتى پيش ايد که موجب رفع تکليف شود همانند ضرورت داعى به جواز خوردن مردار براى حفظ جان از خطر مرگ.
مسئله 10ـ سفرى که سفر معصيت محسوب مى شود حرام است و مسافر بايد نماز را تمام بخواند و روزه اش را هم در ماه رمضان بايد بگيرد.
مسئله 11ـ اگر پدر و مادر با مسافرت فرزندشان به سبب دلسوزى مخالفت کنند و آن مسافرت موجب آزار و اذيت ايشان شود و يا آنان نمى توانند دورى فرزندشان را تحمل کنند بدون اين که فرزند هم ضررى ببيند، چنان مسافرتى حرام مى باشد.
مسئله 12ـ اگر جان، مال و يا آبروى مسلمانى مورد تعدّى و تجاوز واقع شود و حفظ آن و به دست اوردن حق در پرتو پناهندگى به يک سازمان رسمى ميسر باشد چنين پناهندگى جايز است.1
و اينک به برخى استفتائات و پاسخ ها در زمينه مهاجرت به کشورهاى غير اسلامى توجه کنيد.
مسئله 13ـ معناى تعرّب پس از هجرت که از گناهان کبيره است، چيست؟
جواب: برخى فقها فرموده اند در اين زمان معناى جمله آن است که انسان در سرزمينى اقامت کند که دين و ايمانش کاستى پذيرد. و منظور آن است که او سرزمين اسلامى را که مى توانست معارف دينى و احکام شرعى را بياموزد و واجبات تکاليف خود را انجام دهد و محرمات را ترک نمايد رها و به کشورى برود که همه و يا بعضى آنها را نتواند به جا آورد.
مسئله 14ـ مسلمانى که در اروپا، و يا امريکا و يا هر کشور غير اسلامى سکونت دارد احساس مى کند که از محيط دينى که در آن نشأت يافته و تربيت شده، دور مى شود نه صداى قرآن به گوشش مى خورد و نه آواى اذان مى شنود و نه زيارت مشاهد برايش ميسر است و به طور کلى از فضاهاى روحانى و معنوى محروم مى گردد آيا ترک چنين محيط و اوضاع و احوال و مانند آنها مثل عدم شرکت در امور خيريه و عدم توفيق شرکت در کارهاى نيکو، نقصان در دين حساب مى شود؟
جواب: ترک چنان امورى نقصان در دين محسوب نمى شود اما دورى از فضاهاى دينى که کم کم به ضعف ايمان و ترک واجبات و يا انجام برخى محرمات بکشد هر چند حرامهاى کوچک، پيش آمدن چنين وضعى در اثر سفر و اقامت در بلاد کفر، موجب حرمت آن مى شود.
مسئله 15ـ برخى مسلمانانى که در اروپا و يا آمريکا سکونت دارند گاهى حرامهايى را مرتکب مى شوند که اگر در کشورهاى اسلامى خود مى بودند آنها را انجام نمى دادند زيرا مظاهر عادى زندگى در غرب احياناً انان را به انجام آن کارها مى کشاند هر چند که راغب نباشد آيا چنين وضعى نقصان و کاستى در دين به حساب مى آيد و موجب حرمت سکونت در آن جا مى شود؟
جواب: بلى مگر آن که آن سلسله امور از گناهان صغيره باشند و بدون تکرار و گاهى، پيش بيايند.
مسئله 16ـ معناى تعرب پس از هجرت آن شد که انسان راز کشور اسلامى به بلاد کفر رود و دين و دانش او را به کاستى گذارد و جهل و نا آگاهى اش فزونى يابد در اين صورت انسان مهاجر بايد مراقبت بيشترى کند تا به مرور زمان دين و ايمانش کاستى نيابد و جهل و نا آگاهى اش افزون نگردد؟
جواب: مراقبت زياد آنگاه لازم است که ترک آن موجب نقصان دين و ايمان او در حدودى که بيان شد، بشود.
مسئله 17ـ يک مبلّغ اسلامى که علاقمند حفظ شئون دينى خويش هم هست اگر زمينه وقوع در گناه برايش فراهم و بيش از پيش آلودگى به گناه پيش ايد مانند عاملهاى برهنگى و فحشائ و ديگر ويژگى هاى شهرهاى مغرب زمين آيا در اين صورت واجب است او به ميهن اسلامى خود بازگردد و اقامت در بلاد غرب براى او حرام مى شود؟
جواب: اگر ارتکاب برخى گناهان صغيره احياناً براى او پيش آيد اقامت در آنجا برايش حرام نمى شود به خصوص اگر اطمينان داشته باشد که تدريجاً به گناهان بزرگتر کشيده شد.
مسئله 18ـ مسلمانى که از نقصان دين و ايمان فرزندانش بيمناک است اقامت در کشورهاى غربى بر او محرام مى شود؟
جواب: بلى، همانند بيم از نقصان دين و ايمان خود او.
مسئله 19ـ آيا بر کسانى که در اروپا و يا آمريکا و امثال آن سکونت دارند واجب است که زبان عربى را که لغت قرآن است به فرزندانشان ياد دهند بدين سبب که اولاً: آن زبان قرآن کريم است و ثانياً: ندانستن آن سرانجام به نا آگاهى نسبت به منابع شرع مى کشد و در نتيجه شناخت دينى و کم و اسلاميت رو به کاستى و ضعف مى گذارد؟
جواب: آموزش زبان عربى آن مقدار که در انجام فرايض دينى، عربى بودن شرط است مثل قرائت نماز و سوره و ديگر ذکرهاى نماز واجب مى شود و اما بيش از آن واجب نيست در صورتى که بتواند معارف دينى و تکاليف شرعى را که لازم است بداند به زبان اجنبى بياموزد. و مستحب است قرآن را به بچه ها بياموزند بلکه بهتر است که زبان عربى را به طور کلى به آنان ياد بدهند به طور محکم و ريشه دار تا بتوانند از منابع شرع در زمينه معارف اسلامى به کمک لغت عربى، بهره مند شوند و مقدم بر همه آنها قرآن کريم، سنّت نبودى و روايات ائمه اهل بيت (ص) مى باشند.
مسئله 20ـ مسلمانى که مى تواند به يک کشور اسلامى برود و در آنجا زندگى کند هر چند که از جنبه اقتصادى مشکلاتى برايش پيش مى آيد آيا واجب است او مهاجرت کند و بلاد مغرب زمين را ترک گويد؟
جواب: واجب نمى شود مگر زمانى که بر خويشتن از نقصان دين و ايمانش با آن بيان که توضيح داديم در صورت سکونت در مغرب زمين، ايمن نباشد.
مسئله 21ـ مسلمانى که مى تواند غير مسلمانان را به اسلام فرا خواند و يا اعتقاد مسلمانان ساکن در يک کشور غير اسلامى را محکم کند بى آنکه بر نقصان و کاستى دين و ايمان خود بيمناک باشد ايا بر چنين مسلمانى تبليغ دين واجب مى شود؟
جواب: بلى، بر او و کليه کسانى که چنان توانايى را دارند تبليغ دينى واجب کفايى است.
مسئله 22ـ آيا انسان مى تواند گذرنامه شخص ديگرى را بخرد و يا عکس آن را عوض کند تا بدان وسيله بتواند به يک کشور غير اسلامى برود و سپس به مسئولين آن کشور وضع خود را اعلام کند؟
جواب: چنين کارى، مجاز نمى باشد.
مسئله 23ـ در غالب کشورهاى غير اسلامى منکرات و فحشاء رواج دارد و مدام در خيابان ها و مدرسه ها و صفحات تلويزيون و امثال آن به چشم مى خورد، آيا جايز است در چنين کشورهايى اقامت گزيد با اين وجود که انتقال به کشور اسلامى ميسر است هر چند که مشکلات اقامتى، ضرر و زيان مادى و تنگى معيشت و کاستى رفاه و آسايش پيش خواهد آمد؟
و اگر اقامت در چنان کشور غير اسلامى جايز باشد به جبران برخى امور مى تواند به تبليغ دين بين مسلمانان اهتمام بورزد، واجبات را تذکر و ياد دهد و محرمات را براى ايشان بشناساند؟
جواب: اگر اقامت در آن کشورها مانع از التزام به وظايف شرعى نسبت به خود و خانواده اش در حال کنونى و يا در آينده نباشد، چنان اقامتى حرام نيست وگرنه اقامت جايز نخواهد بود هر چند که به تبليغ دينى بپردازد و خدا داناست.

1. اصلاحى است حديثى بدين معنا که مسلمان اگر پس از مسلمانى و اشنايى با فرهنگ توحيد دورباره به فرهنگ ضد توحيد و ارزشهاى شرک آلود بر گردد گويا پس از هجرت از کفر باز به سوى آن بيرگشته.
2. اصول کافى، ج 2، ص 281.
3. همان، ص 277.
4. اصول کافى، ج2، ص 278.
5. وسائل الشيعه، 15، ص 100.
6. وسائل الشيعه، ج 16، ص 188.
7. وسائل الشيعه، ج 16، ص 188.
8. رجوع به بخش استفتائات همين فصل شود.
9. بنگريد بخش استفتائات همين فصل.
10. بنگريد بخش استفتائات همين فصل.



فصل 2: تقليد

تقليد عبارت است از عمل کردن برابر فتواى يک فقيه جامع الشرايط هر چند که هنگام عمل، استناد به فتواى او نداشته باشد. پس اگر مطابق انچه به نظر رسيده عمل کند و انچه را که لازم بوده ترک کند، رها نمايد بدون بررسى، تقليد تحقق داشته است. گويا او فتواى مجتهد را همانند قلاده اى بر گردن آويخته و مسئوليت حکم را در برابر خدا به عهده او گذارده است.
و از جمله شرايط يک مرجع تقليد آن است که او داناترين مردم زمان خود بوده و در استنباط احکام شرعى از منابع اسلامى، تواناترين باشد.
مسئله 24ـ مکلفى که خود نمى تواند احکام شرعى را استنباط کند واجب است از مجتهد اعلم و قادر به استنباط، تقليد نمايد. بنابر اين، عمل مکلف غير مجتهد بدون تقليد و بدون عمل به احتياط، باطل است.
مسئله 25ـ مجتهد اعلم کسى است که در ميان چند مجتهد، در استخراج و فهم حکم شرعى توانا ترين باشد.
مسئله 26ـ هر مکلفى مى تواند به يکى از سه راه، فتواى مرجع تقليد خود را به دست آورد:
الف ـ حکم و فتوا را از زبان خود مجتهد بشنود.
ب ـ از دو مرد عادل و يا يک شخص مورد وثوق که کلامش اطمينان آور است، بشنود.
ج ـ به رساله عمليه و هر آنچه در حکم رساله است با اعتماد به صحت و درستى آن، مراجعه کند.
مسئله 27ـ در تعيين مجتهد اعلم بايد به اهل خبره رجوع شود و از کسانى بايد پرسيد که تخصص دارند و رجوع به ديگران جايز نيست.
مسئله 28ـ هرگاه مجتهد اعلم در مورد يک مسئله فتوا نداشته باشد و يا مقلد نتواند آن را به دست آورد جايز است به هنگام نياز با مراعات قاعده الأعلم فالأعلم به مجتهد ديگر رجوع کند.
و اينک برخى استفتائات و پاسخ هاى آيت الله العظمى سيستانى دام ظله در مورد تقليد:
مسئله 29ـ فقهاء، تقليد اعلم را واجب مى دانند و هنگامى که از برخى عالمان دينى در اين زمينه سؤال مى کنيم تا مجتهد اعلم را شناخته و تقليد نمائيم و راحت شويم به پاسخ قطعى و روشن نمى رسيم و اگر اصرار ورزيم در پاسخ ما مى گويند ما اهل خبره نيستيم و مطالبى از اين قبيل. و حتى بعضى از اهل خبره مى گفتند تعيين اعلم، محتاج بررسى کتب و آثار فقهاست و چنان کارى، طولانى، سخت و دشوار است. پس اگر تعيين اعلم در مراکز اسلامى و حوزه هاى دينى، اين اندازه سخت باشد در کشورهاى دور دست مانند آمريکا و کشورهاى اروپايى چگونه خواهد بود؟! ما پس از زحمت زياد جوانان پسر و دختر را در اين کشورها ارشاد کرده و با واجبات و محرمات آشنايشان مى کنيم و به التزام عملى وادارشان مى نمائيم تا به اين سؤال برسيم که از چه کسى تقليد کنيم در پاسخ اين سؤال مى رسيم که از چه کسى تقليد کنيم در پاسخ اين سؤال در مى مانيم آيا اين مشکل راه حلّى دارد؟
جواب: اگر برخى اهل خبره به هر سببى اظهار نظر نمى کنند و از تعيين اعلم خوددارى مى کنند، همه آنان چنين نيستند پس از طريق آنان مى توان مجتهد اعلم را شناخت و يا با ارتباط با حوزه ها و يا از رهگذر مبلغانى که به اروپا و امريکا اعزام مى شوند مى توان پرس و جو کرد و اعلم را شناخت پس تشخيص اعلم هر چند که آسان نيست ليکن آن قدر هم پيچيده نيست که راه حل نداشته باشد.
مسئله 30ـ چگونه اهل خبره را بشناسيم تا از ايشان به تعيين اعلم برسيم ما که از حوزه هاى علمى و به طور کلى از مشرق زمين، دور هستيم آيا راه حلى آسان در اين زمينه وجود دارد؟
جواب: اهل خبره که اعلم را مى شناسند خود مجتهد و در دانش، به او نزديک هستند و سطح معلوماتشان طورى است که انان را که شبهه اعلميت دارند مى شناسند و مهمترين معيار شناخت اعلم سه چيز است:
اول: دانستن راه اثبات صدور روايت و در اين راه علم رجال و علم الحديث با شاخه هايى که دارند مثل کتابشناسى، شناخت حديث جعلى از غير آن با اطلاع از انگيزه هاى جعل و تحريف و نيز تشخيص نسخه هاى مختلف و تميز صحيح از صحيحتر و آنچه احيانا پيش آمده که حديث، با سخن خود راوى در آميخته است، مؤثرند.
دوم: فهم نصّ حديث با تشخيص قواعد عمومى به خصوص روش امامان (عليهم السلام) در بيان احکام و نيز علم اصول و دانشهاى ادبى و آشنايى با اقوال فقهاى معاصر از عامه در اين مورد دخالت کامل دارند.
سوم: استوارى و اعتدال فکر در برگرداندن فروغ بر اصول و راه شناخت سطح معلومات کسانى که در اطراف شبهه اعلميت قرار دارند و چنين شناختى با بحث و گفتگو با ايشان و رجوع به کتابها و يا تقريرات درسى ايشان ميسّر مى گردد.
و مکلفى که از اعلم جستجو مى کند اگر نتواند شخصا او را بشناسد مى تواند از طريق مردان دين و يا اشخاصى که به درايت آنان اطمينان دارد، اعلم را بشناسد. و دورى کشورها و شهرها در اين عصر ارتباطات، که انواع ابزار و وسايل آسان و سريع وجود دارد، مانع به حساب نمى آيد.
مسئله 31ـ هر گاه آدمى به يک مجتهدى اطمينان خاطر پيدا کرد چنين چيزى در امر تقليد کافى است در صورتى که اهل خبره در تعيين اعلم اختلاف نظر هم دارند؟
جواب: اگر اهل خبره در تعيين اعلم اختلاف داشته باشد سخن کسى را بايد سنى که کفايت و خبرويّتى بيشتر دارد چنانکه در ديگر موارد اختلاف نظر بين اهل خبره، حکم همين است.
مسئله 32ـ زمانى که اهل خبره در تعيين اعلم اختلاف دارند و يا تقليد از چند مجتهد را کافى مى دانند آيا در اين صورت مى توان در حکمى، از فتواى يک مجتهد و در حکمى ديگر از مجتهد ديگرى تقليد کرد تا وقتى که اعلم شناخته شود و از او تقليد به عمل آيد؟
جواب: در اين جا چند فرض است:
اول: برخى اهل خبره تقليد از يک مجتهد را کافى مى دانند چنين نظرى اثر شرعى ندارد.
دوم: اهل خبره به برابرى دو يا چند مجتهد در دانش و تقوى نظر مى دهند در اين صورت، مکلف مخيّر است در همه مسائل به فتواى هر يک از آنان عمل کند اما احتياط واجب آن است که در صورت امکان، جمع بين فتاوا کند مانند جمع ميان قصر و اتمام.
سوم: برخى اهل خبره يک مجتهد را اعلم مى شناسد و برخى ديگر مجتهدى ديگر را و در اين فرض دو حالت وجود دارد. حالت نخست اينکه مکلف مى داند يکى از اين دو مجتهد اعلم است اما او را به طور معين نمى شناسد، اين حالت به ندرت پيش مى آيد و حکم آن طولانى است، مراجعه به منهاج الصالحين شود. (1)
حالت دوم: مکلف اعلم بودن يکى از دو مجتهد را نمى داند

به اين معنى که احتمالا هر دو برابر باشند بنابر اين، فرض دوم پيش مى آيد که ياد کرديم به شرط آن که با تقواتر بودن ييکى نزد او ثابت نشود وگرنه تقليد او متعيّن خواهد بود.
مسئله 33ـ هر گاه مسائل تازه اى پيش آيد که مکلف، فتواى مرجع تقليدش را در آن باره نمى داند آيا واجب است او به جستجو بپردازد و فتواى مرجع تقليد خود را به دست آورد و يا از نمايندگان او بپرسد؟ و در صورتى که چنين جستجو و پرسش مثل تماسى تلفنى پر هزينه باشد مى تواند فعلا به فتواى مجتهد ديگر عمل کند؟ تا نظر مرجع تقليدش را بفهمد آنگاه حکم عملهاى گذشته او که با فتواى مرجع تقليد او متفاوت بوده چه مى شود؟
جواب: لازم است فتواى مرجع تقليدش را هر چند با ارتباط تلفنى به دست آورد مگر آن که چنان کارى براى او ضرر و زيان فوق العاده اى داشته باشد و اگر به دست آوردن فتواى او از طريق معمولى ميّسر نباشد مى تواند به فتواى مجتهد ديگر عمل کند با مراعات "الاعلم فالاعلم" و فتواى مجتهد دوم براى او کافى است هر چند با فتواى مرجع تقليد اصلى متفاوت باشد.

1. مسئله نهم.



فصل 3: طهارت و نجاست

مقدمه
هر مسلماني، همواره به پاکی تن، جامه و ديگر چيزهايی که به او ارتباط دارند، علاقه مند است او می خواهد ناپاکی و آلودگی از او و پيرامون دور بلاشد. اما زندگی در کشورهای غير اسلامی برای برخی مسلمانان مشکل به وجود آورده و آن مشکل پرهيز از نجاسات است زيرا آنان با مردم اين کشورها که مسلمان نيستند در قهوه خانه ها، آلوده به بول است، دستشوئی ها و به طور کلی در اماکن عمومي، برخورد دارند و لذا نيکو است برای خوانندگان گرامی پاره ای از احکام طهارت و نجاست را ياد آوريم.
مسئله 34ـ همه اشياء، برای ما پاک هستند مگر آنکه نجاست آنها ثابت شود و اين يک قاعده کلی و شرعی است.
مسئله 35ـ اهل کتاب اعم از يهودي، مسيحی و مجوس در اصل، پا کند مگر آنکه به نجاست و آلودگی آنان علم و يقين پيدا کنيم پس بر اساس طهارت اهل کتاب می توان با آنان معاشرت کرد.
مسئله 36ـ نجاست، به واسطه رطوبت سرايت کننده، منتقل می شود اما اگر شئ نجس، خشک باشد و يا رطوبت سرايت کننده نباشد، نجاست انتقال نمی يابد بنابر اين اگر دست، خشک باشد و به شئ نجس خشک باشد، بربخورد، آن، نجس و آلوده نمی شود.
مسئله 37ـ شما هر شخصی را که ملاقات می کنيد و با او دست می ده8يد حتی اگر دست او و يا شما مرطوب باشد او را پاک بدانيد تا زمانی که نوع عقيده و دين او را ندانيد و احتمال دهيد که او مسلمان و يا اهل کتاب باشد هم چنانکه لازم نيست از دين و عقيده او سؤال کنيد هر چند که چنان سؤالی چندان سخت نباشد و شما را در تنگنا نيندازد. (1)
مسئله 38ـ مايعاتی که بر بدن و يا جامه انسان می چکد و ترشح می کند اعم از آب و يا ديگر مايعات، پاکند مادامی که علم و يقين به نجاست آنها پيدا نکرده ايد.
مسئله 39ـ همه انواع الکلهای صنعتی اعم از آنکه از رب گرفته شده باشد و يا از چيز ديگر، پاکند، پس کليه داروها، ادکلنها و شکلاتهايی که محتوی الکل صنعتی هستند

پاکند و شما می توانيد از آنها استفاده کنيد و حتی بخوريد اگر درصد الکل جداً بسيار کم، مثلاً 2 درصد باشد.
مسئله 40ـ وسايلی را که قبلا مورد استفاده قرار گرفته اند می توان بدون تطهير دباره مورد استفاده قرار داد مگر آنکه به نجاست سابقه آنها يقين داشته باشيم. (2)
مسئله 41ـ قالي، موکت و امثال آنها را اگر با نجاست جرم دار آلوده نشده و اثر عيني، روی آنها نباشد می توان با ريختن يک بار آب بر روی آنها به وسيله آنها به وسيله آفتابه و يا کاسه و مانند آن، تطهير کرد به اين ترتيب که آب روی قسمت متنجس می ريزيم به طوری که همه آن قسمت را فرا گيرد آنگاه با دادن فشار به وسيله دست و يا ماشين برقی و يا گذراندن پارچه پاکيزه از روی آن، غساله را جدا می کنيم و اين حکم در مورد همه جامه هايی که جز به بول آلوده شده اند صادق است اما لباس آلوده به بول و يا بول دختر بچه شيرخوار، حکمی ديگر دارد که خواهد آمد.
مسئله 42ـ اگر بخواهيم شئ متنجسی را با آب شير که به کر متصل است آب بکشيم و بشوييم نيازی به جدا کردن آب غساله نيست بلکه همين قدر که آب کر روی نجاست و آلودگی را فرا گرفت، آن پاک می شود.
مسئله 43ـ اگر جامه، فرش، موکت، و يا امثال آنها به انواع نجاساتی آلوده شوند که دارای جرم اند و اثر عينی بر روی آنها باقی مانده است مانند خون، مني، می توان آنها را به ترتيبی که در مسئله 41 گذشت تطهير کرد به شرط آنکه جرم نجاست با شستن و يا به هر وسيلهة بر طرف شود با اين تفاوت که اگر تطهير با آب قليل صورت بگيرد غساله ای که عين نجاست با آن برطرف می شود بنابر فتوی نه احتياط وجوبي، نجس است. مسئله 44ـ فرش، موکت و انواع لباسهايی را که با بول پسر و با دختر بچه شيرخوار آلوده شده است می توان با ريختن مقداری آب بر روی مکان متنجس، آن هم يکبار به اندازه ای که محل آلوده به بول را فراگيرد، آب کشيد به شرط آنکه بچه جز شير چيز ديگر نخورد و در پاکی آنها جدا کردن غساله با فشار و يا هر وسيله ديگر شرط نيست.
مسئله 45ـ جامه متنجس به بول را دوبار با ريختن آب قليل از آفتابه و يا کاسه و امثال آنها می توان پاک کرد طوری که آب کاملا جای متنجس را فراگيرد و سپس آن را به طريقی جدا کرد البته غساله ای که از جامه جدا

می شود بنابر احتياط واجب، نجس است به شرط آنکه عين نجس در آن نباشد وگرنه به حسب فتوي، نجس است.
مسئله 46ـ اگر بخواهيم جامه متنجس به بول را با آب شير که به کر متصل است بشوييم ناچار بايد آن را دوبار بشوييم ناچار بايد آن را دوبار بشوييم بدون نياز به جدا کردن غساله از آن، چنانکه بدن آلوده به بول هر چند که با آب شير و کر شسته شود بايد دو بار شسته شود.
مسئله 47ـ دست و لباس آلوده به شراب با يکبار شستن پاک می شود اما لباسی که با آب قليل تطهير می شود بايد غساله از آن با فشردن و امثال آن جدا شود.
مسئله 48ـ ظرف های آلوده به شراب و جز آن، با سه بار شستن با آب قليل، پاک می شوند و اگر با آب شير و لوله کشی که متصل به کر است تطهير شوند بنابر احتياط واجب نيز سه بار شسته شوند.
مسئله 49ـ دست و يا جامه ای که به آب دهان سگ آلوده شده اند با يکبار تطهير، پاک می شوند اما جامه را بايد پس از شستن فشار داد و غساله را جدا کرد.
مسئله 50ـ ظرف هايی که با تماس دهان سگ و آب خوردن او، آلوده شده اند با سه بار شستن پاک می شوند که نخستين آنها با خاکمالی توأم باشد و دو بار ديگر با آب.
و اينک نمونه هايی از فتاوای آيت الله العظمی سيستانی دام ظله در اين باره:
مسئله 51ـ زمين که از مهّرات است و کف کفش با رکت در روی آن پاک می شود آيا لاستيکهای اتومبيل ها هم با حرکت روی زمين پاک می شوند.
جواب: خير، پاک نمی شوند.
مسئله 52ـ اگر متنجس، شئ مايع نباشد آلودگی آن چقدر است؟
جواب: شئ آلوده اول، به هر چه بر بخورد آن را متنجس و آلوده می کند و هم چنين است متنجس دوم اما چيز سومی اگر با متنجس دوم برخورد کرده و آلوده شده است با برخورد اشيای ديگر آن را نجس و آلوده نمی کند و در اين خصوص فرقی ميان مايع و غير مايع وجود ندارد.
مسئله 53ـ اگر سگ به بدن و يا جامه ما دهان زد چگونه آن را پاک کنيم؟
جواب: با يک بار شستن با آب، پاک می شود البته اگر با آب قليل تطهير شود غساله آن بايد جدا شود و به همين جهت در مورد جامگان، فشار و خارج کردن غساله لازم است.
مسئله 54ـ آيا سيکها هم همانند يهود و نصاري، اهل اديان آسمانی اند؟
جواب: سيکها از اهل کتاب، نيستند.
مسئله 55ـ بوداييها چطور؟
جواب: آنها نيز از اهل کتاب نيستند.
مسئله 56ـ مسلمانی در يک کشور غربي، خانه ای مفروش با اثاثيه، اجاره می کند آيا او بايد همه چيز را پاک بداند مگر آنکه عين نجاست مشاهده کند؟
و هر گاه پيش از او مستأجر ديگری از اهل کتاب يهود و يا مسيحی و يا حتی اگر بودايی و يا ملحد و منکر خدا و انبياء و رسل، مستأجر بوده است باز آنجا برای او پاک است؟
جواب: بلي، او می تواند همه چيز را پاک بداند و به طهارت هر آنچه در خانه است حکم کند مگر آنکه اطمينان داشته باشد که خانه و يا اثاث آن نجس بوده است و گمان نجاست اعتباری ندارد و کافی نيست.
مسئله 57ـ بيشتر خانه ها و اطاقهايی را که در کشورهای غربی اجاره می دهند مفروش با موکتی است که بر کف اطاقها چسبيده است طوری که بلند کردن آنها و نهادن ظرفی در زير آن برای تطهير، مشکل است پس تطهير آنها در صورت آلودگی به خون و بول چگونه است، با آب قليل و يا کثير؟ جواب: اگر جدا کردن غساله آن، هر چند با قطعه ای پارچه و يا هر وسيله ديگر، ممکن باشد می توان آن را حتی با اب قليل تطهير کرد و اگر ممکن نشد تنها با آب کثير می توان آن را آب کشيد و پاک کرد.
مسئله 58ـ در مغرب زمين لباسشويی های عمومی وجود دارد که مسلمان و غير مسلمان به طور برابر لباسهای پاک و ناپاکشان را در آنها می ريزند و شسته می شود آيا ما می توانيم با چامه ای که در آن لباسشويی در مراحل شستشو به کر متصل بوده است و يا نه و هر چند که لباسها تميز می شوند آی پاک هم می شوند؟!
جواب: با جامه ای که قبلاً پاک بوده و يقين به نجاست آن پيدا نکرده ايد می توانيد نماز بخوانيد هم چنين جامگانی که اطمينان به زوال عين نجاست از آنها پيدا کرده ايد اگر آب پاک مطلق، به تمام قسمتهای آنها نفوذ کرده باشد با دو بار شستن حتی با آب کر بنابر احتياط واجب در صورتی آلودگی به بول و يک بار در صورت آلودگی به غير بول پاک ميشوند البته اگر با آب قليل شسته شوند بايد غساله از آن جدا گردد. و اما اتگر لباس و جامه انداخته شده در آن لباسشويی عمومی قبلا نجس بوده و بعد، در طهارت و پاکی آن شک کنيم آن لباس در حکم نجس است و نماز با آن جايز نمی باشد.
مسئله 59ـ جامه پاکی که با برخی شوينده های مايع، شسته می شود و آنگونه لباسشويی ها از آن غير مسلمان است آيا مسلمان بايد آن را دوباره آب بکشد؟
جواب: اگر نداند که لباسی در اثر ملاقات با نجاست، آلوده شده، آن لباس محکوم به طهارت است و پاک می باشد.
مسئله 60ـ بر روی برخی صابونها نوشته می شود که در آن پی و چربی خوک و يا حيوان تذکيه نشده، به کار رفته است و ما نمی دانيم آيا آن پی و چربی به شئ ديگر استحاله پيدا کرده است يا نه؟ آيا چنين صابونی پاک است؟
جواب: اگر بدانيم که در ساختن صابونی پی و يا چربی خوک و يا حيوان مردار و غير مذکی به کار رفتهاست چنان صابونی نجس است مگر آن که استحاله آن، مسلم و قطعی باشد و استحاله پی و چربی در چنين صابوني، معلوم و مسلم نيست.
مسئله 61ـ خريد و فروش و يا استعمال فرچه مسواکی که از موی خوکفراهم شده است جايز است؟
جواب: خريد و فروش و حتی استعمال آن جايز است اما دهان بدان وسيله آلوده و نجس می شود و با بيرون آوردن و بر طرف کردن بقايای آن فرچه، دهان نيز پاک می شود.
مسئله 62ـ آيا خون موجود در زرده و يا سفيده تخم مرغ، آن را نجس می کند؟ خوردن آن چطور است و راه حل، کدام است؟
جواب: خون موجود در درون تخم مرغ، پاک است و اما خوردن آن حرام می باشد پس می توان خون را جدا کرد و از بقيه تخم مرغ استفاده نمود مگر آن که به اندازه ای کم باشد که در کل، مستهلک شده که در اين صورت تمام تخم مرغ پاک و حلال است.
مسئله 63ـ آيا شراب و آبجو پاکند؟
جواب: شکی در نجاست شراب نيست؛ امّا آبجو بنابر احتياط، نجس است هر چند که خوردن آن نيز حرام می باشد.
مسئله 64ـ در کشورهای اروپايي، دين، رنگ و مليت ها، مختلف است اگر از مغازه ای طعامی مرطوب بخريم که صاحب مغازه به آن دست زده و ما دين او را نشناسيم چنين طعامی پاک است؟
جواب: اگر ندانيم که دست صاحب مغازه، نجس و آلوده بوده است طعام خريداری شده پاک است.
مسئله 65ـ پوستهايی که در برخی کشورهای اروپايی برای فروش عرضه می شود و ما نمی دانيم آنها را از کدام کشور آورده اند. می گويند، آنان، پوستهايی ارزان قيمت از برخی کشورهای اسلامی وارد می کنند و آنها را به شکل صنعتی در می آورند آيا چنين پوستهايی برای ما پاک است و با آنها می توانيم نماز بگزاريم؟ و اصولا به چنين احتمالات ضعسيف می توان اعتماد کرد؟!
جواب: اگر احتمال اين که آن پوستها از حيوان تذکيه شده فراهم گشته است، احتمال ضعيفی باشد که عقلا به آن ترتيب اثر نمی دهند مثل احتمال 2 درصد، چنان پوستی محکوم به نجاست است و نمی توان در نماز، از آن استفاده کرد و اما جز در اين صورت پاکند و نماز در آنها جايز است.

1. بنگريد: بخش استفتائات ويژه اين فصل.
2. بنگريد: بخش استفتائات ويژه اين فصل.



فصل 4: نماز

مقدمه

در حديث آمده است:
"اَلصَّلوةُ عَمُودُ الدّينٍ" (1) نماز ستون دين است.
و امير المؤمنان (عليه السلام) پس از آنكه ابن ملجم او را مضروب كرد در وصيتی به امام حسن و حسين (عليهما السلام) فرمود: "اَللهَ اَللهَ فِی الصَّلوةِ فَانها عَمُودُ دينِكُم" (2) : خدا را، خدا را، در نماز كه آن، ستون دين شماست.
سكونی از امام صادق (عليه السلام) روايت كرد كه رسول الله (صلی الله عليه و آله) می فرمود:
هماره شيطان از مؤمن می ترسد تا زمانی كه او بر نماز های پنجگانه اش مواظبت دارد و هر گاه آنها را ضايع كرد شيطان جرأت پيدا كرده او را به گناهان بزرگ ديگر وا می دارد. (3)
يزيد بن خليفه گفت شنيدم ابوعبدالله (عليه السلام) می فرمود: وقتی نماز گزار به نماز می ايستد رحمت الهی از وسط آسمان ها تا زمين بر او ريزش می كند و فرشتگان او را در ميان می گيرد و فرشته ای ندا می كند اگر اين نماز گزار می دانست كه در اين نماز چه ها هست آن را رها نمی كرد. (4) از همين جا، اهميت نماز در اسلام معلوم می شود و چون نماز نوعی ورود به محضر الهی است چنانكه در حديث آمده، نماز خوان گويا در پيشگاه خدا ايستاده است پس او بايد دل به سوی خدا كند و چيزی از امور دنيا و شأنی از شئون ناپايدار آن او را مشغول نكند.
و خدا فرمود:
"قد افلح المؤمنون الذين هم فی صلوتهم خاشعون" (5) :
هر آينه، مؤمنانی كه در نمازشان خاضع و خاشع اند رستگار شدند.
و امام علی بن حسين زين العابدين (عليه السلام) وقتی به نماز می ايستاد همانند شاخه درختی كه با وزش درختی كه با وزش باد برخود می لرزد، اندامش می لرزيد. (6)
و امامان باقر و صادق (عليهما السلام) وقتی به نماز می ايستادند رنگ رخسارشان گاهی سرخ و ديگر گاه زرد می شد و آنچنان نماز می گزاردند كه گويا با كسی كه او را می بينند حرف می زنند و صحبت می كنند. (7)
احكام نماز، بسيار زياد است و ما به بخشی از آنها اشاره می كنيم:
مسئله 66ـ فقهاء فرموده اند: نماز به هيچ وجه ساقط نمی شود نه در مسافرت و نه در وطن و اگر وقت نماز تنگ شد، مسلمان بايد آن را با جا آورد، در هواپيما، كشتي، اتومبيل، قطار، در حال توقف، يا در حال حركت، در سالن انتظار، در پارك عمومي، در راه، در كارخانه و در هر جای ديگر.
مسئله 67ـ اگر مسافری در هواپيما، اتومبيل، قطار و امثال آن، نتوانست ايستاده نماز گزارد نشتسته نماز می خواند و اگر رو به قبله نتوانست بايستد به سمتی كه گمان دارد قبله است می ايستد و نماز می گزارد و اگر جهتی را نتوانست ترجيح دهد به سمت و سو كه خواست می تواند نماز بخواند و اگر جز در حال تكبيرة الاحرام نتوانست رو به قبله بايستد به همان اندازه كفايت می كند. (8)
مسئله 68ـ قبله را می توان از مهماندار هواپيما پرسيد كه شايد او بتواند از خلبان و كاپيتان سؤال كند. و در صورت اطمينان می توان به سخن او اعتماد كرد هر چند كه او كافر باشد هم چنان كه می توان به قبله نما و هر وسيله ای كه به صحّت و درستی آن اطمينان باشد، اعتماد كرد. مسئله 69ـ اگر مسلمان نمازگزار، نتوانست وضو بگيرد عوض آن، تيمم می كند.
مسئله 70ـ گاهی درازای شب و روز از شهری تا شهر ديگر فرق می كند در اين صورت اگر طلوع و غروب آفتاب واضح باشد مسلمان در شناخت اوقات نماز و روزه می تواند مطابق آن عمل كند هر چند كه وقت برخی نمازها به سبب كوتاه بودن روز بسيار به هم نزديك باشد و يا زمان افطار روزه به جهت كوتاهی شب، بسيار اندک باشد.
مسئله 71ـ گاهي، چند روز و يا چند ماه، خورشيد در كشورهای غروب و يا طلوع نمی كند در چنين كشورهايي، مسلمانان می تواند به اوقات شرعی نزديكترين سرزمين به اين كشورها، رجوع كنند و در هر بيست و چهار ساعت نمازهای پنجگانه را برابر اوقات كشور مجاور به نيت قربت مطلق به جا آورند.
مسئله 72ـ اگر مسلمانی نتوانست اول فجر و يا وقت زوال و يا غروب آفتاب را بشناسد تا در وقت معين نماز و روزه به جا آورد اما به سخن منجمان و مسئولان رصدها اطمينان دارد می تواند نماز و رزه اش را مطابق نظر آنان در تعيين اوقات، به جا آورد هر چند كه مسئولان آن مؤسسه ها مسلمان نباشند به شرط آن كه به كار و نظرشان، اطمينان باشد.
مسئله 73ـ مسلمان مسافر بايد نمازش را شكسته بخواند يعنی نمازهای چهار ركعتی (ظهر، عصر، عشاء) را دو ركعت بخواند و سفر شرعی طی مسافت چهل و چهار كيلومتر و بيشتر است از ابتدای محل سكونت و آخرين خانه های شهر معمولي.
در زمينه شكسته و يا ناشكسته بودن نمازها احكام فراوانی وجود دارد كه می توان به رساله های عمليه و نيز به بخش استفتائات همين فصل رجوع كرد.
مسئله 74ـ نماز جمعه در صورت اجتماع شرايطی كه در آن معتبر است از نماز ظهر با فضيلت تر است هم چنانكه خواندن آن از نماز كفايت می كند و با خواندن نماز جمعه نيازی به برگزاری نماز ظهر نمی باشد.
مسئله 75ـ نماز جماعت از نماز انفرادی با فضيلت تر است و استحباب آن در نمازهای صبح و مغرب و عشاء بيشتر می باشد و در حديث آمده است كه:
نماز در پشت سر يك عالم ثواب هزار ركعت دارد و نماز در پشت سر قرشی صد برابر و هر چه تعداد مأمومين بيشتر باشد ثواب جماعت فرونتر می گردد.
اينك به نمونه ای از استفتائات و جوابهای حضرت آيت الله العظمی سيستانی ـ مدظله العالی ـ توجه كنيد:
مسئله 76ـ عده ای از مردم پس از گذشت سالها كه نماز خوانده، روزه گرفته و حج گزارده اند متوجه می شوند كه وضو و غسلشان اشتباه بوده است و هر گاه به آنان گفته شود كه نماز و يا حج را دوباره بايد به جا آوري، چنان كاری برای او بسيار دشوار است آيا راه حلی وجود دارد كه او به همان نماز و روزه و حجی كه انجام داده اكتفا كند در حالی كه به صحت آنها معتقد بوده است به ويژه اگر او را به اعاده آن اعمال واردار كنيم به طور كلی ممكن است تمرد كند و اصلا نماز و روزه و ديگر واجبات را كنار گذارد كه در كشورهای غربی چنين خطری جدّاً وجود دارد! جواب: اگر انسان، جاهل قاصر بوده باشد و به برخی شرايط خصوصيات عمل، خلل وارد كند مثلا ترتيب شستن سر و ساير قسمت های بدن را در غسل و يا وضو رعايت نكند و يا با رطوبت غير وضو مسح بكشد در اين وضع، وضو و غسل او صحيح است و در نتيجه نماز و حجش هم صحيح می باشد.
اما اگر او جاهل مقصر باشد و در آموختن مسائل شرعی كوتاهی كرده و يا به چيزهايی خلل وارد كند كه آنها در صحت عمل شرط اند مثل اين كه قسمتهايی از بدن را كه در وضو و غسل بايد شست، نشويد در اين وضع، راهی برای تصحيح نماز حجی كه گزارده است وضو ندارد اما اگر بيم آن می رود كه در صورت تذكر مسائل به وي، او كلّاً متمرّد شده و نماز و روزه و غيره را ترك گويد لازم نيست كه به او كگفته شود نماز و عبادت های گذشته ديگر را قضا كند شايد خداوند پس از اين، گشايشی به وجود آورد.
مسئله 77ـ برخی از مردم سالها نماز می خوانند و حج می گزارند در حالی كه در طول اين مدت اصلاً خمس مال خود را نپرداخته اند آيا لازم است كه آنان نماز و حجشان را اعاده كنند؟
جواب: اگر نماز و يا طواف حج را با جامه ای خوانده و به جا آورده اند كه به عين آن خمس تعلق گرفته بوده قضای چنان نمازها و اعاده حج لازم است. ليكن اگر فقط به جامه احرام، خمس تعلق گرفته و او نسبت به حكم و يا موضوع، جاهل بوده هر چند جاهل مقصر، حج او صحيح است و فقط نماز طواف را بايد اعاده كند، هرگاه در جهل خود معذور بوده باشد و احتياط واجب آن است كه به مكه برگردد ولی اگر چنان كاری مشقت داشته و پرزحمت باشد هر جا كه ممكن بود، نماز طواف را دوباره بخواند. همچنان كه اگر قربانی را با پولی كه به عين آن خمس تعلق گرفته، تهيه كند اعاده آن لازم است مگر آنكه با قيمت كلی خريده و خمس در ذمه او بوده باشد نه در عين مال كه غالباً چنين است و در اين صورت حج و قربانی او صحيح است و اشكالی ندارد. البته او ضامن قيمت قربانی خواهد بود كه آن را از مال خمس دار، پرداخته است.
و همه اينها در صورتی است كه او جاهل مقصر بوده است وگرنه نماز و حج جاهل قاصر در اين مسئله صحيح است.
مسئله 78ـ هر گاه مسافری پس از آنكه اذان را مستقيماً شنيد از شهری به شهری ديگر و يا از كشوری به كشور ديگر بدون اين كه نماز خوانده باشد، مسافرت كرد و پس از غروب آفتاب به مقصد رسيد آيا اوگناه كرده است و واجب است نماز ظهر را مثلاً قضا كند؟
جواب: بلي، او گناه كرده است زيرا از روی عمد و قصد، فريضه را نخواانده است و بايد قضا كند.
مسئله 79ـ آيا جوهر و مركب خشك مانع از صحت وضو و غسل می شود و يا با آن وجود وضو و غسل صحيح می باشد؟
جواب: اگر جوهر و مركب دارای جرم نباشد كه مانع از وصول آب به پوست بدن شوند وضو و غسل صحيح است و در صورت شك و ترديد بايد آن را برطرف كرد.
مسئله 80ـ آيا انسان می تواند فيلمی را تماشا كند تا وقت نماز وارد شود و او همچنان به تماشای فيلم ادامه دهد و آنگاه كه مختصری از وقت ماند، به ادای نماز بپردازد؟
جواب: شايسته نيست مسلمان، نماز خود را از وقت فضيلت عقب بيندازد مگر با عذر موجه و آنچه د سؤال آمده است، عذر موجه نيست.
مسئله 81ـ آيا كرمی كه به پوست ماليده می شود مانع رسيدن آب است و به هنگام وضو و غسل، بايد آن را پاك كرد؟
جواب: ظاهراً كرم پس از ماليدن بر پوست از بين می رود و آنچه می ماند مختصر چربي، بيش نيست و مانع نفوذ آب نمی شود.
مسئله 82ـ برخی خانمها ناخنهايشان را به قصد آرايش از حد طبيعی بلندتر می كنند و چون گاهی اوقات آنها می شكنند طبيبان روكشی تجويز می كنند كه تا پاسی از روز روی ناخنها می ماند و با علم به اين كه آن روكش و يا لاك و "مانكور" مانع از رسيدن آب به هنگام غسل و وضو به ناخنهاست آيا استفاده خانمها از چنان روكش، لاك و يا مانكور جايز است و وضو و غسل با آن چطور است؟
جواب: غسل و وضو با چنان چيزی كه مانع از وصول آب می شود صحيح نيست و ناگزير بايد آنها را برای انجام غسل و وضوی صحيح زايل و پاك كرد و قصد آرايش، مجوّز چنان كاری نمی شود.
مسئله 83ـ چه وقتی نماز را تمام و چه موقع شكسته بايد بخوانيم؟
آيا صدق عرفی به اين كه انسانی در شهری مقيم است كافی است كه او نماز را تمام بخواند؟
جواب: شرايط قصر نماز را در رساله های علميه می توان خواند اما به طور كلی اگر كسی شهری را برای مدت طولانی مثلاً يك سال و نيم اقامتگاه خود قرار دهد و عرفاً هم اين شهر را قرار گاه او بدانند نماز او در آنجا، تمام است اما اگر مدت اقامت كوتاه باشد و به او مسافر گفته شود نماز در آنجا شكسته است.
مسئله 84ـ چگونه نيمه شب را بشناسيم آيا ساعت دوازده و نيم چنانكه در ميان مردم شايع است می تواند علامتی باشد؟
جواب: نصف شب همان نيمه ساعات ما بين غروب تا طلوع فجر است پس اگر آفتاب مثلاً در ساعت هفت عصر غروب كند و طلوع فجر در رأس ساعت چهار باشد ساعت يازده و نيم شب، نصف شب خواهد بود و اين قاعده كلی است هر چند كه با اختلاف زمان و مكان فرق می كند.
مسئله 85ـ شخصی گمان دارد كه اگر بخوابد برای نماز بيدار نخواهد شد آيا بر او واجب است تا وقت نماز بيدار بماند؟ و اگر بخوابد برای نماز بيدار نشود گناه كرده است؟
جواب: او می تواند از كسی بخواهد كه او را برای نماز بيدار كند و يا از ساعت زنگ دار استفاده كند و هرگاه چنين كاری ممكن نشد و خوابيد گناه نكرده است مگر آن كه اين كار، نوعی سهل انگاری و بی اعتنايی نسبت به نماز تلقی شود.
مسئله 86ـ نماز را در هواپيما كه نه قبله در آن معلوم است و نه طمأنينه حاصل است چگونه بايد خواند؟
جواب: سمت قبله را می توان از كاپيتان و يا مهماندار كه پاسخهايشان غالباً اطمينان بخش و ظن آور است پرسيد و برابر گفته آنان عمل كرد و طمأنينه، در صورت عدم امكان آن ساقط می شود و به هر حال نماز را از وقت خود نبايد عقب انداخت و آن را با رعايت ساير شرايط، بايد خواند.
مسئله 87ـ در قطار و يا اتومبيل چگونه نماز بخوانيم؟ تنها خم شدن كافی است و يا بر چيزی بايد سجده كرد؟
جواب: نماز را تا حد توان، بايد آنگونه خواند كه شخص مختار می خواند پس لازم است در همه حالات نماز، قبله و ساير شرايط را رعايت كند و در صورت عدم امكان، در تكبيرة الاحرام. و اگر در آن حال هم ميسر نباشد شرط رو به قبله بودن هم ساقط می شود هم چنان كه در صورت امكان بايد ركوع و سجود كامل كرد مثلاً در راهرو قطار و اتوبوس نماز گزارد و اگر ميسر نشد به اندازه ای كه اسم ركوع و سجود صدق كند خم شود كافی است و اگر آن هم ممكن نشد مختصر خم شدن كفايت می كند.
مسئله 88ـ گاهي، وقت نماز داخل می شود و دانشجو در راه دانشگاهاست و اگر بخواهد به دانشگاه برسد و در آنجا نماز بخواند وقت نماز سپری و قضا خواهد شد آيا او می تواند با وجود جاهای ديگر در اتوبوس نماز بخواند با اين احتمال كه اگر از اتوبوس پياده شود و در بيرون نماز بخواند به دانشگاه دير خواهد رسيد.
جواب: دير رسيدن به دانشگاه مجوّز آن نمی شود كه نماز را در اتوبوس بخواند و برخی شرايط نماز را رعايت نكند پس بايد پياده شود و نماز كامل و با شرايط بخواند اما اگر دير رسيدن به دانشگاه، موجب خسارت و ضرر و زيانی شود كه عادتاً تحمل ناپذير است و يا سبب رنج و دشواری فوق العاده باشد می تواند با فقدان برخی شرايط در اتوبوس نماز بخواند.
مسئله 89ـ گاهي، وقت نماز فرا می رسد در حالی كه كارگر مسلمان در كارخانه مشغول كار است و كارش نيز مهمّ و لازم است. او اگر برای خواندن نماز از كار دست بكشد ممكن است او را اخراج كنند آيا او می تواند نماز را قضا كند و يا هر چند امكان اخراج او هم در ميان باشد بايد نماز را ادا بخواند؟
جواب: اگر در آن كارخانه مجبور است كار كند و نمی تواند آنجا را ترك گويد هر طور كه ميسر است در وقت هر چند با ايما و اشاره به ركوع و سجود، نماز بخواند اما چنين وضعيتي، تنها يك فرض است و به ندرت پيش می آيد پس او بايد تقوی داشته باشد و از خدا بترسد و اين آيه را به ياد داشته باشد كه فرمود:
"مَنْ يَتَّق اللهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً"
هر كس تقوی پيشه كند خدا برای او راه خروجی قرار می دهد و او را از آنجا كه به گمان او نمی آمد روزی می دهد.
مسئله 90ـ در برخی كشورهای غربی و جز آنها، مؤسسه ها و شركت هايی وجود دارد كه عده ای از مسلمانان به عنوان كارمند دفتری و غيره در آنجاها مشغول به كار هستند در حالی كه وضع ملكی آن شركت ها و مؤسسه ها، معلوم نيست.
اوّلاً: نماز خواندن در آنجاها و وضو با آب آن شركت ها و مؤسسه ها چطور است؟
و ثانياً: نمازهايی كه احياناً در آنجاها خوانده شده چطور می شود؟
جواب: انسان تا نمی داند كه مكان آن شركت ها و مؤسسه ها غصبی است و از شخص محترم المال تصرّف عدوانی شده است. نماز در آنجاها صحيح و وضوء هم درست است.
و نمازهای پيشين اگر پس از خوانده شدن، غصبيّت آنجاها معلوم شده باشد آنها هم صحيح می باشند.
مسئله 91ـ اگر كسی با كمربند پوستی و يا همراه داشتن كيفی كه از پوست حيوان مردار و ذبح شرعی نشده، فراهم گشته نماز بخواند و در اثناء و يا پس از نماز متوجه شود چه بايد كند؟
جواب: نماز با كمربند و يا كيف پوستی كه به احتمال معقول از پوست حيوان تذكيه شرعی شده فراهم آمده است، صحيح است و امّا اگر چنان احتمال معقول نباشد و در اثنا متوجه شود فوری آن را از خود جدا می كند و همچنين است اگر فراموش كرده و در اثنای نماز به ياد آورد مگر آن كه
فراموشی در اثر اهمال و بيط مبالاتی باشد كه در اين صورت به احتياط واجب نماز را در وقت اعاده و در خارج آن، قضا می كند.
مسئله 92ـ امروزه كت هايی به بازار آمده است به نام جير كه در كشورهای غير اسلامی ساخته می شوند و بر آنها قطعه ای پوست دوخته شده است و ما نمی دانيم آن از پوست حيوان تذكيه شده فراهم آمده يا نه، نماز با چنين لباسی چطور است؟
جواب: جايز است.
مسئله 93ـ آيا ادكلن پاك است و می توان پس از استفاده از آن نماز خواند؟
جواب: بلي، صحيح است.
مسئله 94ـ آيا سجده كردن بر موزائيك و سنگ های معدنی جايز است؟
جواب: بلي، صحيح است.
مسئله 95ـ بر فرش هايی كه از مواد و مشتقات نفت ساخته و بافته می شوند می توان سجده كرد؟
جواب: سجده كردن بر آنها جايز نمی باشد.
مسئله 96ـ آيا بر كاغذهای نوشتنی و يا بر دستمال های كاغذی و امثال آن می توان سجده كرد؟ در حالی كه از مواد اصلی آنها بی خبر هستيم و نمی دانيم آنها از اشيای جايز السجود فراهم شده اند يا نه؟
جواب: سجده بر اوراق و كاغذهای نوشتنی و يا بر دستمال های كاغذی جايز نيست مگر پس از حصول اطمينان به اين كه آنها از چيزهای جايز السجود درست شده اند و همچنين سجده بر كاغذهايی كه از پنبه و يا كتان و امثال آنها ساخته می شوند جايز می باشد.
مسئله 97ـ از نوار كاست، صدای قرآن پخش می شود و قاري، آيه سجده می خواند و ما هم می شنويم آيا بر ما سجده كردن واجب می شود؟ جواب: نه، سجده كردن در اين صورت واجب نمی شود.

1. وسائل الشيعه، ج 4، ص 35.
2. نهج البلاغه، ص 422.
3. وسائل الشيعه، ج 4، ص 28.
4. همان، ص 32.
5. سوره مؤمنون، آيه يكم.
6. قادتنا كيف نعرفهم؟ ج 6، ص 164 و فصل ويژه عبادتهای امام بنگريد، همان ص 163 ـ 172.
7. منهاج الصالحين، ج 1، ص 193.
8. بنگريد: بخش استفتائات ويژه اين فصل.



فصل 5: روزه

پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) دراستقبال ماه مبارک رمضان خطابه اى خواند و ازجمله فرمود :
اىمردم!ماه خدا توأم بابرکت،رحمت و آمرزش به سوى شمارو آورده است.اين ماه نزد خدا بافضيلت ترين ماههاست.روزها،شبهاو ساعت هايش ازهمه روزها و شبها و ساعت ها با فضيلت تر است.
اين ماه، ماهى است که شما درآن ، به ميهمانى خدا دعوت شده ايد. و دراين ماه شما از اهل کرامت و بزرگوارىقرار داده شده ايد. نفس هاى شما درآن، ثواب تسبيح داردو خوابتان عبادت عملکردهايتان دران پذيرفته استو دعاهايتان درآن ماه مستجاب مىباشد.پس خاد را بانيت هاى صادق و دلهاى پاک بخوانيد تاشما را به روزآن ماه و تلاوت قرآن ، موفق بفرمايد زيرا شقى و شور بخت کسى است که ازآمرزش در اين ماه بزرگ ، محروم باشد.
اى مردم!درهاى بهشت دراين ماه به روى همه گشوده است پس ،از پروردگار خود بخواهيد آن درها را دوباره به روى شمانبندد.
و درهاى دوزخ و آتش به روى شما بسته شده است از پروردگار خود بخواهيد که آنها رادوباره براى شما نگشايد.
شيطانها دراين ماه ، به غل و زنجير کشيده شده اند ازپروردگارتان بخواهيد تا دوباره آنها راسلطه نبخشد.
اى مردم!هر کس ازشما دراين ماه اخلاق خويش رازيبا کند آن،جوازى خواهد بود براى گذشت بر صراط که قدم هادرآنجا بلغزند و هر کس دراين ماه بر زيردستان و بردگان سبک گيرد خود حساب او را سبک فرمايد .و هر کس درآن ،شر خود را از مردم ،باز دارد خدا به روز ديدار او، غضب و خشم ازوى باز دارد . هر کس يتيمى را در آن گرامى بدارد روز ديدار او، وى را گرامى مىداردو هر کس دران صله رحم کند خدا در روز لقايش به او صله فرمايد.وهر کس در آن ، آيه اى تلاوت نمايد پروردگار،ثواب ختم قرآن راکه درديگر ماهها خوانده است به او عطا فرمايد.
و امام على (عليه السلام) فرمود:برخى روزه دارهاهستند که جز تشنگى برايشان باقى نمى ماندو برخى قيام کنندگان و نمازگزاران ، جز رنج و خستگى چيزى ديگر عايدشان نمىشود.
و امام صادق (عليه السلام) فرمود:روزه، تنها خودارى از خوردن وآشاميدن نيست هرگاه روزه گرفتيد زبانهايتان را از دروغ نگاه داريد و چشمهايتان را از آنچه خدا حرام فرموده ببنديد،نزاع و کشمکش نکنيدبه يکدگر حسد نورزيد،غيبت نکنيد، فحش و ناسزا مگوئيد،به يکديگر ستم روا مداريد از بدگمانى،دشمنى،دروغ،زورگويى،غيبت،و سخن چينى بپرهيزيد،نگران آخرت و منتظر و عده هاى الهى باشيد و براى روز ديدار خدا،توشه بگيريد.
همواره،آرام،متين،خاضع و فروتن باشيد و مانند بنده اى باشيد که از مولاى خويش مىترسد و درعين حاله به لطف و مهرش اميدواراست (1) به جاست که من در اينجا همراه برخى استفتائات ويژه روزه،بعضى احکام آن را به ياد آورم:
مسئله98ـ خوردن و آشاميدن عمدىروزه را باطل مىکند اما اگر از روى فراموشى باشدروزه صحيح است ،و چيرى بر خورنده نيست.
مسئله99ـ باقى ماندن برجنابت درماه رمضان تاطلوع فجر ،روزه را باطل مىکندپس کسى که درماه رمضان عمداً بدون غسل مانده و فجر طلوع کرده است،آن روز از به قصد مافى الذمه،واجب است امساک کند ولى بعداً بايد روزهً آن روزرا باز به قصد مافىالذمه قضا نمايد .اما مريضى که نتواند غسل کند تيمم مى کند و روزه اش صحيح مىباشد.
مسئله100ـ زن پس از قطع خون حيض و نفاس که مىتوانسته قبل از طلوع فجر غسل کند و روزه بگيرد اگر اهمال کرده تا طلوع فجر ناپاک بماند روزه آن روزش باطل است و همانند بقاءعمدى بر جنابت مىباشد و آن روز را از روى ادب امساک مىکندو بعد،قضا به جا مىآوردو اگر غسل ممکن نباشد بايد تيمم نمايد.
مسله101ـ بهتر است شخص روزه دار ،بلغم را که به فضاى دهان آمده است فرو نبردهر چند که بلعيدن آن جايز باشد مثل آنکه با آب دهان قاطى شده باشد.
مسئله102ـ با محتلم شدن در روز ماه مبارک رمضان ،روزه باطل نمىشود اما او بايد براى نماز ظهر و عصر، غسل کند اما به هر حال،جنابت و احتلام به روزه او ضرر ندارد.
مسئله103ـ شستن دهان و دندان با فرچه و خمير،روزه باطل نمىکند مادام که آنچه در اثناى شستشو با آب دهان در آميخته ،وارد معده نشود اما چيزى اندکى که با آب دهان درمى آميزد ،کانعى ندارد.
مسئله104ـ اگر مسلمانى در شهر و يا کشورى زندگى مىکند که در ازاى روز و شب رد آنجا ،شش ماه است او بايد به شهر و يا کشورى برود که بتواند روزه بگيرد و يا لااقل قضا کند و در صورت عدم امکان،بايد عوض هر روز، يک چارک طعام به فقيرى بدهد.
مسئله105ـ اگر مسلمانى در شهر و يا کشورى زندگى مى کند که طول روز آن،بيست و سه ساعت و طول شب فقط يک ساعت است و يا به عکس ، بر او واجب است در حد توان روزه ماه مبارک رمضان را بگيرد و اگر ممکن نشد روزه ماه رمضان ، از او ساقط مى شود اگر بعداً توانست قضا مى کند هر چند با انتقال به يک شهر و يا کشور مجاور . و هر گاه قضا هم ممکن نشد براى روزه يک مد طعام براى فقير بدهد. (2)
و اينک نمونه هايىاز فتواى آيت الله العظمى سيستانى دام ظله العالى.
مسصئله106ـ برخى مردمان به نيت خاصى وبه قصدسالها اقامت براى انجام کارى به کشورى مىروند بى آنکه از وطن اصلى خود اعراض کرده باشند و پسی از انجام آن کار از کشور بيرون مىروند تا هر جا که بخواهند بمانند و آنجا را وطن بگيرند نماز و روزه چنين مردمانى چگونه است ؟
چواب: نماز ها را تمام مىخوانند و روزه را اگر يک ماه اقامت داشته اند مىگيرند همچنان که در وطن اصلى چنين مىکردند.
مسئله107ـ آيا ما مىتوانيم به رصدهاى فلکى و نظريه هاى نجومى اروپا را درشناخت ساعات فجر و ظهر ،طلوعو غروب آفتاب در طول سال و حتى ثانيه ها را هم ملحوظ مىکنند؟
جواب:اگر از سخن آنان اطمينان حاصل شود مىتوان به آن عمل کرد با علم به اين که در تعيين زمان فجر در آنجا اختلاف وجود دارد پس کوششش بايد عمل آيد تا به رأى و نظر صحيح عمل شود.
مسئله108ـ در برخى کشورها چيدين روز آفتاب طلوع و يا غروب نمى کند نماز و روزه در اين کشورها چگونه است؟
جواب :احتياط واجب آن است که نماز را با اوقات نزديکترين کشور و يا شهرى که در بيست چهار ساعت داراى شب و روز مىباشد تطبيق دهد و نمارهاى پنجگانه را برابر اوقات شرعى آنجا بخواند هر چندبا قصد قربت مطلقه.
و اما روزه را بايد به کشوری برود که بتواند روزه ماه رمضان را بگيرد که فضيلت بسيار دارد و اگر ممکن نشد در غير ماه رمضان چنان کند و قضا به جا آورد.
مسئله 109ـ آيا يک مسلمان در ماه رمضان می تواند در کشور غير اسلامی به غير مسلمان اطعام کند؟
جواب: اشکالی ندارد.
مسئله 110ـ آيا تنفّس مصنوعی روزه را باطل می کند؟
جواب: اگر ماده ای که در تنفّس مصنوعی وارد بدن انسان می شود فقط از مجرای تنفّس باشد نه از راه معده، اشکال ندارد و روزه را باطل نمی کند.
مسئله 111ـ سرم و يا آمپول خوراکی که از رگ تزريق می شود روزه را باطل می کند اعم از اين که مريض ناچار باشد و يا نباشد؟
جواب: در هر دو صورت باطل نمی کند.
مسئله 112ـ آيا استمناء در روز ماه رمضان روزه را باطل می کند؟ اعم از آنکه منی بيرون بيايد يا نه و کفاره آن چيست؟ وانگهی اگر چنان کاری را زنان انجا دهند حکم آن چيست؟
جواب: اگر به قصد انزال، استمنا کند و انزال هم بشود روزه باطل می شود و بر او قضا و کفاره واجب است (روزه دو ماه پی در پی و يا اطعام شصت فقير) اما اگر استمناء کند و قصد انزال هم دشاته باشد ليکن منی خارج نشود او بايد روزه آن روز را به قصد قربت مطلقه بگيرد آنگاه قضا هم بکند.
و اگر استمناء کند و قصد انزال نداشته باشد و عادت او هم چنان نبوده است که انزال بشود ولی احتمال انزال می داده و اتفاقاً منی هم خارج شود بر او واجب است قضا کند و کفاره واجب نمی شود.
و اما اگر بر خودش مطمئن بوده که منی خارج نخواهد شد از قضا منی بيرون آيد نه قضا واجب می شود و نه کفاره و در اين مسائل فرقی ميان زن و مرد نيست.
مسئله 113ـ شخصی بدون آنکه بداند بقاء بر جنابت روزه را باطل می کند، روزه گرفته است روزه او چطور است؟
جواب: اگر نمی دانسته است که بقاء بر جنابت روزه را باطل می کند و يا اصلا به اين معانی توجّه نداشته است روزه او صحيح است و قضا و کفاره ندارد.
مسئله 114ـ آيا اگر هلال در خاور زمين ثابت شود در باختر، هم به ثبوت می رسد و يا اگر هلال در آمريکا ديده شود در اروپا هم ثابت می شود؟ جواب: اگر هلال در خاور زمين ثابت شود برای باختر نشينان هم ثابت می شود به شرط آن که فاصله دو مکان از حيث عرض جغرافيايی زياد نباشد اما اگر هلال در باختر ثابت شود لازم نيست در خاور هم ثابت گردد هر چند از طريق ماندن هلال در مکان نخست به زمان نسبتاً طولانی که با مکان دوم از جهت وقت طلوع و غروب آفتاب متفاوت است.
مسئله115ـ به نظرفقها کسى که روزه اش را در ماه رمضان با حرام باطل کرده است براو کفاره جمع ، واجب می شود و در عصر حاضر که برده آزاد کردن ميسر کردن نيست و نظام برده داری از ميان رفته وظيفه چيست؟
جواب: آزاد کردن برده در صورت عدم امکان ساقط می شود علاوه آنکه به نظر ما در صورت ابطا لروزه با فعل حرام کفاره جمع ، واجب نمی شود و خدا داناست.
در کتاب منهاج ااصالحين آمده است که اگر هلال در يک شهر ديده شود در صورت وحدت افق در شهرهای ديگر هم ثابت می شود به اين معنی که با رؤيت هلال در آن شهر گويا در ديگر شهرها هم رؤيت شده است و شايد ابر و کوه وامثال آن مانع رؤيت بوده است ودر اين جا چند سؤال پيش می آيد که پاسخ می طلبد .
مسًله 116ـ آيا با رؤيت هلال در سرزمين های خاوری مثل ايران ،احساء، قطيف،کسورهای خليج ،عراق ، سوريه لبنان، هلال در بلاد باختری مثل انگلستان ، فرانسه ، آلمان اگر مانعی مثل ابر ومه نباشد ،به ثبوت ميرسد ؟
جواب: بلی ،رؤيت هلال در يک مکان که ملازم رؤيت در آن مکان هايی در باختر باشد که از حيث مکان با مکان نخست برابرند و عدم رؤيت فقط در اثر مانع بوده است هلال در هر دو مکان ثابت ميشود مگر آن که عر ض جغرافيايی آنها بسيار متفاوت باشد.
مسئله117ـ به فرض اينکه ثبوت رويت هلال در شرق و خاور ملازم ثبوت آن در غرب وباختر باشد اگر هلال درنزد برخی علمای خاور زمين ثابت شود چنان امری می تواند حجت باشد بر کسی که در کشورهای باختری که ساکن است هر گاه او به سبب صاف نبودن هوا نتواند هلال را رؤيت کند؟ جواب: ثبوت رؤيت هلال نزد برخی علمای خاور زمين ،حجت بر مسلمانان باختری نمی شود مگر آنکه ثبوت هلال در خاور زمين موجب حصول اطمينان به رؤيت در ديگر جا ها شود ويا بينه ای بدون معارض در مورد ثبوت هلال در باختر ،تحقق يابد هر چنداز طريق حکم حاکم که در اين صورت برابراطمينان ،عمل می کند.
مسئله 118ـ در برخی بلاد شرقی به استناد سخن عده ای شاهد که رؤيت هلال کرده انداول ماه نزد بعضی علما ثابت می شود با اين ويژگي:
1ـ شهود هر چند سی تن باشند مثلآ در بلا د مختلف پراکنده مثل اين که دو تن از اصفهان ،سه تن ازقم ،دو تن از يزد چهار تن ازکويت، پنج تن از بحرين ،دو نفراز أحساء،شش نفر از سوريه و همينطور.
2ـ افق در برخی سرزمينها ی باختری هم صاف بوده و امکان رؤيت در آنجا ها توسط مؤمنان ،امکان داشته باشد و مانعی از رؤيت نبوده است.
3ـ رصد خانه انگلستان اعلام کرده که ديدن هلال در امشب (مثلأ )در انگلستان بدون تلسکوب و چشم مسلح ممکن نيست اما فردا شب رويت بدون وسيله ميسر می باشد.
حکم دراين مورد چيست ؟نظر مبارک را بفرما ييد.
جواب: مهم آن است که انسان شخصأ به رؤيت هلال پيداکند و يا بينه شرعی بدون معارض بررؤيت هلال اقامه شود اما در حالات مذکوردر سؤال و امثال آنها ،غالبأ اطمينان حاصل نمی شود بلکه اطمينان به عدم رؤيت بيشتر است وحتی احتمال هست که شهادت و گواهی افراد بر پايه خيال و خطای چشم بوده باشد و خدا داناست.

1. بنگريد : مفاتيح الجنان وديگر کتب حديثي.
2. بنگريد : بخش فتاوای ويژۀ اين فصل.



فصل 6: حج و زيارت خانه خدا

حج از واجبات شناخته شده در شريعت اسلامی و قرآن کريم بر وجوب آن صراحت دارد. خدای ـ عزّوجّل ـ در کتاب کريمش فرمود:((ولله علی الناس حج البيت من استطاع اليه سبيلا و من کفر فان الله غنی عن العالمين)) (1) : رای خدا بر مردم حج خانه واجب است بر کسی که راه توانای آن را دارد و هرکه کفر ورزد خدا از جهانيان بی نياز است.
خدا ی ـ جلٌ و علا ـ ترک حج را با کفر قرين ساخت تا اهميت آن مورد تأکيد باشد حجّ يکی از ارکان پنجگانه ای است که اسلام بر آنها استوار است .در حديث از امام باقر علبه السلام چنين روايت شده: (( بنی الاسلام علی خمسه اشياء:علی صلواة والزکاة .الحج والصوم و الو لايه)) (2) :
اسلام بر پنج چيز:نماز،زکات ،حج، روزهو ولايت ، بناشده است.
امير مؤمنان علی بن ابی طالب عليه السلام بر آن تاکيد شده و فرموده است (( لاتترکو احج بيت ربکم فتهلکوا)) (3) : حج خانه پروردگارتان را ترک نکنيد که هلاک خواهيد شد.
و امام صادق عليهالسلام فرموده : بدانيد و آگاه باشيد اگر مردم حج و زيارت خانه را ترک کنند عذاب برايشان نازل شود و مهلت دلده نمی شود (4) .
همانا ترک حج با اجتماع شرايط آن ، از روی تسامح و سهل انگاری گناه کبيره است
در حديث آمده است اگر شخصی توانايی انجام حج را داشته باشد و حج نگزارد قطعا ًشريعتی از شرايع الهی رها کرده است (5) .
چنانکه درحديث ديگر فرموده اند:
(( من سوف الحج حتی يوموت بعثه الله يوم القيمةيهودياً اَونصرانياَ)) (6) : هر کس امروز و فردا کند وحج را تاخير اندازد تا بيمرد .خدا روز قيامت او را يهودی يا نصرانی بر می انگيزد.
اکنون مناسب است برخی احکام حج را به ياد آورم.
مسئله119ـ هر مسلمانی که توانايی داشته باشد حج براو واجب است ومعنای استطاعت و توانايی عبارت است از :
الف ـ وقت کافی برای رفت و برگشت به اماکن مقدسه و فرصت انجام اعمال واجب را داشته باشد .
ب ـ تندرستی و توانمندی بر رفتن به اماکن مقدسه و امکان ماندن در آنجا ها به اندازه ادای اعمال وجود داشته باشد .
ج ـ راه مکه باز وايمن باشد طوری که جان يا مال و يا آبروی او را خطری تهديد نکند .
د ـ هزينه لازم فراهم باشد و آن چيزی است که حاجی در راه مکه بدان نياز دارد از خوردنی ، نوشيدنی ،پوشيدنی و ديگر نيازمندی های سفر و همچنين فراهم بودن وسيله نقليه که بتواند مسافت راطی کند و خود را به مکه برساند آن هم لايق به شأن او.
هـ ـ به سبب سفر برای حج و هزينه کردن برای آن ،بيم نداشته باشد که پس از برگشت تهی دست شود و خود وخانواده اش در مانده گردند.
مسئله120ـ حج تمتٌع بر ما مردمی که از مکه دور هستيم و در کشورها ويا شهر های دور زندگی می کنيم ، واجب است واز دو عبادت تشکيل ميشود :
اوٌلی به نام عمره و دومی به نام حج.
مسئله121ـ درعمره تمتٌع پنج عمل واجب است :
الف ـ احرام در يکی از مقيات ها و آنها جاهايی هستند که احرام از آنها بايد بسته شود.
ب ـ هفت شوط طواف خانه خدا .
ج ـ نماز طواف.
د ـ سعی ميان صفا و مروه ، هفت شوط.
هـ ـ تقصير.
مسئله122ـ واجبات حج سيزده عمل است.
1ـ احرام از مکه .
2ـ وقوف در عرفات درروز نهم ماه ذی الحجه.
3ـ وقوف در مزدلفه پاسی از شب عيد تا طلوع آفتاب .
4ـ رمی جمره عقبه ( شيطان بزرگ) در منی به روز عيد
5ـ نحر يا قربانی در روز دهم و يا ايام تشريق در منی .
6ـ تراشيدن سر و ياتقصيره مو برای مردان در منی .
پس از انجام اين شش عمل ، همه آنچه که بر محرم حرام شده بود،حلال ميشود جز عمل زناشويی و عطر.و هم چنين شکار بنابراحتياط واجب.
7ـ هفت شوط طواف زيارت پس از رجوع از منی به مکه .
8ـ نماز طواف .
9ـ سعی ميان صفا و مروه هفت شوط .
10ـ هفت شوط طواف نساء
11ـ نماز طواف نسأ.
12ـ بيتوته در منی درشبهای يازده و دوازده و احياناً شب سيزده.
13ـ رمی جمرات سه گانه در روز های يازده و دوازده و گاهی هم روز سيزده.
و اينک به نمونه ای از استفتائات و پاسخ های حضرت آيت الله العظمی سيستانی دام ظله العالی توجه کنيد:
مسئله123ـ فرودگاه زايران حج ، شهر جدٌه می باشد آيا حاجی می تواند از جدٌه محرم شود؟
جواب: شهر جدٌه ميقات نيست و محاذی يکی از ميقات هاهم نمی باشد پس از احرام از آنجا برای حج و يا عمره صحيح نيست اما اگر حاجی بداند که ميان شهر جدٌه وحرم ، جايی است که با يکی از مقيات ها، محاذی می باشد بعيد نيست که احرام از آنجا صحيح باشد همچنانکه احتمال دارد حاجی از محاذات جحفه که يکی از مقيات ها نست بگذرد چنان که او می تواند از جده با نذر محرم شود .
مسئله124ـ اگر سر حاجی به هنگام تراشيدن آن ، رخمی شود و خون آيد ،او چه بايد بايد بکند؟ جواب: هر گاه او د راين زخمی کردن و خون در آوردن متعمٌد نبوده است چيزبر او نيست .
مسئله125ـ هر چند که تکرارحج همه ساله مستحب است اما در بسياری ازکشورها
و شهرهای اسلامی مؤمنان بينوايی هستند که حتی به يک لقمه طعام و اندکی لباس ، نيازمند ند. اگر امر داير باشد بين اين که کسی دارايی اش رادر حج مستحبی و زيارت امامان معصوم صرف کند و يا احسان و انفاق به اين خانواده ها نمايد کدام مقدٌم است ؟
جواب : البته ياری رساندن به آنگونه مردمان مؤمن و بينوا ، از حج و عمره مستحبی و زيارت عتبات و عاليات مقدسه با فضيلت تر است اما گاهی حج و عمره و زيارت ائمه ، با برخی امور توأم ميشود که فضيلت آن به درجه فضيلت اتفاق بر مؤ منان تهيدست بلکه بالاتر و ثواب بيشتر ميرسد. مسئله126ـ حکومت عربستان برای حاجيان در عرفات و منی جاها را اختصاص ميدهد وما نمی دانيم آيا آنها در داخل حدود منی و عرفات هستند که حاجی بايد وقوف کند يا خارج اند و آيا پرس و جو در اين مورد لارم است؟
جواب : اگر حدود اعلام شده که دارای علائم نصب شده می باشد نسل به نسل معلوم بوده است پرس و جو لازم نيست.
مسئله127ـ گفته می شود که برخی قربانگاهها بلکه همه آنها در خارج از منی قرار دارد آيا بر ما واجب است قبل از قربانی کردن در شناخت قربانگاه ، تلاش و تأکيد کنيم با علم به اين که جستجوی مکان ديگر و پرس وجو از قربانگاه دوم در روز عيد قربان چنانکه ميدانيد بسيار مشکل است زيرا وقت بسيار تنگ می باشد آياراه حلی وجود دارد؟
جواب : حتماً قربانی بايد در داخل منبی ذبح شود و اگر به سبب کثرت حاجيان و تنگی وقت ذبح منحصر به روز عيد نسيت وآن را تا پايان روزهای تشريع ميتوان عقب انداخت.
مسئله128ـ حاجيان با مشکل قربانی روبرويند و ازاين معنی رنج می برند زيرا گوشت قربانی ها ضايع و هدر می شود با اينکه در بلا د اسلامی بينوايان فراوانی وجود دارد که چندين روز طعم گوشت را نمی چشند در اين صورت آيا ميتوانيم قربانی رادر شهر خود بکشيمو آيا راه حل رديگری را پيشنهاد می فرمائيد؟
جواب: بايد وظيفه شرعی را با ذبح قربانی در منی انجام داد و گناه تضييع گوشتها اگر وجود داشته با شد بر عهده مسئولان است0 مسئله 129ـ اگر دانشجويی در موسم حج ، امتحان دانشگاهی دارد آيا او می تواند حج واجب را به سال آينده بگذارد خصو صاً اگر امتحان درسی برای او جنبه حياتی داشته باشد و بسيار مهم است ؟
جواب : اگر اطمينان داشته باشد مه در سال آينده می تواند حج بگزارد چنان کاری جائز است و گرنه حج را نمی تواند تأخير بيندازد و اگر تأ خير امتحان درسی برای او حرجی باشد و دشوار باشد طوری که عادتاً چنان خسارت و زحمت را نمی توان احمل کرد در اين صورت در سال جاری حج براو واجب نميشود و مستطيع به حساب نمی آيد .
مسئله 130ـ شخص مستطيعی در سالهای گذشته به حج نرفته است آيا او می تواند عمره رجبيه به جا آورد و اگر در ماه رمضان توانست چطور؟ جواب: عمره مفرده او صحيح است اما اگر اين عمره سبب شود که در سالی آتی نتواند ، حج بگزارد ، انجام چنان عمره جائز نمی باشد مسئله131ـ جوان مجردی است که اخيراً مستطيع شده است واما به فکر ازدواج می باشد و اگر حج بگزارد ازدواج او عقب می افتد ، کداميک را مقدم بدارد؟
جواب: حج برود و ازدواج را تأخير بيندازد مگر آنکه تأخير ازدواج برای او دشوار بوده و زحمت فوق العاده داشته باشد که عادتاً تحمل ناپذير است، در اين صورت ازدواج رامقدم بدارد و خدا داناست.

1. سوره آل عمران ، آيه 97.
2. وسائل الشيعه ، ج 11 ، ص 20.
3. همان ، ص 23.
4. همان ، ص 22.
5. همان ، ص 28.
6. من لا يحضره الفقيه ، ج 4، ص 266.



فصل 7: احکام ميّت

خدای سبحانه وتعالی در کتاب کريمش فرمود:
((کل نفس ذائقة الموت و انما توفون اجور کم يوم القيامة فمن زحزح عن الناروادخل الجنة فقد فاز و ما الحيوة الدنيا الامتاع الغرور)) (1) : هر انسانی چشنده مرگ است و قطعاً شما پاداشهايتان را در روز قيامت به طور کامل دريافت می داريد پس هر کس از آتش دور شود و وارد بهشت گردد رستگار شده است و زندگانی دو نيوی جز وسيله فريب چيزی بيش نيست .
و خدای ـ برتر از هر گوينده ـ فرمود: ((و ماتدری نفس ماذاتکسب غداً و ما تدری نفس بای ارض تموت آن الله عليم خبير)) (2) : هيچکس نمی داند فردا چه به دست آورد و هيچ شخص نمی داند در کدامين سرزمين می ميرد همانا خدا دانای آگاه است.
و اينک به بيان برخی احکام ميٌت و آداب احتضار ،غسل ، حنوط و کفن و دفن به طور اختصار (3) می پردازيم.
مسئله132ـ بنابر احتياط واجب ، مرده را به هنگام مرگ رو به قبله کنند يعنی او را به پشت بخوابانند طوری که پاهايش به سمت قبله باشد که اگر بلند شود و بنشيند رو به قبله باشد و مستحب است شهادتين و اعتراف به نبوٌت حضرت محمد
صلی الله علبه وآله و امامت امامان به وی تلقين شود .
مسئله133ـ مستحب است دو چشم و دهان ميٌت ، بسته شوند و هم چنين دو دست او کشيده باشد و ساقهای پا، خم نباشد و بهتر است او را با پارچه ای بپوشانند و نزد او قرآن تلاوت کنند و در اطاقی که جنازه در آن است چراغی روشن باشد و مکروه است ميت را در اطاق ، تنها بگذارند .
مسله134ـ پس از آنکه اندام ميت از نجاسات هايی که احياناً به آن چسبيده مانند خون ، منی و غيره ، شسته شد و پاک گرديده او را سه غسل دهند :
1ـ با آب سدر که مقداری در آب خالص ريخته شده است.
2ـ با آب و کافور که به اندازه در آب خالص ريخته شده است.
3ـ فقط با آب خالص .
و اگر سدر يافت نشد به جای آن با آب خالص ، عسلی داده شود .
وهرگاه کافور هم يافت نگرديد احتياط واجب آن است که به عوض آن ، غسلی ديگر با آب خالص به عمل آيد و با سوم به طور مستقل غسلی با آب خالص انجام دهند و در اين حالت های اخير علاوه بر آن سه غسل ، تيمٌمی هم صورت بگيرد.
مسئله135ـ غسل ميٌت بايد به شکل ترتيبی انجام گيرد يعنی : اوٌل سر و گردن و سپس سمت راست و بعد چپ شسته شود.
مسئله136ـ غسل دهنده بايد هم جنس باشد يعنی مرد را مرد و زن را زن غسل دهد وزن و شوهر می توانند مرده يکديگر را غسل دهند و بهتر آن است که غسل از روی پارچه باشد چنانکه بنا بر احتياط واجب اگر هم جنس پيدا نشود هر کس ميتواند محرم خود را اعم از سببي، نسبی و شيری مانند خواهر و برادر غسل دهد و افضل است که در اين صورت ، از پشت پرده ، غسل داده شود اما طفل را پسر يا دختر همه کس ميتواند غسل دهند به سرط آنکه طفل مميز نبوده باشد.
مسئله137- بنابر احتياط واجب ،غسل دهنده بايد مؤمن باشد و اگر مسلمان اثنی عشری همانند ،يافت نشد و از محرم های ميت نيز کسی حضور نداشت ،مسلمانان غير اثنی عشری هم جنس می تواند غسل دهد و اگر او هم يافت نشد، يهودی يا مسيحی هم جنس در زن و مرد بودن می تواند اقدام به غسل ميت کند به شرط آنکه خود غسل دهنده، نخست غسل کرده باشد و آنگاه ميت مسلمان را غسل دهد و اگر کسی از اهل کتاب هم برای غسل دادن يافت نشود ، غسل ميت ساقط می شود و او را بدون غسل به خاک می سپارند.
مسئله138- واجب است ميت را پس ازحنوط کنند به اين ترتيب که بر سجده گاههای هفتگانه اش که عبارت باشد از پيشاني، کفهای دو دست و دو زانو و انگشت های ابهام پا، پودر کافور تازه که هنوز بويش از بين نرفته است بمالند و افصل آن است که حنوط با دست صورت بگيرد و از پيشانی آغاز شود .
مسئله139- ميت را پس از حنوط کردن در سه قطعه پارچه کفن ميکند:
اول : به عنوان شلواری که بنابر احتياط واجب ميانه ناف و زانو را بپوشاند .
دوم : پيراهنی که بنابر احتياط واجب دو شامه تا ميان ساق را بگيرد .
سوم : پارچه ای را که تمام اندام را پوشانده و احتياط واجب آن است پارچه کفن از جهت طول وعرض و از بالا و پائين به اندازه ای بلند باشد که روی هم سوا رشود.
مسئله140- اگر ميت، شش سال و يا بيشتر داشته باشد ،واجب است بر او نماز خوانده شود و بنابر احتياط واجب بر طفل مميزی که می فهميده است نماز چيست بايد نماز خوانده شود هر چند شش ساله نشده باشد.
مسئله141- نماز ميت با پنج تکبير برگزار ميشود .و افضل آن است که پس از تکبير نخست ، شهادتين را بگويند آنگاه تکبير دوم را گفته بر محمد صلی الله عليه و آله وآل اوعليهم السلام درود و صلوات بفرسند و بعد از تکبير سوم ، برای عموم مردو زن دعا بکنند و پس از تکبير چهارم .
برای ميت دعای ويژه بخوانند و آنگاه که تکبير پنجم را گفتند ، نماز تمام است.
مسئله142- پس از نماز خواندن بر ميت مسلمانان ، واجب است او را دفن کرده و او را در دل خاک پنهانش کنند تا از تعرض حيوانات درنده محفوظ بماند و بوی آن مردم را نيازاردو او را در قبر بايد به سمت راست بدنش بخوابانند و رويش را به طرف قبله قرار دهند.
مسئله143- جايز نيست مسلمان را در گورستان غير مسلمان دفن کنند مگر آن که قسمتی از آن به مسلمانان اختصاص داشته باشد هم چنانکه دفن کردن غيرمسلمانان
در گورستان مسلمانان جايز نمی باشد.
مسئله 144- اگر دفن مسلمان در گورستان مسلمان ممکن نشد و نقل جنازه او را به يک کشور اسلامی هم مسير نگرديد تا در آنجا در گورستان مسلمانان دفن شود او را در همان گورستان کفار می توان به خاک سپرد
مسئله145- از پيغمبر ما محمدصلی الله عليه و آله روايت شده است که فرمود: برای مرده :
شبی خست تر از شب اول قبر نيست پس با صدقه دادن ، بر آنها رحم کنيد و اگر چيزی نيافتيد برای او دو رکعت نماز بگزاريد که در رکعت اول پس از حمد ، آية الکرسی و در رکعت دوم بعد از قرائت حمد ، ده مرتبه سوره قدر را بخوانيد و بعد از سلام نماز بگوئيد خدايا ثواب اين نماز را به قبر فلانی برسان و نام ميت راببريد
و اينک نمونه های از فتواهای حضرت آيت الله العظمی سيستانی مدظله که در پاسخ استفتائات فرموده اند:
مئسله 146ـ در برخی کشورهای غربی و غير اسلامی متداول است که مرده را در صندوقی می نهند و همانطور دفن می کنند، چه بايد کرد؟ جواب: نهادن مرده در صندوق چوبی به هنگام دفن اشکالی ندارد به شر آنکه آداب شرعی دفن مراعات شود از جمله آن است که او را بر طرف راست رو به قبله بخوابانند.
مسئله 147ـ اگر مسلمانی در کشور غير اسلامی بميرد و در آنجا گورستان ويژه مسلمين وجود نداشته باشد و از سويي، انتقال او به يک کشور اسلامی مستلزم زحمت فوق العاده و هزينه سنگينی باشد آيا همين معني، مجوز آن ی شود که ميت را در گورستان کفار دفن کنند؟ جواب: کفايت نمی کند.
مسئله 148ـ اگر مسلمانی در يک کشور غير اسلامي، بميرد و در آنجا گورستان خاص مسلمانان وجود نداشته باشد و از طرفی خانواده او آن اندازه توانايی مالی ندارند که جنازه را به يک کشور اسلامی منتقل کرده و در آنجا به خاک بسپارند آيا بر مراکز اسلامی که متصدی شئون مسلمان هستند واجب است که هزينه انتقال جنازه را بپردازند؟ و آيا بر مسلمانی که در آن شهر وجود دارند پرداخت آن هزينه واجب می شود؟
جواب: اگر دفن مسلمان در غير گورستان کافران و در مکان شايسته او در خود شهر و کشوری که او در آنجا درگذشته و يا در جايی ديگر، موقوف به صرف هزينه ای باشد و از او ميراث و مالی که برای اين کار کفايت کند، باقی نمانده و يا ولی او قادر به پرداخت چنان هزينه ای نباشد بر ساير مسلمانان واجب کفايی است که آن هزينه را بپردازند و جايز است آن را از وجوه شرعی و يا احسان، حساب کنند.
مسئله 149ـ اگر مسلمان ميت در کشور غير اسلامی ولی و سرپرست نداشته باشد به شئون او چه کسی بايد برسد؟
جواب: اگر امکان تماس با وليّ او نباشد تا از وی اجازه بگيرند، اذن ولی از اعتبار می افتد و بر ساير مسلمانان واجب کفايی است که به غسل و کفن و دفن او اقدام کنند.
مسئله 150ـ اگر مسلمان مرده ای را ممکن نشد در گورستان شهری که در آنجا مرده است دفن کنند زيرا گورستان اسلامی در آنجا وجود ندارد هزينه نقل و دفن او را در يک کشور اسلامی از کجا بايد تأمين کرد از دارايی ميت قبل از تقسيم ميراث بين وارثان، از ثلث مال و يا از طريق ديگر؟ جواب: هزينه دفن مسلمان در يک جای مناسب، از اصل دارايی او کنار گذاشته می شود مگر آنکه وصيّت کند که از ثلث مال او هزينه کنند که در اين صورت از ثلث مال صرف می شود.
مسئله 151ـ مهاجرت به کشورهای غير اسلامی هر روز بيشتر می شود آيا بر مسلمانانی که توانايی مالی دارند واجب کفايی است که گورستانی ويژه بخرند با علم به اين که برخی مسلمانان که در آن کشور از دنيا می روند به سبب نداشتن توانايی مالی برای انتقال جنازه به بلاد اسلامی و يا در اثر تسامح و سهل انگاري، ناگزير در گورستان اسلامي، مدفون خواهند شد.
جواب: دفن مسلمان در گورستان غير کفّار و در جايی مناسب شأن او، بر وليّ او واجب است همانند ديگر اعمال و واجب های مربوط به تجهيز ميت و اگر مرده مسلمان، وليّ نداشته باشد و يا عاجز و ناتوان باشد بر ساير مسلمانان واجب کفايی است که به مقدمات چنان کاری از قبيل خريداری قطعه زمين و تلاش در آن مورد، اقدام به عمل آورند.
مسئله 152ـ کدام بهتر است، دفن مسلمان در يک گورستان اسلامی واقع در يک کشور غير اسلامی که در آنجا، مرده است و يا نقل جنازه او به يک کشور اسلامی که هزينه سنگينی را لازم دارد؟
جواب: اگر کسی هزينه انتقال جنازه را احسان کند و بپردازد اعم از ورثه و يا ديگران و يا اگر ثلث مال و دارايی ميت برای اين کار کفايت کند به ويژه اگر وصيّت برای احسان و نيکوکاری کرده باشد، با فضيلت تر آن است که او را به يکی از مشاهد مشرّفه و اماکن مستحبی ببرند و خدا داناست.
مسئله 153ـ هر گاه نقل جنازه مسلمان به يک کشور اسلامی هزينه زيادی لازم داشته باشد آيا می توان او را در گورستان غير مسلمان از پيروان اديان آسماني، به خاک سپرد؟
جواب: دفن کردن مسلمان در گورستان کافران، جايز نيست مگر آن که گورستان منحصر به آن باشد و ضرورتی که تکليف را بر طرف کند پيش بيايد.

1. سوره آل عمران ، آيه 185.
2. سوره لقمان ، آيه 34.
3. برای اطلاع بيشتر بنگريد : منهاج الصالحين ، ج 1 ، ص 95 وبعد و مسائل منتخبه ، ص 50 و بعد.



باب دوم : معاملات » فصل 1 : خوردنی ها و نوشيدنی ها

مسلمانان معمولا در خانه ها، شهرها و روستاهای خود و در ميان اعضای خانواده و منسوبينشان انواع غذاها، خوردنی ها و نوشيدنی ها را تناول می کنند و به خوردن و نوشيدن آنها عادت کرده اند و محتواهای آنها را می شناسند و توجّه داند که آنها خالی از هر گونه موادّی هستند که دين و شريعتشان خوردن و يا نوشيدن آنها را حرام کرده است و با چيزی از ارزش های مورد قبول اسلامی در تضاد نمی باشند.
امّا وقتی به يک کشور غير اسلامی می روند و در آنجا اقامت می کنند مشکل خوردن و آشاميدن پيش می آيد زيرا اصولاً خوردنی ها و آشاميدنی ها، آن چيزهايی نيستند که قبلا می شناختند و دوست می داشتند و مطابق ميل و مذاقشان بود چون اين محيط، غير اسلامی است و برای خود ارزش هايی ويژه دارد که مردمانش با آنها خو گرفته و به طور طبيعی به شئون اسلامی در زمينه خوردنی ها و نوشيدنی ها تعهدی ندارند.
پس مسلمانی که در چنين شهر و کشوری بخواهد به رستورانی برود و غذا بخورد مشکل حلال و حرام بودن طعام، پاک و ناپاک بودن آن و بالاخره جواز و عدم جواز خوردن و نوشيدن پيش می آيد که خود به خود مسائلی به وجود می آورد که پاسخ می طلبد.
و اينجا بجاست که مسلمانان، احکام برخی خوراکی ها و نوشيدنی ها را بدانند و از برخی فتاوای حضرت آيت الله العظمی سيستانی دام ظلّه مطلع شوند.
مسئله 154ـ از آنجا که پيروان اديان و کتابهای آسمانی سابق اعم از يهود، نصاری و مجوس پاکند مشکل عمده خوراکی ها حل می شود و مسلمانی که در ميان ايشان زندگی می کند می تواند از طعامهای آنان بخورد هر چند که دست مرطوب به آنها زده باشند مادامی که نداند طعام ايشان در بردارنده چيزی است که خوردن آن بر ما حرام می باشد مثل شراب، ولی گوشت و پی و مشتقّات آنها حکمی ويژه دارند که خواهد آمد.
مسئله 155ـ هر مسلمانی می تواند از غذايی که کافر غير کتابی فراهم کرده بخورد مادام که نداند او دست مرطوب به آن غذا زده است و به شرط آنکه آن غذا محتوی چيز حرامی مانند شراب نباشد و گوشت و پی حکمی ويژه دارد که پس از اين خواهد آمد.
مسئله 156ـ هر مسلمانی می تواند انواع خوراکيها را که هر سازنده پزنده ای آن را برای خوردن آماده کرده است بخورد اگر نداند که تهيه کننده آن چه دين و آيينی داشته و دارد و موادّ آن خوراکی چيست؟
اعم از آنکه سازنده و پزنده آن دست مرطوب به غذا زده باشد و يا نه، به شرط آنکه نداند در آن طعام، چيز حرامی مثل شراب به کار رفته و گوشت و پي، حکمی ويژه دارد که خواهد آمد.
علاوه بر اين بر مسلمان واجب نيست که از کفر و ايمان فراهم کننده پرس و جو کند و يا بپرسد که آيا او دست مرطوب به آن زده يا نه؟ حتی اگر چنين بررسی و پرس و جويی خيلی سهل و آسان هم بوده باشد.
خلاصه، انواع گوناگون خوردنی ها جز گوشت و پی و مشتقات آنها برای مسلمان پاک و حلال است و او می تواند از آنها تناول کند هر چند که گمان ببرد در محتوای بری از آنها، خوردنی حرامی وجود دارد و يا او بپندارد که سازنده آن دست مرطوب به آن زده است. (1)
مسئله158ـ هر مسلمانی می تواند انواع کنسروها به استثنای کنسرو گوشتی و مشتقات آنهارا بخورد حتی اگر گمان ببرد که در محتوای آنها چيزيهست که خوردن آن برای مسلمان جايز نمی باشد و يا گمان ببرد که که سازنده و تهيه کننده آن،دست مرطوب به آن زده است .
به هر حال، واجب نيست او پرس وجو کندتا اطمينان حاصل نماييدکه محتوا، خالی از شيئ حرام و ناپاک است. (2)
مسئله159ـ هر مسلمانی می تواند انواع گوشت هايی حلال اند هرچند که شرايط تذکيه در مذهبی تا مذهب ديگرفرق ميکند درحال که احتمال بدهد ذبح حيوان، برابر مذهب ما صورت گرفته است.و اين ، درغير رو به قبله بودن است اما درباره رو به قبله قرار گرفتن ذبيحه، رعايت نکردن آن اگر ذابح به آن عقيده نداشته و به وجوب آن معتقد نبوده است ضرری ندارد.
مسئله160ـ اگر مسلمانی بداندو مطمئن باشد که گوشت حيوان حلال گوشتی مثل گاو، گوسفند،و مرغ که مطابق قانون شريعت اسلام ذبح نشده است در اختيار او قرار گرفته چنان گوشتی مردار است و مسلمان نميتواند از آن بخورد هر چند که فروشنده آن مسلمان باشد هم چنان که اين گوشت نجس است و هر چيزی با رطوبت به آن بخورد نجس ميشود .
مسئله161ـ اگر مسلماني،گوشتی را از کافری باخريد و يا غيره بگيرد و يا از مسلمانی بگيرد که آن مسلمان از کافريبه دست آورده است و به هنگام گرفتن از تذکيه آن پرس وجونکند چنان گوشتی حرام است يا نه، هر چند که خوردن آن حرام است اما اگر مسلمان نداند که آيا تذکيه شده است يا نه ، هر چند خوردن آن حرام است ليکن نمی تواند آن را نجس بداند .
مسئله162ـ در حلّيّت گوشت هر ماهی دو شرط بايد رعايت شود :
اوٌل: ماهی بايد پولک داشته باشد.
دوم: مسلمان بداند و يامطمئن باشد که ماهی زنده از آب بيرون آورده شده است و يا آن ، در تور ماهيگيری مرده است و در حليت ماهی ، مسلمان بودن صيادشرط نيست هم چنان که در تذکيه ماهی بسم الله گفتن لازم می باشد .پس اگر کافری ماهيی بگيردو آنرا زنده از آب بيرون آورد و يا در تور و سبد صيد بميرد و ماهی فلس و پولک دار باشد خوردن آن حلال است .و مسلمان ميتواند در مورد شرط نخست ، ماهی را خود، به طور مستقيم ببيندهرگاه در پيش او قرار دارد و يا اسم آن ،در ليست ماهی های پولک دارآمده باشد. (3)
و اماشرط دوم: ظاهراًدر همه کشورها تحقق دارد و آنگونه که می گويند همه صيادان ، ماهی را زنده بيرون می آورند و يا آنها در تور ماهيگير می ميرند.بنابر اين ،گوشت ماهی را می توان از کافری گرفت و خورد همانگونه که ميشد از مسلمانی گرفت اعم از آنکه کنسرو باشد و يا جز آن. (4)
مسئله163ـ خوردن ميگو اگر زنده از آب بيرون آورده شود حلال است اما خوردن انواع قورباغه ها، خرچنگ ، لاک پشت و هر حيوان دو زيستی ، قواقع(مرغ دريايی و شاه ميگو،حرام اند. (5)
مسئله164ـ تخم ماهي، تابغ خود ماهی است پس تخم های ماهی های حلال گوشت ، حلال و تخم های ماهی های حرام گوشت حرام ميباشند.
مسئله165ـ خوردن آبجو و شراب و هر چيز مستی آور ، مايع باشد و يا جامد مستی و سکر، سبک باشد و يا شديد ، حرام است.
خدای سبحان و تعالی در قرآن کريم فرمود:
((يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنوُا اِنَّما الخَمرُ و المَيسِرُ وَالانصابُ وَ الاَزلامُ رجسٌ مِّنْ عَمَل الشَّيطان فَاجْتَنِبُوه لَعَلَّکُمْ تُفْلِحوُنَ. اِنَّما يُريدُ الشَّيطانُ آن يُوقِعَ بَينَکُمُ العَداوةَ وَ البَغضاءَ فِی الخَمر وَ المَيسِر وَ يَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکِر اللهِ وَ عَن الصَّلوةِ فَهَلْ اَنتُمْ مُنتَهُونَ)). (6)
و پيامبر بزرگوار ما محمد (صلی الله عليه و آله) فومود: هر کس شراب بنوشد پس از آن که خدا آن را به زبان حرام کرده است ، شايسته نيست که به هنگام خواستگاری به او زن يا دختر بدهيد و اگر شفاعت و وساطت بطلبد نبايد برای او شفاعت و وساطت کرد و هرگاه سخن بگويد نبايد تصديقس کرد و اصولاً نمی توان به امانتداری او اعتماد کرد . (7)
و در روايت ديگر فرمود : خدا، شراب و کشت کننده و فشارنده و خورنده و خوارننده و فروشنده و خريدار، حمل کننده آنکه به سوی او حمل ميشود و خورندهء بهای آن را لعن و نفرين کرده است . (8)
مسئله166ـ خوردن از سفره که بر آن شراب و مسکرات ، خورده ميشود ، حرام است و حتی بنابر احتياط واجب ،نشستن بر سر چنان سفره نيز حرام می باشد . (9)
مسئله167ـ مسلمانان ميتواند به رستورانهايی که همراه طعام ،شراب می فروشند برود به شرط آنکه رفتن او ترويج کار اين رستورانهانشود البته بنابر احتياط واجب بر سر ميزی که شراب نهاده شده نبايد بنشيند و يا در آن ميز بخورد.
مسئله168ـ در فصل طهارت و نجاست ياد آورديم که تمام انواع الکلها اعم از آنچه که از چوب گرفته ميشود و ياجز آن ، پاکند .بنابر اين ،
خوراکی هايی که در داخل و درون آنها الکل می باشند.(رجوع به بخش استفتائات شود).
مسئله169ـ برخی متخصصان پرورش ماهی ميگويند ماهيهای که فلس و پو لک ندارند غالباً نظيف کنندگان دريا هستند که فضولات دريا ميخورندو آلودگی های آنها را برطرف ميسازند.
مسئله170ـ برخی متخصصان ميگويند بيرون آوردن خون از حيوان به وسيله ذبح، موجب بهداشتی شدن گوشت آن ميشود و نسبت به گوشت حيوان تذکيه نشده پاکيزه تر است واين ، مطلب بعيدی نيست و لذا برخی مردم غير مسلمان طالب گوشت های ذبح شرعی شده مسلمانان هستند زيرا از نظر بهداشتی بهتر می پسندند.
مسئله171ـ استعمال و به کار بردن هر چيری که درحد بالايی به انسان ضرر دارد مانند خوردن زهر های کشنده، حرام است هم چنانکه حرام است زن حامله چيزی را بخورد که موجب سقط جنين ميشود و جز آنها آنچه کهضرر و زيانش معلوم و يا حتی مظنون و بلکه به احتمال معقول متحمل است و يا چيزی که موجب مرگ و يا از کار افتادن عضوی از اعضاء ميشود نيز حرام ميباشد.
آداب سفره:
مسئله172ـ آداب سفره و غذا خوردن فراوان است و ازآن جمله است:
به هنگام خوردن و شروع به آن ، نام خدا بر زبان آوردن.
با دست راست خوردن.
لقمه ها را کوچک گرفتن .
نشستن طولانی بر سر سفره.
خوب جويدن طعام.
بعد از خوردن حمد و ثنای خدا گفتن.
خو داری از خوردن باوجود سيری .
قبل از سير شدن دست از طعام کشيدن و شکم رااز طعام پر نکردن به هنگام خوردن، به روی مردمان نگاه نکردن .
از جلوی ديگران غذا نکشيدن آنگاه که بر سر سفره ، جمعی نشسته اند .
شروع با نمک و ختم با نمک.
واينک نمونه های از استفتائات ويژه خوردنی هاو نوشيدنی ها همراه پاسخ و فتوای حضرت آيت الله العظمی سيستانی مدظله العالي.
مسئله173ـ جمله((ذبح به روش اسلامی )) بر روی گوشتهای توليدی کشورهای اسلامی توسط شرکت های غير اسلامی ، نوشته می شود آيا چنان شتهايی را می توان خوردکه در واقع سفارش کننده ، کشوری اسلامی است و يا در يک کشور غير اسلامی فراهم می گردد وانگهی اگر به طور کلی سفارش کننده و تهيه کننده هر دو ، شرکت و کشور غير اسلامی باشندچطور ميشود؟
جواب: چنان نوشته ای اعتبار ندارد ليکن اگر توليد کننده آن گوشت ها مسلمان باشد و يادر کشوری توليد شود که غالباً مردم آن ،مسلمانند و معلوم نباشد که توليد کننده غير مسلمان است خوردن چنان گوشتی جايز است و اما اگر توليد کننده آن غير مسلمان باشد و يا در کشوری توليد شود که اکثريت مردم آن مسلمان نباشند، خوردن آن گوشت جايز نيست .
مسئله174ـ وارد برخی بازارهای بزرگ اروپايِی می شويم و در آنها کنسروهای گوشت را مشاهده می کنيم که توليدی شرکت های اروپايی می باشند اما بر روی آنها جمله((حلال)) و يا ((ذبح به روش اسلامی ))نوشته شده است آياخريدو خوردن چنين گوشتهای جايز است؟ جواب: اگرآن نوشته ها مورد وثوق و اطمينان نباشد اعتبار و اثری ندارد.
مسئله175ـ برخی شرکت ها مقدار زيادی مرغ يکجا ميکشند اگر بر سر ماشين ذبح ، مسلمانی بايستدو هنگام ذبح برای همه شان يکبار و يکجا نام خدا را برزبان آورد آيا خوردن آنها حلال ميشود و اگر در حليت آنها شک کنيم ميتوانيم آنها را پاک بدانيم و بخوريم؟
چواب: اگر مسئول ماشين مادام که ماشين کار ميکند به طور مکرر نام خدا را بر زبان آوردکافی است و در صورت شک درحليت از ناحيه اين که آيابسم الله گفته شده است يا نه آنها پاکند و خوردنشان هم حلال ميباشد.
مسئله 176ـ آيا می توان گوشتی را از سوپر مارکتی خريد که صاحب آن مسلمان است و به عنوان گوشت تذکيه شده می فروشد با علم به اينکه او شراب هم می فروشد؟
جواب ـ بلي، جايز است و خوردن آن گوشت حلال می باشد هر چند که قبلا به دست غير مسلمان بوده، به شرط آنکه احتمال بدهيم که فروشنده مسلمان تذکيه شرعی آن را احراز کرده است اما بدون چنين احتمالي، حلال نيست.
مسئله 177ـ برخی پنيرها که در دولت های غير اسلامی درست می شود مايه آنها از شکمبه گوساله يا هر حيوان ديگر است و ما نمی دانيم آيا شکبه برگرفته شده از حيوانی است که به روش اسلامی ذبح شده است و يا از غير آن؟ و آيا آن مايه اصولا استحاله پيدا کرده است يا نه، چنين پنيرهايی را می توان خورد؟
جواب ـ خوردن اينگونه پنيرها از اين جهت که گفته شد، اشکال ندارد و خدا داناست.
مسئله 178ـ در غرب، چيزی به نام ژلاتين ساخته می شود و آن را در بسياری نوشيدنی و خوارکی ها داخل می کنند، ما که نمی دانيم آن ژلاتين از چه چيز گرفته شده است از گياه يا حيوان؟ و اگر از حيوان گرفته شده باشد آيا آن، از استخوان او بر گرفته شده و يا از بافت های محيط بر استخوان، چنان چيزی را می توانيم بخوريم در حالی که نمی دانيم آن حيوان، حلال گوشت بوده يا حرام گوشت؟
جواب ـ اگر شک داشته باشيم که آن، از گياه برگرفته شده و يا از حيوان، خوردن آن جايز است ولی بنابر احتياط اگر بدانيم که از حيوان گرفته شده و تذکيه شرعی آن محرز نباشد خوردن آن جايز نيست حتی اگر از استخوان های حيوان فراهم شده باشد. بلی اگر علم و يقين اشته باشيم که موادّ آن استحاله پيدا کرده و در ضمن عمليات شيميايی دگرگون شده است خوردن آن مطلقاً بی اشکال است و می توان آن را خورد. چنانکه می توان مقداری از آن را داخل غذای ديگر کرد که در آن مستهلک شود با وجود شک در تذکيه آن حيوان.
مسئله 179ـ کشتی های بزرگ ماهيگيري، تورهای خود را می اندازند و چند تن ماهی يکجا صيد می کنند و در بازارها به فروش می رسانند و معروف شده است که در روش جديد ماهيگيري، ماهی ها را زنده از آب بيرون می آورند و حتی خود شرکت ها برای رعايت بهداشت، ماهی ها مرده را دوباره به دريا می ريزند، آيا ما می توانيم از چنان محل های عرضه ماهی که فروشنده غير مسلمان است و يا از محل های ديگری که عرضه کننده و فروشنده مسلمان است ليکن ملتفت به مسائل شرعی نيست آنگونه ماهی ها را خريداری کنيم؟ با علم به اينکه محرز نيست آيا ماهيهايی که جلو چشم ماست زنده از آب بيرون کشيده شده اند يا نه و به دست آوردن اطلاع از طريق شاهد مورد وثوق، بسيار دشوار است بلکه عملی نيست.
و آيا در اينجا راه حلی برای مسلمانان وجود دارد که احراز تذکيه گوشت مرغ و گاو و گوسفند برای ايشان مشکل است و لذا به گوشت ماهی پناه می برند؟
جواب ـ خريد آن گونه ماهی ها از فروشنده مسلمان و يا غير مسلمان اشکالی ندارد هم چنانکه اگر احراز شود که صيد آنها به همان طريق مذکور در سؤال صورت گرفته و ماهی پولک دار می باشد، گوشت آنها حلال است.
مسئله 180ـ گاهی روی قوطی های کنسرو ماهی نام و يا عکس آن چاپ شده است و از همين راه می فهميم که ماهی درون قوطی ماهی پولک دار است آيا شايسته است که ما به نام و عکس روی قوطی اعتماد کنيم با علم به اينکه دروغ در اينگونه امور شرکت ها را با ضرر و خسارت بزرگ و شايد خيلی سخت تر، روبرو می سازد؟
جواب ـ اگر به صدق و راستی آنچه در روی قوطی ها نوشته شده است، اعتماد داشته باشيم مطابق آن می توانيم عمل کنيم.
مسئله 181ـ آيا آيا گوشت انواع خرچنگ را بدين لحاظ که مانند ميگو هستند می توان خورد؟
جواب: خوردن گوشت خرچنگ جايز نمی باشد.
مسئله 182ـ آيا ماهی را می توان از يک مسلمان سنّی خريد در حالی که نمی دانيم آن پولک دارد يا نه؟
جواب ـ خريداري، جايز است ليکن اگر پولک دار بودن آن احراز نشود خوردن آن جايز نيست.
مسئله 183ـ خوردن طعام حلالی که بخار گوشت تذکيه نشده پخته شده است، جايز است؟
جواب ـ جايز نيست و آن طعام، نجس زيرا با آب و بخار گوشت نجس در آميخته و نجس شده است.
مسئله 184ـ می دانيم که نشستن بر سر سفره ای که در آن شراب نهاده اند حرام است و مسلمان در چنان مکانی نبايد بنشيندامّا مقصود از سفره در اينجا چيست؟ آيا از آن، يک مجلس است هرچند که ميزها و سفره های متعدد چيده و يا گشود شود و يا اين مقصود، سفره و ميز واحد است طوری که اگر ميزها و سفره ها از يکديگرفاصله داشته باشند می توان بر سر سفره و يا ميزی که در آن شراب نيست، نشست؟
جواب ـ يکی بودن سفره و ياميز، معتبر است با علم به اينکه حرمت نشستن بر سر سفره و يا ميزی که در آن شراب نهاده اند، مبنی بر احتياط است بلی خوردن و نوشيدن بر سر چنين ميز و سفره ای بنابر اقوي، حرام است.
مسئله 185ـ اگر مسلمانی وارد قهوه خانه شود و بنشيند تا چای بخورد اتفاقاً کسی بيايد و برای شرابخواری در همان ميز ه او نشسته، بنشيند آيا بر او واجب می شود که دست از خوردن چای بکشد و بيرون رود؟
جواب ـ بلي، همانگونه که گذشت، واجب می شود او از چای خوردن منصرف و از سر آن ميز بلند شود.
مسئله 186ـ آبجويی را می توان خورد که روی بطری آن نوشته شده "خالی از الکل است"؟
جواب ـ خوردن آبجو که موجب سکر و مستی هر چند سبک می شود حلال نيست اما اگر مراد از آن، ماء الشعير باشد که اصلا سکر و مستی آور نيست، اشکال ندارد.
مسئله 187ـ الکل در ترکيب بيشتر عقاقير و دواها وجود دارد آيا آنها را می توان خورد و آيا آنها پاکند؟
جواب ـ آنها پاکند و چون الکل موجود در آنها، بسيار اندک است خوردن آنها هم جايز می باشد.
مسئله 188ـ سرکه ای از شراب به عمل آمده است بدين معنی که آن، شراب بوده بوده و در کارخانه کاری کرده اند که به سرکه تبديل شده است و لذا روی بطری آن نوشته می شود (سرکه مويز) تا آن را از سرکه حاصل از جو و ديگر انواع سرکه جدا سازند و از علايم اين سرکه آن است که در مغازه ها آن را در رديف (ويترين) سرکه ها می گذارند نه مشروبات الکلی و ما مکرّر آزموديم و نديديم حتی يکبار و در يکجا آن را کنار مشروبات الکلی گذاشته باشند. فرق اين سرکه با سرکه با سرکه ای که در عراق از خرما، می سازند چيست؟ آيا اين شرابی که به سرکه تبديل شده همانند آن است که خود به خود منقلب شده باشد؟
جواب ـ اگر عرفاً به آن سرکه گويند چنانکه در سؤال چنان فرض شده است، حکم سرکه را دارد.
مسئله189ـ سازندگان اغذيه، کنسروها وحلواجات موظف اند ترکيبات و مواد به کار رفته در داخل قوطی را روی آن بنويسد تا خريدار بداند محتوايآن چيست ، و چون برخی خوراکی ها در معرض فسادند بر آنها جمله((مواد نگاه دارنده )) اضافه شده است و خود آن ماده از حيوان گرفته شده است و با علامت اختصاری ‹E› همراه عدد‹‹E450›› و ‹‹E472›› چاپ می شود و همينطور حکم اين کالاها چيست:
الف ـ مصرف کننده، حقيقت اين ترکيبات را نمی داند.
ب ـ مصرف کننده ليستی را مشاهده می کند و او که چيزی از استحاله نمی داندفقط در آن ليست می خواند که رقم های فلان حرام اند چون از حيوان برگرفته شده است.
ج ـ نتيجه تحقيقات آن است که برخی از آن مواد و ترکيبات ، در حال نخست باقی نمانده بلکه صورت نوعی اش به چيزی ديگر بدل شده است .
جواب:الف ـ خوردنيهای که آن ترکيبات را دارند حلال ميباشند.
ب ـ اگر محرز نباشد که آن مواد از حيوان گرفته شده هر چند که ادعا بشود که خوردن آنها جايز است و همچنين است اگر از حيوان بودن محرز باشد ليکن از حيوان مردار ، بودن معلوم نباشد و مقدار اضافه شده بر خوراکی ، آنقدر کم باشد که در خوراکی مستهلک بشود .
ج ـ و با صدق عنوان استحاله و دگرگونی با تغيير صورت نوعی باقی نماندن ترکيب اولی در پاکی و حليت آن ترديدی نيست.
مسئله190ـ آيا ژلاتين، پاک است؟ و اگر شک کنيم که استحالهو دگرگونی تحقق يافته است يا نه بدين جهت که درگستردگی وضبقی مفهوم آن، ترديد داريم (شبهه مفهومی )آيا استصحاب نجاست ثابق ، جاری ميشود؟
جواب : ژلاتين حيوانی اگر نجاست اصل آن ، محرز نباشد مثل آنکه احتمال بدهيم زا حيوان تذکيه شده فراهم شده است،محکوم به طهارت و پاکی است اما آن را نيتوان به خوراکی ها زد مگر به اندازه ای کم باشد که در آن مستهلک شود و يا معلوم باشد که از حيوان حلال گوشت و تذکيه شده گرفته شده و يا استحاله آن محرز باشد و رد اينجا فرق نميکند که ژلاتين زا اعضايی گرفته شده باشد که حيات درانها حلول ميکند مصل غضروف و يا زااعضای فاقد حيات مثل استخوان بنابر احتياط درآخري، و اگر نجاست اصل ژلاتين محرز ومعلوم باشدکما اينکه بدانيم آن ، از حيوان نجس العين و يا از غضروف حيوان تذکيه نشده و يا از استخوان آن حيوان ،قبل از شستشو ،به دست آمده است در اين صورت ها ژلاتين فراهم شده به سبب ملاقات با نجس مرطوب ،نجس است و جواز استفاده از آن در خوراکيها منوط به احراز استحاله است و اين ،به عرف برميگردد و ضابطه آن قبلاً ياد آوری شد.
ميماند استصحاب،و آن هر چند که در موردشبهات مفهومی جاری نمی شود نه در ذرات خود موضوع و نه در وصف موضوع حکم و نه در خود حکم ـ چنانکه درعلم اصول تحقيق شده است ـ ولی از آنجا که موضوع برای نجاست ،صورت های نوعی عرفی است و بقای آنها به نظر عقلا،باقی خواص مهم آنجاست پس شک د رتحقيق استحاله زا جهت شک در مفهوم آن از حيث وسعت وضيق آن،بر ميگردد به بقای صورت نوعی به بقای خواص مقوم آن ،و چنان چيزی ار امور خارجی است و از اجرای استصحاب در مورد آن مانعی وجود دارند و خدا عالم است.
مسئله191ـ وارد بازارهايی در کشورهای غربی می شويم که در آنجا انواع خوراکی ها را ميفروشند و مانميدانيم محتويات آنها چيست؟
شايد آنها خالی از چيزی باشند که خوردن و نوشيدن آن حرام است و شايد هم چنان چيزی نباشد آيا برای ما شايسته است بدون در نظر گرفتن محتويات آنها و يا پرس وجو ،انها را بخوريم و يا چنان امری شايسته نميباشد؟
جواب: مادام که نمی دانيم در آنها مواد گوشتی و يا پيويا چربی و مشتقات آنها وجود دارد خوردن آنها جايز ميباشد.
مسئله192ـ آيا از روغن ماهی که ار ماهی های حرام گوشت تهيه ميشود و (قواقع)مرغان دريايی در خوراکييها و جز آنها می توان استفاده کرد؟ جواب:خوردن آنهاجايز نيست ليکن در غير موارد خوردن ميتوان از آنها استفاده کردو خدا داناست.
مسئله193ـآيا مسلمانی ميتواند در مجالسی شرکت کند که در آنجاها شراب ميخروند؟
جواب:خوردن و آشاميدن در چنان مجالسی حرام است اما بنابر احتياط واجب ، حضور در آنجاها نيز حرام می باشد مگر آنکه بتواند نهی از منکر کند که به آن قصد ،مانعيندارد و ميتواند حضور پيدا کند.
مسئله194ـ آيا خوردن خرچنگ دريايي، شاه ميگو،قواقع دريايی حلال است؟
جواب:از جاندار دريايی جز ماهی پولک دار و آنچه ميگو ناميده ميشود بفيه اعم از خرچنگ و غيره حرام می باشد

1. بنگريد : استفتاءات ويژه اين فصل و پاسخ آيت الله العظمی سيستانی دام ظله العالی.
2. بنگريد : بخش استفتاءات ويژه اين فصل.
3. در آخر کتاب ليست ماهيهای پولک دار آمده است ، رجوع شود.
4. بنگريد : نمونه استفتاءات ويژه این فصل .
5. بنگريد : بخش استفتاءات ويژه اين فصل.
6. سوره مائده آيه 90 و 91: ای مؤمنان! جز اين نيست که شراب، قمار و نشان های بتان (انصاب) و تيرهای فال (ازلام) پليد، از کردار شيطان است پس از او اجتناب کنيد شايد رستگار شويد. جز اين نيست که شيطان میخواهد به وسيله شراب و قمرا در ميان شما دشمنی و کين بيندازد و شما را از ياد خدا و از نماز باز بدارد آيا شما رها کننده و دست بردار هستيد؟!
7. الکافی ، ج 6، ص 396.
8. من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 4. و در اينجا احاديث فراوان وجود دارد بنگريد به کافی و ديگر کتب حديیث و فقهی.
9. بنگريد : بخش استفتاءات ويژه اين فصل.



باب دوم : معاملات » فصل 2 : جامگان

پوشيدن پوستين های طبيعی یک مشکل حقيقی است و هر مسلمانی در کشورهای غير اسلامی با آن روبه رو است . زيرا آنان در ممالک اسلامی خود عادتاً نيازمندی پوستی خود را با خيال آسوده می خرند چون می دانند که آنها از پوست حيواناتی فراهم شده که به طريق شرعی تذکيه شده اند پس بدون هيچ شک و نگرانی آنها را می پوشند و با آنها نماز می گزارند و با رطوبت به آنها دست می زنند . اما در کشورهای غير اسلامی ، مسئله کاملاً فرق می کند و لذا نيکوست که ما احکام ذيل را در اينجا توضيح دهيم :
مسئله 195 ـ اشيای پوستی ، نجس اند و با آنها نماز نمی توان خواند اگر بدانيم که آنها از پوست جاندارانی تهيّه شده اند که برابر مقررّات شرعی ، تذکيه و ذبح نشده اند امّا اگر چنان علمی نباشد و احتمال بدهيم که آنها از پوست حیوان حلال گوشتی که به طریق اسلامی ذبح وتذکیه شده است ، فراهم گردیده اند ، پاکند ونماز با آنها جایز می باشد .
مسئله 196 ـ نماز با اشیای پوستی ساخته شده از پوست جانداران درنده مانند شیر ، ببر ، پلنگ ، روباه وشغال وامثال آنها ، جایز نیست .
چنانکه بنابر احتیاط واجب با پوست حیوانات حرام گوشت هرچند غیر درنده مثل میمون وفیل ، هرچند که پوست آنها دراثر تذکیه ، پاک باشد و یا احتمال تذکیه شدن را بدهیم نماز خوانده نشود .
بلی ، ازکمربند وامثال آن که ستر عورت با آن ممکن نیست واز چنان پوستهایی تهيه شده است می توان استفاده کرد ولی اگر يقين داشته باشيم که آن ، از پوست جاندارن تذکيه نشده درست شده است نجس است و نماز با آن بنابر احتياط ، جايز نمی باشد اگر چه آن ، کمبرند و يا هر چيز ديگری باشد که ستر عورت با آن ممکن نيست و همينطور است اگراحتمال تذکيه حيوان به اندازه ای ضعيف باشد که عقلا معمولاً بهآن اعتنا نمی کنند مانند احتمال 2%.
مسئله 197 ـ اشياء و لوازم پوستی که در کشورهای غير اسلامی از پوست مارها و تمساح ها ساخته شده اند و در مغازه ها در معرض فروش قرار دارند همگی پاکند و خريد و فروش و استعمال آنها حتی آنجا که طهارت و پاکی شرط است جايز می باشد.
مسئله 198 ـ اشيای تهيه شده از پوست که در کشورهای اسلامی ساخته شده و در کشورهای غير اسلامی عرضه می شوند پاکند و نماز با آنها جايز می باشد.
مسئله 199 ـ اشيای پوستی ساخته شده در کشورهای غير اسلامی که نمی دانيم آيا از پوست طبيعی و يا مصنوعی فراهم شده اند همگی پاکند و نماز با آنها جايز می باشد.
مسئله 200 ـ کفش ساخته شده از پوست حيوان تذکيه نشده پا را نجس نمی کند مگر با رطوبت ناقل نجاست پس اگر با عرق کند وجوراب در اثر عرق کردن پا ، خيس شود امّا رطوبت به کفش نجس نرسد، پا و يا جوراب ، آلوده و نجس نمی شوند.
مسئله 201 ـ نماز با کاپشن و يا با کلاه و يا با کمربند پوست ساخته شده در کشورهای غير اسلامی و آنچه که از محل های خريد و فروش غير اسلامی خريداری می شود جايز است هر گاه احتمال بدهيم که اين اشياء ، از پوست حيوان حلال گوشت تذکيه شرعی شده ، ساخته شده اند چنانکه در بخش های سابق گذشت.
مسئله 202ـ استفاده از طلا برای مردان جايز نيست اعم از انگشتری، حلقه ازدواج، ساعت مچی و يا جز آنها و اعم از آنکه در نماز باشد و يا غير آن.
مسئله 203 ـ مردان نمی توانند پلاتين که طلای سفيدش نامند، در دست کنند .
مسئله 204 ـ بانوان درهمه حالات می توانند طلا برتن کنند درحال نمازوغیرآن .
مسئله 205 ـ مردان نمی توانند حریرو ابرشیم خالص بپوشند نه در حال نماز و نه در غیر آن حال .مگر در مواردی که جواز آن تصریح شده است .
مسئله 206 ـ بانوان می توانند همه وقت ودر حال نماز وغیر آن حریر وابریشم بپوشند.
مسئله 207 ـ مردان می توانند جامه هایی راکه حریروابریشم بودن آنها مشکوک است وقطعی نیست که آنها ابریشم طبیعی ویا مصنوعی اند برتن کنند.
بنابراین نماز با چنان جامه هایی ، جایز می باشد.
هم چنانکه مردان می توانند لباسهای پنبه ای ، پشمی ویا نایلونی را که با ابریشم وغیره آمیخته است بر تن کنند به شرط آنکه حریروابریشم قاطی شده به اندازه ای کم باشد که به آن جامه ، حریر وابریشم صدق نکند . و همچنین مردان می توانند لباسی راکه ممزوج بودن آن باحریر و ابریشم مشکوک است بپوشند وبا آن نماز بخوانند .
مسئله 208 ـ بنابر احتیاط واجب ، مرد نمی تواند از مدهای بانوان و کلاه گیس استفاده نماید .
مسئله 209 ـ بنابر احتیاط واجب ، جایز نیست مسلمانان ، لباسهای ویژه کافران را بپوشند وبه آنها تشبّه کنند.
واینک به برخی استفتائات ویژه البسه وپاسخهای حضرت آیت الله العظمی سیستانی دام ظلّه العالی توجه کنید .
مسئله 210 ـ ما مسلمان درکشورهای اروپایی ، کفش ، کمربند ، ودیگر پوشیدنی هایی راکه از پوست درست شده اند میخریم واحتمال هم می دهیم که پوستهای آنها از کشورهای اسلامی وارد گردیده ویا حتی از کشتارگاههای مخصوص مسلمین، تهیه شده اند وچنان احتمال ، ضعیف باشد، پاکند؟
جواب ـ اگراین که پوست اشیاء مذکور در سؤال ، به دست مسلمان ویا کشور اسلامی ، فراهم شده به اندازه ای احتمال ضعیف ونا چیزی باشد که عقلا به آن اعتنا نمی کنند مثل 2% که احتمال خلاف ، بیشتر مورد اطمینان است ،به چنان احتمالی ترتیب اثر داده نمی شود وجز در آن صورت می توان آنها را پاک دانست وخدا عالم است .
مسئله 211 ـ فقها به حرمت پوشیدن حریر وابریشم طبیعی خالص برای مردان فتوا می دهند ، آیا یک مرد میتواند حریر وابریشم آمیخته به جز آن را برتن کند مثل کروات . وانگهی بستن کروات برای مردان به طور کلّی آن از حریر خالص چطور است؟
جواب ـ بستن کروات حتّی اگر ابریشم وحریر خالص هم باشد حرام نیست زیرا به آن ، لباس صدق نمی کند وستر عورت با آن ممکن نیست و امّا آنچه حریر وابریشم خالص نیست وبه غیر آن آمیخته است وحریر به آن گفته نمی شود ، پوشیدن آن جایز است وهر چند که با آن ستر عورت ممکن باشد .
مسئله 212 ـ برخی شرکت ها روی برخی پارچه ها و منسوجات خود می نویسند « ابریشم خالص » با این وجود ، ما در صحت چنان چیزی ، شک داریم چون بهای آنها خیلی ارزان استوحریر وابریشم به آن ارزانی نیست، پوشیدن آنگونه لباسها چگونه است ومی توان با آنها نمازخواند ؟
جواب ـ با وجود شک ، می توان آنها را پوشید ونماز هم خواند .
مسئله 213 ـ پوشیدن جامه هایی که به هدف تبلیغات ، عکس شراب روی آنها چاپ شده جایز است وداد وستد آنها چطور ؟
جواب ـ پوشیدن وداد وستد آنها حرام می باشد .
مسئاه 214 ـ آیا مردان می توانند ساعتی را که برخی ابزار درونی ویا بند آن طلاست به دست خود ببندند وبا آن نماز بخوانند ؟
جواب ـ به دست بستن اوّلی ونماز با آن جایز است آمّا با دومی ( با ساعت بند طلا ) نمازجایزنمی باشد ونباید به دست کرد .



باب دوم : معاملات » فصل 3 : رفتار و همزيستی با قوانين اجرايی کشورهای غربی

هر کشوری برای اداره شئون زندگی ملت خود، قوانين و مقرراتی تصويب و به اجراء در می آورد. او به انجام کاری فرمان می دهد و يا ترک چيزی را می خواهد. گاهی انجام کاری را محدود و ديگر گاه آن را مقيد و مشروط اعلام می کند.
و از جمله آن قوانين و مقررات، سلسله قوانين و مقرراتی است که به اماکن عمومی و در ارتباط با زندگی روز مره مردم در محدوده جغرافيايی خاصي، مربوط می شود طوری که تجاوز به آنها، جامعه را به هرج و مرج می کشد.
توضيح مسائلی در اين زمينه، شايسته و بجاست.
مسئله 215ـ جايز نيست در سر راه مردمی که از آنجا عبور و مرور می کنند اعم از سواره و يا پياده، در کشور اسلامی و يا غير اسلامي، چيزی قرار دهيم و مانع به وجود آوريم و به اصطلاح سد معبر کنيم.
مسئله 216ـ مسلمان نبايد، اعلانات و هر نوع آگهی را بر در و ديوار مردم بچسباند و يا از جايگاه خاص اعلانات، که ملک خاص آنها می باشد استفاده کند مگر با احراز رضايت صاحبان آن.
مسئله 217ـ مسلمان نبايد در مال و کار کسی خيانت کند و چنان عملي، حرام مسلمان نبايد در مال و اگر صاحب مال و کار، کافر باشد بلکه بر هر مسلمانی واجب است امانت ها را نگهدارد و به طور کامل به صاحبانشان برگرداند. پس هر که در کارخانه، مغازه و سوپر مارکتی کار می کند و يا حسابدار شرکتی است، حق ندارد خيانت کند و از آنچه در اختيار دارد بردارد. (1)
مسئله 218ـ از اموال عمومی و خصوصی کافر و يا مسلمان نمی توان دزديد و يا آنها را تلف نمود بويژه اگر به حيثيت و آبروی اسلام و مسلمين به طور کلي، لطمه وارد سازد.
مسئله 219ـ از اموال عمومی و خصوصی کافران و يا مسلمان نمی توان دزديد و تلف کرد حتی اگر چه فرضا چنان کاری به آبروی اسلام و مسلمين لطمه نزند و لکن چون خيانت و فريبکاري، بر خلاف امانتداری است و مهاجران هنگام ورود به يک کشور و اجازه اقامت در آنجا امين شناخته شده اند پس خيانت در امانت نسبت به هر کس که باشد حرام است و تفاوت دين، عقيده و نژاد در اين مسئله فرق نمی کند. (2)
مسئله 220ـ مسلمان نمی تواند به هنگام ورود به يک کشور غير اسلامی اموال و دارايی غير مسلمانان را بدزديد.
مسئله 221ـ هيتچ مسلمانی نمی تواند، مساعدت های ماهانه را جز از طريق قانونی بگيرد او نمی تواند در اين زمينه، اطلاعات نادرست بدهد و پرسشنامه ها را غلط و غير واقعي، پر کند.
مسئله 222ـ هر مسلمانی می تواند با شرکت های بيمه، قرار داد ببندد اعم از بيمه عمر، داراي، آتش سوزي، غرق، دزدی و امثال آن. و چنان قرار داد و معامله اي، محترم و درست است و آن را جز به رضای دو طرف نمی توان به هم زد.
مسئله 223ـ هيچ مسلمانی نمی تواند برای به دست آوردن مالی که استحقاق آن را ندارد، به شرکت بيمه اطلاعات نادرست بدهد همچنانکه به آن نيت نمی تواند حادثه مصنوعی بيافريند و صحنه سازی کند مانند آتش سوزی عمدی تا مالی را بگيرد. و چنان عملی درست نمی باشد. (3)
مسئله 224ـ گاهی مصالح عاليه مسلمان ايجاب می کند که مسلمانان در يک کشور غير اسلامی اعضای يک حزب سياسی باشدويا در کابينه دولتى و يا در وزارتخانه اى وارد شوند و يا به مجلس شورا راه يابنددرچنين موقعيتى و بر حسب اقتضاى مصالح ،براى هر مسلمانى اين کارها جايز مىشود اما بايد در تشخيص آن به افراد آگاه و مورد وثوق مراجعه کنند.
مسئله225ـ تقلب در امتحانات مدارس و دانشگاهها جايز نيست اعم ار اينکه آن از طريق کمک گرفتن از دانش آموز و يادانشجوى بغل دست باشد و يا از راه پخش ورقه ها به طور پنهانى و يا از طريق اشتباه انداختن و اغفال ناظرين و يا هر وطريق نا مشروع ديگر که بر خلاف نظام است. (4)
و اينک به نمونه هايى از استفتائات و پاسخهاى آيت الله العظمى سيستانى ـ دام ظله ـ مىپرازيم:
مسئله226ـ اگر مسلمانى بخواهد از ماشين حساب بانکى خود مبلغى از موجودىاش را بکشد اتفاقاً پولى بيشتر در آيد و بانک ،آن را نداند آيا گرفتن چنين پولى جايز است؟
جواب:جايزنيست.
مسئله227ـ مسلمانى از يک شرکت اجنبى درکشورهاى غيراسلامى
کالايى خريده است و فروشنده و حاسبدار شرکت اشتباه کرده و پولى بيشتر به او پس داده است آيا جايز است او مبلغ زايد را بگيرد يا بايد فروشنده و حسابدار را از اشتباه خود آگاه کند .
جواب:او نمىتواند مبلغ اضافه را بگيرد و اگر گرفته است واجب است برگرداند.
مسئله228ـ کارمندى در يک شرکت اجنبى و متعلق به غير مسلمان،کار مىکند آيا او کم مىتواند برخى نيازمندى هاى خود را بدون اطلاع شرکت ،برداشت کند و چنان کارى جايز است ؟
جواب: چنان عملى ،جايز نيست.
مسئله229ـ در کشورهاى غير اسلامى، مىتوان کنتورهاى آب و برق و يا گاز را دست کاری کرد و احيانا از کار باز داشت؟ جواب: چنان کاری جايز نيست.
مسئله 230ـ مسلمانی در يک کشور غير اسلامی مدعی می شود که او در ميهن خود سالها سابقه رانندگی داشته است او سخن خويش را با نامه و استشهاديه ای توأم می کند تا موقعيتش را در خصوص بيمه، بالا ببرد و فايده بيشتری عايدش گردد آيا خلاف حقيقت گفتن در اين خصوص هر چند به صورت توريه جايز است و ياری کردن به چنين شخصی روا می باشد؟
جواب ـ دروغ گفتن به آن نيت جايز نيست هم چنانکه پول به دست آوردن به آن طريق و ياری کردن به چنان کسی جايز نمی باشد و از موارد اعانت بر اثم و گناه محسوب می گردد.
مسئله 231ـ آيا می توان شرکتهای بيمه را در کشورهای غير اسلامي، فريب داد با علم به اين که چنان کاری به آبروی اسلام و مسلمانان لطمه ای نمی زند؟
جواب ـ جايز نيست.
مسئله 232ـ مسلمانی در اثر سهل انگار، نوعی آتش سوزی عمدی به وجود می آورد تا از شرکت بيمه در کشور غير اسلامي، مبالغی دريافت کند آيا چنين کاری جايز است و آيا او چنان پولی را مالک می شود؟
جواب ـ تلف کردن و هدر دادن مال، جايز نيست و دروغ گفتن و خلاف حقيقت وانمود کردن هم جايز نمی باشد و گرفتن چنان مال و پولی حلال نمی باشد.
مسئله 233ـ آيا در مدارس دولتی در اروپا و يا آمريکا، می توان تقلب کرد؟ در مدارس غير دولتی چطور؟ اعم از اسلامی و غير اسلامي؟ جواب ـ به طور کلي، تقلب در هيچ جا و در هيچ موردي، صحيح و جايز نمی باشد.
مسئله 234ـ در برخی اتوبوس ها و ديگر وسايل نقليه نوشته می شود "استعمال دخانيات ممنوع است" آيا سيگار کشيدن در چنين اماکنی جايز است؟ جواب ـ اگر اين امر به منزله شرط ضمنی باشد که سوار شونده به آن وسيله، پذيرفته است و يا چنان چيزی قانون دولتی می باشد که پس از ورود به کشور ملتزم شده است که آنها را رعايت کند لازم است مطابق تهد، عمل کند و مخالفت جايز نيست.
مسئله 235ـ کسی که از يک کشور غير اسلامی ويزا گرفته و به آنجا سفر کرده است آيا موظف است که قوانين و مقررات آنجا از جمله قوانين و مقررات رانندگی را رعايت کند؟
جواب ـ اگر به آنان هر چند ضمني، تعهد داده است، بايد تا آنجا که با قوانين شريعت اسلامی منافی نباشد وفا کند و مقررات راهنمايی و رانندگی چيزی است که تعهد به آ، لازم می باشد بخصوص که مراعات نکردن آنها معمولا به اشخاص که مال و جانشان محترم است، ضرر و آسيب می رساند.
مسئله 236ـ برخی دولت های غربی برای مهاجران و يا پناهندگان، مساعدتهايی می کنند به شرط آنکه آنان بيکار باشند و در آمدی نداشته باشند آيا جايز است در صورت کار کردن و داشتن در آمد، آن مستمری را بگيرند و آيا مالک چنان پولی می شود؟
جواب ـ آنان می توانند کارکنند و با دستمزدی که می گيرد زندگی کنند اما جايز نيست آن مساعدت و مستمری را با وجود کار کردن، بگيرند مگر آنکه دولت و يا اداره آن را مطلع کرده و آنان بدانند که او کار می کند و مستمری هم می گيرد.
مسئله 237ـ آيا مسلمان می تواند در يک کشور اروپايی و يا آمريکايی از دارايی کفار بدزدد؟ و آيا او می تواند برای به دست آوردن پول از راههايی که نزد خود آنان معمول است، چاره انديشی کند؟ و بدان وسايل توسل جويد؟
جواب ـ به طور کلی سرقت اموال عمومی و خصوصی جايز نيست؛ و نيز تلف کردن آن هم جايز نيست حتی اگذ چنان عملی به آبروی اسلام و مسلمانان لطمه وارد نسازد ولی نسبت به تعهد ضمنی ای که هنگام گرفتن ويزا از آن دولت داده است خيانت و فريبکاری و بر خلاف امانتداری محسوب گردد،
زيرا عهدشکنی و فريبکاری به هر کس و به هر صورت باشد، حرام است.
مسئله 238ـ ايا مسلمانان می توانند به نيت دستيابی بر مزايا و تسهيلات مادی و معنوی از راههای قانونی پذيرفته شده در نزد کشورهای غير اسلامي، اطلاعات نادرستی به ادارات دولتی کشورهای مزبور بدهند؟
جواب ـ چنان کاری جايز نيست زيرا دروغ می باشد و آنچه در سؤال فرض شده است از موارد تجويز دروغ به حساب نمی آيد.

1. بنگريد : بخش استفتاءات ويژه اين فصل.
2. بنگريد : بخش استفتاءات ويژه اين فصل.
3. بنگريد : بخش استفتاءات ويژه اين فصل.
4. بنگريد : بخش استفتاءات ويژه اين فصل.



باب دوم : معاملات » فصل 4: كار و گردش سر مايه

هرمسلمانی حق دارد به فعاليت های حياتی مختلف بپردازد و به انواع كارو كوشش و سرمايه گذاری در زمينه های متفاوت و انجام كار مفيد برای آنان كه به مصالح ايشان گرچه مسلمان نباشد ، تلاش ميكند ،دست يازد تا سود خود را ببرد و مردمان ديگر نيز از عملكرد او بهرمند شوند به شرط آنكه :
1ـ چنان كاری در شريعت اسلامي،حرام وممنوع نبوده باشد. 2ـ در اثر آن كار و كوشش،آسيب و ضرر نبيند.
3ـ چنان كار و تلاشی در خدمت به اجرای نقشه های دشمنان اسلام و مسلمين،نبوده باشد پس بجا و نيكوست كه ما به بيان برخی احكام شرعی دراين زمينه بپردازيم.
مسئله 239ـ هيچ مسلمانی نبايد خود را در برابر انسان ديگر اعم از اين كه او مسلمان باشد و يا غير مسلمان خوار و زبون سازد،پس كاری كه يك مسلمان انجام ميدهد اگر او را در مقابل شخص نامسلمانی خفيف و بی مقدار كند پرداختن به چنان كار خفت بار ،جايز نميباشد.
مسئله240ـ برای هر مسلمانی جايز است گوشتهای حيوان تذكيه شرعی نشده را در اختيار كسانی كه آنگونه گوشتها را حلال ميپندارند اعم از يهودی ،مسيحی و ديگران ـ بگذارد .هم چنان كه برای هر مسلمانی جايز است در جايی كه چنين گوشت های تهيه ميشود و يا آنها را ميپزند و ميفروشند،كار كند و اين عده كارگران برای توجيه مالكيت خود نسبت به پولی كه از راه اين كار به دست ميآورند ميتوانند آن را بابت كنار رفتن از حق اختصاص خود به سود كفار تلقی نمايد .
مسئله241ـ هيچ مسلمانی نميتواند گوشت خوك رابه كسانی كه آن راحلال ميشمارند مسيحی باشند و يا جزآنان، بفروشد و
احتياط واجب آن است كه چنان گوشتی را هر چند از طريق فروش ،در اختيار آنان هم قرار ندهد. (1)
مسئله242ـ برای هيچ مسلمانی جايز نيست شراب را حتی برای كسانی كه آن را حلال ميشمارند تقديم بداردچنانكه شستشوی پياله ها،جام ها و به طور كلی خدمت در زمينه شرابخواری كه مقدمه آن محسوب باشد،جايز نميباشد. (2)
مسئله243ـ جايز نيست مسلمان خود را برای شراب فروشی و سرو كردن آن در رستوران هاو يا برای نظافت و شستشوی ظروف و جام های شراب ،اجير كند چنانكه گرفتن دستمزد برای چنين كاری حرام ميباشد و توجيه برخی به اين كه آنان به پول نيازمند و چنان كاری را ضرورت قلمدادميكند توجيه منطقی نيست و پذيرفته نمی باشد.خدای صبحانه و تعالی فرموده:
((وَ مَن يَتٌقِ اللهَ يَجعَل لَهُ مَخرَجاً وَ يَرزُقهُ مِن حَيثُ لايَحتَسِبُ وَمَن يَتَوَكَل عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسبُهُ)) (3) : هركس تقوای الهی پيشه داشته باشد خدا برای او راه خرجی قرار ميدهد و از آنجا كه به گمان نميآيد ،او را روزی ميدهد و هر كس برخداتوكل كند خدا او رابس است.
و باز خدای ـ برتر از هر گوينده ای ـ فرمود:
((اِنٌ الَذينَ تَوَفيهُمُ المَلائِكَةُ ظالِمی اَنفُسِهِم قالُو فيمَ كُنتُم قالُو كُنا مُستَضعَفينَ فِی الاَرض قالُو اَلَم تَكُن اَرضُ اللهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فيها فَاولئِكَ مَاويهُم جَهَنَمُ وَ ساءَت مَصيراً اِلَا المُستَضعَفينَ مِنَ الرِجالِ وَالنَساءِوَالوِالدانِ لا يَستَطيعُونَ حيلَةً وٌ لايَهتَدُونَ سَبيلًا)) (4) .همانا كسانی راكه فرشتگان روح آنان را ميگيرند در حالی كه برخويشتن ستم كرده بودند فرشتگان گفتنند: شما كجا بوديد؟گفتند:مادر زمين،مستضعف وناتوان بوديم .گفتند:آيا زمين خدا گسترده است نبود تا در آن به مهاجرت بپردازيد؟پناهگاه ايشان جهنٌم باشد و چه مصير بدی است .جز مردان ،زنان و كودكان ضعيف و ناتوانی كه چاره ای نداردو راه برای نجات پيدا نميكنند.
از پيامبر اكرم محمد (صلی الله عليه و آله) روايت شده كه در حجةالوداع درخطابه ای فرمود:بدانيد روح الامين برمن وحی كرد كه هيچ انسانی نميميرد مگر آنكه بهره اش رااز رزق و روزي،به كمال دريابد پس تقوا پيشه كنيد و به جستجوی نيكو و پسنديده بپردازيد و تاُخير روزی ، شما را بر آن واندارد كه روزی را از راه معصيت خدا طلب كنيد زيرا خدای تبارك و تعالی روزی را در ميان خلق به صورت حلال تقسيم كرده نه حرام ،پس هر كس پارساييكند روزی او از راه حلال ميرسد و هر كس پرده را بدرد وآن را از طريق حرام بجويد زا روزی حلالش بريده ميشود ودر روز قيامت از او حسابرسی به عمل ميآيد . (5)
مسئله244ـ جايز نيست مسلمان در جاهای لهو و لعب وبه طور كلی اماكن معصيت و فساد كه بالاخره به حرام كشيده ميشود كار كند. (6)
مسئله245ـ هرمسلمانی ميتواند در زمينه انواع دادو ستدها و بازرگانی های حلال در شريعت اسلام (خريدو فروش ،واردات ،صادرات،پيمان نامه هاو غيره) باغير مسلمان اعم از يهودی و مسيحي،شريك باشد.
مسئله246ـ برای هر مسلمانی جايز است در بانكهای غير اسلامی اعم از دولتی و ياخصوصی حساب باز كندو پول به وديعت بنهد هر چند به نيت سود زيرا گرفتن ربا از نا مسلمان جايزاست .
مسئله247ـ اگر مسلمانی بخواهد از بانكهای غير مسلمين وام با بهره ،بگيرد نبايد با چنان نيتی اقدام كند زيرا سود دادن به كافر ،حرام است بلكه پول را به قصد استنقاذ (7) ،بگيرد هر چند كه ميداند آن پول را با اصل و فرع پس خواهند گرفت.
مسئله248ـ هر مسلمانی ميتواند به ديگری اجازه دهد تا از نام و اعتبار او در خريد سهام بانك يا شركت و يا هر موسسه ای ،استفاده كند و در برابرآن مبلغی بدهد و يادبگيرد كه طرفين برآن راضياند.
مسئله249ـ هيچ مسلمانی نميتواند از محصولات يك كشور غير اسلامی كه در حال جنگ با مسلمين است مثل اسرائيل بخرد. (8)
مسئله250ـ برای هر مسلمانی جايز است هر نوع ارزی را به قيمت بازار ،تبديل كندبه كم و يا به زياد ،بدون اين كه ميان نقد و نسيه فرقی باشد. مسئله251ـ داد و ستد با پولهای تقلبی و جعلی وياآنچه كه از اعتبار ساقط شده است حرام ميباشد اگر طرف معامله بياطلاع باشد زيرا چنان كاری ،فريبكاری است.
مسئله252ـ هيچ مسلمانی نميتواند به قصد دستيابی به جايزه انواع بليط های بخت آزمايی را خريداری كند اما به نيت شركت در امر خيری مثل ساختن بيمارستان ،پرورشگاه ايتام،و امثال آن كه مورد رضايت اسلام است ،خريد آنها جايز است ليكن چنين فرضی دركشورهای غير اسلامي، بعيد است زيرا بسياری از كارهای حرام در شريعت اسلامی را در آن كشورها از جمله كارهای خير تلقی ميكنند.به هر حال،گرفتن جايز از دست كافر پس از برنده شدن جايز است آن هم از باب استنقاذ مال از كافر. (9)
مسئله253ـ خريد و فروش جانداران حرام گوشت مثل ببر ،كفتار روباه،فيل ،شير،خرس،گربه،و انواع ماهی ها جايز است اگر دارای فايده حلال بوده باشند كه دربازار هر چند در نزد متخصصان ،ارزش دارند از اين حكم كلی خوك و سگ غير شكاری استثناست. (10)
مسئله254ـ خريد و فروش ظرفهای طلا و نقره به قصد زينت و آرايش خانه، جايز است ليكن استفاده از آنها درخوردن و نوشيدن حرام است.
مسئله255ـ بورسيه و حواله بانكی ارسالی از يك دولت اسلامی و در كشور اسلامی به حساب يك شخص مادام كه به دست او نرسيده است خمس ندارد هر چند كه از هزينه سالانه اش بيشتر باشد. (11)
و اينك نمونه های از استفتائات و پاسخهای آيت الله العظمی سيستانی ويژه مسائل اين فصل:
مسئله256ـ آيا هر مسلمانی ميتواند در كشورهای غير اسلامی انواع حساب های بانكی كه دارای سودهای بالا و يا پائين ،هستند باز كند و آيا انسان ميتواند حسابی با سود بسيار بالا باز كند به شرط آنكه اگر بانك چنان سودی را به وی نپرداخت،مطالبه نكند و اگر گشودن چنين حسابی جايز نباشد چه راه حلی وجود دارد با علم به اينكه انسان درته دل به دنبال سود است؟
جواب: مسلمان ميتواند در بانك ،هر نوع حسابی را بگشايد و مبالغی را درآن حساب،سپرده كند و شرط سود بنمايد اگر آن بانك دولتی باشد و يا مردمی و خصوصی كه سرمايه آن غير مسلمان اند.
مسئله257ـ بانك ها در كشورهای غربي،به كسانی كه پول كافی برای خريد خانه ندارندوام ميدهند و آن را با سود بالا طی اقساط پس ميگيرند موركژ پول کافی برای خريد خانه مسکونی ندارد ؟
جواب: هر مسلمانی ميتواند از بانك های كشوره های غربی اعم از دولتی و يا ملی كه سرمايه گذاران آن مردمان غير مسلمانند ،مال و پولی بگيرد اما نه به قصد وام بلكه به نيت استنقاذ و علم به اين كه بانك اصل و فرع آن پول را پس خواهد گرفت،ضرری ندارد.
مسئله258ـ برخی دولتها خود را موظف ميدانند خانه هايی را تحت شرايط خاصی برای اقامت كنندگان نيازمند ،فراهم كنند آيا يك مسلمان ميتواند برای خود خانه ای بخرد و مدت كوتاهی در آن سكونت كند تا خمس از گردنش ساقط شود سپس آنجا را اجاره دهد و درخانه ای كه دولت اجاره ميدهد ساكن شود؟
جواب: با سكونت كوتاه مدت در آن خانه خريداری شده ، خمس ساقط نميشوداگر در واقع به آن خانه نياز نداشته است چنانكه در سؤال چنين فرض شده است.
مسئله259ـ برخی شركت های بازرگانی و صنعتی از بانكهای ملی و يا دولتی اسلامی و يا غير اسلامی وام ها بهره دار ربوی ميگيرند و در اثر كار كردن بابانک ها سودهای كلان به دست ميآورند ،آيا ما ميتوانيم از چنان شركت هايی سهام بخريم و يا در پروژه های آنها شركت كنيم ؟ جواب: اگر خريد سهام و يا شركت در پروژه ها ،نوعی شركت در داد و ستدهای ربوی باشد چنان عملی جايز نيست ،بلی اگر شركت از آن مسلمانان باشد و آنان از بانك های غير اسلامی سودهای را به دست ميآورند از اين جهت مانعی نيست.
مسئله260ـ برخی دولت ها و يا شركت ها د ركشورهای غير اسلامی و حتی اسلامی ،حقوق ماهانه كارمندانشان را به طور مستقيم به شماره حساب خاص آنان ميريزند و كارمند پول را نقد دريافت نميكند ولی ميتوان از حساب خود برداشت كند.اگر مبلغ پول واريز شده از هزينه سالانه او بيشتر باشد ،خمس به آن پول تعلق ميگيرد يا نه؟
جواب: كليه درآمد های زايد از هزينه سال ،خمس دارد مگر آنكه شخص،كارمند يك دولت اسلامی باشد و حقوق ماهانه او به بانك دولتی و يا نيمه دولتی حواله ميشود در اين صورت تااو پول را نگرفته است خمس ندارد و با اجازه حاكم شرع آن را مالك ميشود پس آن،از درآمدهای سالی حساب ميشود كه در آن سال آن را گرفته است و اگر زايد بر هزينه سالانه اش باشد ،بايد خمس آن را بپردازد.
مسئله261ـ مسلمانی از يك مسلمان ديگر وام گرفته است پس از مدتی ارزش پول در بازار پائين آمده است در اين صورت وامدار چقدر بايد بپرازد؟همانقدر كه گرفته است يا برابر بهای روز پرداخت و آيا اگر وام دهنده كافر باشد چه طوراست؟
جواب: او همان مبلغی راكه وام گرفته است بايد بپرازد و فرقی بين مسلمان و غير مسلمان نيست.
مسئله 262ـ آيا مسلمان می تواند در شركت هايی سهيم باشد كه از جمله شراب توليد می كنند؟ با اين فرض كه مال از مال ديگران جدا نيست و امكان جدايی وجود ندارد؟
جواب ـ مسلمان نبايد در توليد و خريد و فروش شراب، شركت كند.
مسئله 263ـ به بنّا و يا بساز بفروشی مسلمان در يك كشور غير اسلامي، پيشنهاد ساختن معبد و امثال آن می شود آيا او می تواند بپذيرد اقدام كند؟
جواب ـ جايز نيست چون كاری ترويج اديان باطله است.
مسئله 264ـ خطاط و هنرمند مسلمان می تواند تابلويی بنويسد و يا رسم كند که در آن، نوعی شراب و يا مجلس رقص و يا گوشت خوك اعلان و آگهی می شود؟
جواب ـ چنين كاری برای او جايز نيست چون آن، اشاعه گناه و ترويج فساد و تباهی است.
مسئله 265ـ آيا جايز است از مغازه هايی خريد كرد كه آنها قسمتی از سود كار خود را برای كمك به اسراييل اختصاص داده اند؟ جواب ـ جايز نيست.
مسئله 266ـ يك مسلمان، ساختمانی را خريده است كه در آن، مغازه شراب فروشی وجود دارد و او نميتواند آن را تعطيل و مستأجر را بيرون كند لطفاً به چند سؤال در آن زمينه پاسخ بفرماييد:
اولا: گرفتن كرايه و وجه الاجاره از ميخانه جايز است
و ثانياً: اگر چنان كاری جايز نباشد و خود آن شخص نتواند وجه الاجاره دريافت كند آيا با اجازه حاكم شرع چطور و به چه عنوان؟ وثالثاً: آيا او ميتواند با علم به وجود ميخانه در اين ساختمان و عدم اخراج او،آن را بفروشد؟
جواب:اولاً:اونميتواندبابت اجاره ميخانه،وجه الاجاره بگيرد.وثانياً:او به اندازه اجرةالمثل چنان مكانی برای مقاصد حلال، استحقاق گرفتن وجه الجاره را دارد اما به قصد تقاص (12) آنچه به عنوان كرايه ميخانه به او ميپردازد هم چنانكه او ميتواند وجه الاجاره را به قصد استنقاذ دريافت بدارد آنجا كه مستأجر و پرداخت كننده وجه الاجاره مسلمان نباشد.
وثالثاً:او ميتواند آن ساختمان را با علم به وجود مستأجر مِيْ فروش و عدم امكان اخراج او،به فروش ميرساند.
مسئله267ـ آيا جايزاست يك كارفرمای مسلمان،شخص غير مسلمان را به كار مشغول كند در حالی كه در ميان مسلمان ،مردمان بيكار و نيازمند درآمد دارد؟
جواب: چنين علمی در حد ذات خود جايز است ليكن بهترآن است كه همكيشان مسلمان را مقدم بدارد و حق برادری اسلامی را رعايت كند و تا آنجا كه ممكن است نا مسلمان را بر مسلمان جلو نيدازد.
مسئله268ـ آيا در برخی مجله فروشی ها و محل های ديگر كه نشريه ها و مجله هايی با صور قبيحه و عكس های برهنه و نيمه برهنه، به فروش ميرسد ،ميتوان كار كرد و اصولاً داد و ستد آنها و چاپ چنان نشرياتی جايز است؟
جواب: هيچكدام ازآن كارها، جايز نميباشد زيرا آنها ترويج حرام و اشاعه فساد است.
مسئله269ـ در كشورهای غربی خريد وفروش سگ ،بازارويژه ای وجود دارد آيا خريد و فروش سگ فقط ربرای مأنوس شدن و زندگی همراه آن،جايز است؟ جواب: جايز نيست.
مسئله270ـ آيا خريد و فروش و يا كرايه سگ نگهبان و يا سگانی كه برخی بانوان غربی برای ايمنی و آرامش ،همراه خود دارند جايز است؟
جواب: خريد و فروش سگ جايز نيست ليكن آن كس كه چنان سگی را دارد حق اختصاص پيدا كرده است دراين صورت مانعی نيست كه او دربرابر دريافت مبلغی از آن حق صرف نظر كندو پرداخت كننده وجه ، صاحب آن حق شناخته ميشود وسگ به او اختصاص پيداميكند هم چناكه اگر سگ دارای منافع حلال باشد كه حراست و نگهبانی ازآن جمله است ،اجاره دادن آن مانعی ندارد.
مسئله271ـ آيا داد و ستد سگانی كه درمغرب رمين تعليم ديده ميشوندو نابينايان را در خيابان ها و راهها ،همراهی ميكنند،جايز است ؟
جواب: پاسخ اين سؤال همانند سؤال پيشين است.
مسئله272ـ مسلمانی در يك كشور غير اسلامی و در يك دفتر و يا اداره دولتی ،به طور رسمی و ساعتی كار ميكندو يا در موسسه ای به صورت قرار دادی مشغول كار است و حقوق و دستمزد ميگيرد آيا او ميتواند کم کار کند وبايستی کم کارنمايد كن كار كند و يا سستی و كم كاری نمايد و هر گاه چنين كرد تمام حقوق و دستمزد را مستحق ميشود؟
جواب: چنان كاری جايزنيست و اگر كم كاری كرد، همه حقوق و دستمزد را استحقاق پيدا نميكند.
مسئله273ـ عده ای از مسلمانان، برخی نسخه های نفيس خطی قرآن كريم را از كشورهای اسلامی به كشوری غير اسلامی می برند و می فروشند، آيا چنين کاری جايز است؟ و اگر فروش قرآن به كافر، مشكل است آيا بدون قيد خريد و فروش مشكل حل می شود؟ و بر فرض جواز، راه حل چيست؟
جواب ـ هرگز به چنين كاری اجازه نمی دهيم زيرا آن، آسيب زن به ميراث و ذخاير اسلامی است.
مسئله 274ـ آيا بازرگانی با خريد و فروش كتب خطی و اثار باستانی اسلامی و اشيای عتيقه، جايز است؟ به اين صورت كه آنها را از كشورهای اسلامی بيرون ببرند و در بازارهای اروپايی با قيمت های گران به فروش برسانند؟ و يا چنين كاری ضرر به ثروت اسلامی است و جايز نمی باشد؟ جواب ـ به همان علّت كه گذشت، به چنين كاری اجازه نمی دهيم.
مسئله 275ـ در بعضی شب ها ميخانه ها از مردمان كافر پر می شود و آنگاه كه همه سرمست شدند بيرون آمده و به دنبال طعام و خوراكی هستند، آيا يك مسلمان می تواند از اين فرصت استفاده كند و رستورانی بازكند و در آن، همين مردمان مست و خمار و ديگران را از طعام حلال، سير كند؟ آيا چنين كاری با وجود حلال بودن طعام گناه است با اين كه می گويند اين طعام اثر شراب را در وجود آنان می كاهد. و امثال اين.
جواب ـ اين كار، در حد ذات خود مانعی ندارد.
مسئله 276ـ آيا فروش گوشت خوك برای يهود و نصاری و به طور كلی اهل كتاب كه آن را حلال می پندارند، جايز است؟
جواب ـ كسب و كار با گوشت خوك به طور كلی جايز نمی باشد.
مسئله 277ـ انسان يقين دارد كه روزی چيز حرامی از تلويزيون و يا ويديو خواهد ديد در اين صورت خريداری آن جايز است؟
جواب ـ از ديدگاه عقل لازم است چنان چيزی فراهم و تهيه نشود.
مسئله 278ـ آيا جايز است در يك مغازه قصّابی كه گوشت خوك می فروشد كار كرد؟ حتی در اين حد كه مسلمانی به يكی از كارگرانش دستور بدهد كه به فلان مشتری گوشت خوك خوك بده؟
جواب ـ فروش گوشت خوك حتی برای كسانی كه آن را حلال می انگارندن جايز نيست و فرق نمی كند با واسطه و يا بی واسطه باشد و اما بدون فروش و فقط در اختيار گذاشتن گوشت خوك برای كسی كه آن را حلال می داند آن هم اشكال دارد و احتياط واجب ترك آن است.
مسئله 279ـ فرموديد خريد بليط بخت آزمايی به قصد كمك به يك موسسه خيريه و بدون نيت برنده شدن و دستيابی به جايزه، اشكال ندارد اگر يك مسلمان با قسمتی از بهای بليط چنين نيتی كند و با قسمتی ديگر قصد برنده شدن نمايد آيا خريد بليط بخت آزمايی به اين شكل چطور است؟ جواب ـ جايز نيست.
مسئله 280ـ آيا يك مسلمان بالغ می تواند بچه ای را وادارد كه بليط بخت آزمايی بخرد و به او بدهد؟ و يا يك شخص كتابی (يهود، نصاری و غيره) را به چنين كاری وادار كند و قصدش آن باشد كه برنده شود؟
جواب ـ حرمت خريد بليط بت آزمايی با اين كارها بر طرف نمی شود و وكيل كردن همانند خريد و اقدام مستقيم است.
مسئله 281ـ آيا می توان عسلی را خريد كه روی آن برگ بخت ازمايی چسبانده اند و احتمال دارد كه در صرت خريد، برنده شويم؟ جواب ـ اگر تمام بها را در مقابل عسل بپردازد نه به قصد عوض جايزه احتمالی چنان كاری حلال است.
مسئله 282ـ يكی از مسلمانان بليط بخت آزمايی خريده و برنده شده است و قرار گذاشته است كه قسمتی از آن را اگر به دستش رسيده در راه خير به مصرف برساند ايا آن خيريه چنان مالی را می تواند بگيرد و آن را در مصالح مسلمين خرج كند؟ و اگر چنين تصميمی را پيش از خريد بليط داشته باشد، مسئله فرق می كند؟
جواب ـ اگر آن مال و پول به اشخاصی بر می گردد كه اموالش محترم نيست تصرف در چنان مال و پولی جايز می باشد.
مسئله 283ـ اگر مسلمانی با خريدن بليط بخت آزمايی و برنده شدن حج بگزارد وآن مبلغ را پس از رد مظالم آن به يك فقير مسلمان، در حج هزينه كند، آيا چنان حجی صحيح است؟
جواب ـ پاسخ اين مسئله از جواب مسئله پيش، معلوم می شود.
مسئله 284ـ اگر يك مقام مسئول غاصب و ستمگر، هزينه حج كسی را بذل كند، حكم چنان حجی چيست؟
جواب ـ اگر غصبيت عين مال بذل شده، معلوم نباشد، ظالم بودن باذل، ضرری به حج او نمی رساند.
مسئله 285ـ در برخی كشورهای اروپايي، فروشگاههايی وجود دارد كه لوازم منزل می فروشند و مشترزی حق دارد دو هفته پس از خريد اگر خواست آن را پس آورد. آيا مشتری به نيت استفاده دو هفتگی و نه قصد خريد چنان كاری را می تواند انجام دهد و سپس آن را پس دهد؟ كه در واقع قصد او خريد نبوده است. و اگر صاحب فروشگاه، مسلمان باشد، مسئله فرق می كند؟ و در صورت جواز به چه نيت و قصد، صحيح می باشد؟
جواب ـ اگر مالك فروشگاه مسلمان باشد چنان كاری جايز نمی باشد، و اما با غير مسلمان می توان چنان رفتار رد به شرط آنكه قصد خريد نكند بلكه به قصد استنقاذ از كافر، آن را انجام دهد و از ضرر و اسيب هم ايمن باشد.
مسئله 286ـ آيا می توان در رستورانی كه به مشتريان، مشروبات الكلی سرو می شود، كار كرد بخصوص اگر شخصاً شراب برای مشتری نمی آورد بلكه فقط در زمينه شستشوی جامها و پياله ها كار می كند؟
جواب ـ نظافت جام ها و پياله ها ار مقدمه شربخواری باشد، شرعاً حرام است.
مسئله 287ـ مسلمانی كه علاقمند به حفظ دين و ايمان خويش است ناگزير می شود در اداره ای كار كند كه احياناً فعل حرام مرتكب می شود اما ممكن است او در همان اداره در آنينده موقعيتی پيدا كند كه بدان وسيله خدمتی اساسی به دين خود انجام دهد كه آن خدمت را به مراتب از آن حرامهای ارتكابي، مهمتر می داند آيا كار كردن در چنين جايی و با اين ويژگی جايز است؟
جواب ـ انجام فعل حرام، تنها به اميد آينده، جايز نمی شود.
مسئله 288ـ آيا كسی كه دارای دكترای حقوق است می تواند رد يك كشور غير اسلامی وكالت بپذيرد كه با قوانين آن كشور داوری بعمل می آيد و او در ميان مردمان غير مسلمان به قضاوت بپردازد و هم و غم او فقط قضاوت و داوری باشد هر چه شد؟
جواب ـ اگر وكالت و داوری او تضييع حق كسی نباشد و دروغ و يا حرام ديگری را به دنبال نداشته باشد مانعی ندارد.
مسئله 289ـ آيا کسی كه گواهينامه حقوقی دارد و كارشناس امور قضايی است می تواند رد يك كشور غير اسلامی با قوانين موجود آنها ميان مردم قضاوت و داوری كند؟
جواب ـ كسی كه برای قضاوت شايستگی ندارد نبايد قضاوت كند و جز با قوانين اسلامي، نمی توان قضاوت و داوری كرد.
مسئله 290ـ يك مهندس برق در كشور اروپايی برای اصلاح و تعمير بلندگو و ديگر لوازم صوتی و برقی فراخوانده می شود و احياناً آن مكان، جای لهو و لعب است آيا او می تواند در چنان جايی به تعمير و اصلاح بپرداز با علم به اينكه اگر يكی دوبار، دعوت به كار را نپذير از زندگی ساقط می شود و مشتری های خود را از دست می دهد؟
جواب ـ جايز است.
مسئله 291ـ شخصی در يك رستورانی كار می كند كه گاهی گوشت غير حلال و ديگر گاه گوشت خوك برای مشتری غير مسلمان، سرو می كند جواب بخش نخست را فرموده ايد سؤال در بخش دوم است و آن سرو كردن گوشت خوك است در كنار گوشت حرام ديگر آيا چنين كاری جياز است و اگر او از اين كار خودداری كند ممكن است از كار و تلاش بر كنار و رانده شود؟
جواب ـ گوشت خوك را هر چند برای كسی كه آن را حلال می انگارد نمی توان، سرو كرد و احتياط ترك آن است.
مسئله 292ـ آيا برای يك مسلمان جايز است در يك بقالی و يا سوپر ماركتی كه در گوشه ای از آن شراب فروخته می شود، كار كند در حالی كه ار او فقط صندوقداری گرفتن پول است؟
جواب ـ اگر خريدار و فروشنده هر دو نامسلمان باشند او می تواند در چنان جايی كار كند و بهای شراب و غير آن را بگيرد.
مسئله 293ـ چاپخانه ای در يك كشور غير اسلامی ليست خواركی های رستورانی را چاپ می كند كه در ميان آنها گوشت خوك هم ديده می شود ايا كار در چنان چاپخانه ای جايز است؟ و ايا او می تواند آگهی های تبليغاتی برای معرفی ميخانه ها و محل های فساد ديگر، چاپ كند؟ با علم به اين كه اگر اين كارها را نكند، از نظر كار متضرّر خواهد شد؟
جواب ـ جايز نيست چنان چيزهايی را چاپ كند اگر چه به تعطيلی محل كار بينجامد.

1. بنگريد : بخش نمونه استفتاءات ويژه اين فصل.
2. بنگريد : بخش نمونه استفتاءات ويژه اين فصل.
3. سوره طلاق ، آيات 2 و 3.
4. سوره نساء ايات 97 و 98.
5. وسايل الشيعه ، ج 17 ، ص 44.
6. بنگريد : بخش استفتاءات ويژه اين فصل.
7. معنای لغوی استنفاذ ، خلاص و رها کردن چيزی است و گويا او مال خود را که در بند افتاده است رها می کند.
8. بنگريد : بخش استفتاءات ويژه اين فصل.
9. بنگريد : بخش استفتاءات ويژه اين فصل.
10. بنگريد : بخش استفتاءات ويژه اين فصل.
11. بنگريد : بخش استفتاءات ويژه اين فصل.
12. تقاص به معنای قيچی کردن و بريدن است گويا او حق خود را به نحوی از طرف می برد.



باب دوم : معاملات » فصل 5: روابط اجتماعى

هر جامعه ای فضای ويژه خود را دارد، سنت ها، عرف ها، عادت ها و ارزش ها از محيطی تا محيط ديگر فرق می کند و طبيعی است که جامعه های اسلامی با محيط های اروپايی از جهات مزبور تفاوت داشته باشد .و همين امر ره مسلمان را با اين سؤال روبه رو می کند که چه کاری رواست و چه کاری نارواست؟ او در اين محيط و جامعه نو با مجموعه ای از ارزشها زندگی می کند که کاملاً با ارزشها زادگاهش در تباين و تضاد می باشد.
اين از يک سو و از ديگر سو زندگی در چنين محيط ها با ارزشهای نا شناخته و شگفت، ره فردی را که زا يک کشور اسلامی به آنجا آمده است تا بانوعی مبارزه در زمينه آن ارزش های تازه مواجه می سازد تا خود و فرزندانش تدريجاً در آن فرهنگ ذوب نشوند و بديهی است که چنين امری ، کوشش فراوان لازم دارد تا بدان وسيله او خود، خانواده و فرزندانش را از آثار ويرانگرآن،نگاه دارد.
مسئله294ـ صله رحم و پيوند با خويشاوندان برهر مسلمانی ،واجب و قطع رحم از گناهان کبيره است.
و بعد از آن که دانستيم صله رحم واجب و قطع رحم از گناهان کبيره ای است که خدا بر آن وعده آتش داده اين مسئله در کشورهای مغرب زمين از اهميت فراوانی بر خوردار است و مراعات آن لازم تر می باشد زيرا در آنجا برادران دينی اندکند و خانواده ها زا همديگر گسسته و دور می باشد و به همان اندازه که ارزش های مادی در حد طغيان اند انگيزه های دينی با تأکيد بيشتری بايد مطرح باشند.
خدای سبحانه و تعالی از قطع رحم نهی رحم نهی فرموده است و در قرآن محکم فرمود:
(( فهل عسيتم آن توليتم آن تفسدوا فی الارض و تقطعوا ارحامکم اولئک الذين لعنهم الله فاصمهم و اعمی ابصارهم)) : شايد اگر پشت کريد در روی زمين فساد کنيد و از خويشاوندان خود ببريد. اينان را خدا نفرين کرده،گوشهايشان کر و چشمانشان را نابينا ساخته است.
و امام علی ( عليه اسلام ) فرمود: گاهی ، خانواده ای با آنکه بدکار و اهل فسق و فجور هستند ولی در کنار هم قرار دارند و با مسوات زندگی می کنند هدا هم به ايشان روزی می دهد و ديگر گاه ،خانواده ای به سبب پراکندگی و بريدن از يکديگر با اين که پارسا و پاکند، از رزق خدامحروم می شوند.
واز امام باقر (عليه اسلام) روايت شده است که فرمود: در کتاب علی (عليه اسلام) چنين آمده است:
دارنده سه خصلت نمی ميرد مگر آنکه آن که اثر آن سه خصلت را در دنيا ببيند.ستم ،قطع رحم و قسم دروغ. چنين شخصی گويا با خدا به جنگ برخاسته است همچنانکه سريعترين پاداشها، پاداش صله رحم است گاهی اوقات مردمانی فاسق و نابکار چون با همديگر صله رحم می کنند و پيوند دارند دارايی هايشان رشد کرده و ثروتمندتر می شوند و همانا قسم دروغ و قطع رحم سرزمين ها را از سکنه خالی می کند.
مسئله295ـ قطع رحم، حرام است حتی اگر چه او جلوتر بريده باشد،نمازخوان نباشد، شرابخوار هم باشد و يا به برخی احکام دينی بی اعتنا باشد مثل حجاب و جز آن،طوری که موعظه و ارشاد و راهنمايی هم سود نبخشد.البته به شرط آنکه چنان صله رحم و پيوندی ، موجب نشود که او برکار حرام تأئيد و تشويق شود.
پيامبر بزرگوار ما (صلی الله عليه و آله) فرمود:
(( افضل الفضائل آن تصل من قطعک،و تعطی من حرمک،و تعفو عمن ظلمک)): با فضيلت ترين ارزشها و خصلت های خوب آن است که با خويشاوند نزديک که از تو بريده است پيوند بر قرار کنی و به کسی که تو را محروم ساخته،عطا و بخشش کنی و از شخصی که به تو ستم روا داشته،در گذری .
و باز فرمود: (( لاتقطع رحمک و آن قطعک)) از خويشاون خود مبر هر چند که او پيشتر از تو بريده است.
مسئله296ـ شايد کمترين عملی که يک مسلمان بدان وسيله می تواند با خويشاوندان نزديک خود در صوت امکان، صله و پيوند برقرار کند زيارت و ديدار ايشان باشد که با آنان ملاقات کند، احوالپرسی نمايد هر چند از راه دور.
پيامبر بزرگوار ما محمد(صلی الله عليه و آله) فرمود: سريعترين پاداش يک عمل خير و نيک،پاداش صله رحم است.
و امير مؤمنان (عليه اسلام) فرمود:صله ارحام کنيد هر چند با سلام گفتن، خدای سبحانه و تعالی فرمود:
" و اتّقوا الله الذی تَسائلُون بهِ وَ الارحام آن الله کان عَلَيکم رَقيباً " : از خدايی پروا کنيد که به سيله او از يکديگر می پرسيد و درخواست می کنيد و از خدا در مورد ارحام و خويشاوندان نزديک خود پروا کنيد و از ايشان مبريد که همانا خدا مراقب شماست.
و امام صادق (عليه السلام) فرمود: همانا صله رحم و نيکی، دو عملی هستند که حساب را آسان می کنند، و از گناهان باز می دارند پس با خويشاوندان خود پيوند داشته باشيد و به برادرن دينيتان احسان و نيکی کنيد هر چند با يک سلام و جواب سلام زيبا و خوب.
مسئله 297ـ بدترين نوع قطع رحم عاق والدين شدن است همان والدين و پدر و مادری که خدای ـ عزّ و جلّ ـ نکويی و احسان به ايشان را سفارش کرده آنجا که در قرآن کريم فرمود ـ عز من قائل ـ :
"و قضی ربّک الّا ايّاه و بالو الدين احساناً امّا يبلغنّ عندک الکبر اَحَدُهُما او کلاهما فلا تقل لهما افّ و لا تنهر هما قل لهما قولا کريماً" : پروردگار تو چنان حکم کرده و فمران داده است که جز او را نپرستيد و به پدر و مادر، احسان و نيکويی کنيد اگر آنان نزد تو به کهنسالی برسند يکی از ايشان يا هر دو، به آنان اف مگو و با ايشان، تندی مکن و بر ايشان سخنی بزرگوارانه بگو .
و امام (عليه السلام) فرمود : حد اقل و کمترين مرتبه عقوق، گفتن کلمه "اف" است و اگر خدای عزّوجلّ چيزی، کمتر از آن می دانست از آن نهی و منع می فرمود.
امام ابو جعفر (عليه السلام) فرمود: نگاه پدرم به شخصی افتاد که همراه پسرش راه می رفتند و فرزند بر زانوی پدر تکيه داده بود پدرم آن اندازه از او بدش آمد که تا آخر عمر با او سخن نگفت.
و امام صادق (عليه السلام) فرمودک هر کس با نگاه خشم الود به پدر و مارش بنگرد هر چند در حق او ستم کرده باشند خدا برای او نمازی را نمی پذيرد.
مسئله 298ـ در برابر عقوق والدين نکويی و احسان به ايشان قرار دارد که آن با فضيلت ترين کارهای قرب آميز به خدای تعالی است. خدا ـ عزّ من قائل ـ در قرآن کريم فرمود:
"و اخفض لهما جنا الذّلّ من الرّحمة و قل رّبّ ارحمهما کما ربّيانی صغيراً" : بال تواضع مهربانی برای ايشان بگستر و بگو : پروردگارا به ايشان رحم فرما که مرا در خردسالی پروردند.
ابراهيم بن شعيب به امام ابو عبدالله (عليه السلام) گفت: پدرم، بسيار پير شده و ناتوان گشته است و ما او را به هنگام قضای حاجت، به دوش می کشيم.
امام فرمود: آنچه که می کنی ادامه بده و با دست خود غذا را لقمه لقمه به دهان او بگذار که فردا برای تو سپر و مانع بلا خواهد شد.
در احاديث شريف، صله مادربيش ازصله پدر مورد تأکيد قرار گرفته است. امام صادق (عليه السلام) فرمود: مردی نزد رسول الله (صلی الله عليه و آله) آمد و گفت : ای رسول خدا، به چه کسی نکويی کنم؟
پيامبر (صلی الله عليه و آله): به مادرت.
مرد: سپس به چه کسي.
پيامبر (صلی الله عليه و آله) : به مادرت.
مرد بار سوم پرسيد: باز به چه کسی نکويی کنم؟
پيامبر (صلی الله عليه و آله) : به مادرت.
مرد در مرتبه چهارم که پرسيد به چه کسی نکويی کنم. پيامبر (صلی الله عليه و آله) فرمود: به پدرت نکويی کن.
مسئله 299ـ به مفاد برخی روايات، برادر بزرگ بر برادر کوچک، حق دارد و لازم است آن را نگهدارد و بدان اهتمام بورزد تا رشته های مهر و محبت در درون خانواده محکم گشته و مراتب لطف و صفا در شرايط استثنايی که پيش می آيد، دوام يابد.
از محمد پيامبر خدا (صلی الله عليه و آله) نقل است که فرمود: حق برادر بزرگ بر برادران کوچک، همانند حق پدر است بر فرزندانش. مسئله 300ـ جز ولی طفل و يا کسی که از سوی او اجازه دارد نمی تواند به قصد تربيت،طفلی را به سبب انجام کار حرام و نادرست و يا فراهم کردن اسباب زحمت ديگران، بزند و اما ولی ٌ طفل و يا آن کس که از طرف او اجازه دارد، طفل را به هدف تربيت و به طور آرام که بدن اوسرخ نشودمی تواند بزند به شرط آنيکه بيش از سه بار نباشد آن هم در صورتی که راه تربيت صحيح، فقط زدن باشد بنابر اين برادر جوان نمی توان برادر خردسالش را بزند مگر آن که ولی ٌ او و يا مجاز از سوی او باشد و به طور قطع آموزگاران و اوليای مدرسه بدون اجازه ولی ٌ طفل نمی توانند با زدن او را تربيت و ادب کنند.
مسئله301ـ بنابر احتياط واجب، انسان بالغ را برای بازداشتن ازمنکر و فعل حرام، نمی توان زد مگر برابر قوانين امر به معروف نهی از منکر و با اجازه حاکم شرع.
مسئله302ـ پيامبر بزرگوار، حضرت محمد( صلی الله عليه وآله)ما را به احترام و بزرگداشت پيرها و سالمندان فراخوانده و فرموده است :
((من عرف فضل شيخ کبير فوقره لسنه آمنه الله من فزع يوم القيمه))هر کس ارزش کهنسالی را بشناسد و او را به سبب کبر سن احترام بگذارد خدا او را از هول و هراس روز قيامت ايمن گرداند،و باز فرمود: احترام و بزرگداشت مؤمن ريش سفيد، بخشی از بزرگداشت خداـ عزوجل ـ است.
مسئله303ـ در پاره ای زا روايات شريف نسبت به ديدار ومهربانی ميان مردم مؤمن از پيامبر ( صلی الله عليه و آله ) و امامان( عليهم اسلام ) ترغيب و تشويق فراوانی رسيده است و همچنين بر دلشاد کردن و رفع نياز و حاجت و عيادت بيمار و تشييع جنازه و در خوشی و نا خوشی با مردم بودن،تأکيد زياد شده است.
امام صادق(عليهم اسلام) فرمود: هر کس برای خدا برادر دينی اش را ديدار کند و به زيارت او بشتابد خداـ عز و جل ـ فرمايد: مرا زيارت کردی و پاداش تو بر عهده من است و برای تو کمتر از بهشت را خشنود نمی شوم.
همان امام همام به خيثمه فرمود: به دوستداران ما سلام برسان و آنان را به تقوای خدای بزرگ سفاش کن و بگو داراها،فقيران را و توانمندان، ضعيفان را عيادت کنند و اين که زندها بر جنازه مزده ها، حضور يابند و درخانه هايشان به ديدار هم بشتابند.
مسئله304ـ حق همسايه، به حق رحم، بسيار نزديک است اعم از آنکه همسايه مسلمان، يا نا مسلمان باشد.رسول خدا چنان حقی را برای همسايه نا مسلمان اثبات کرده است.آنجا که فرمود : همسايگان سه قسمند،برخی دارای سه حقند: حق اسلام، حق همسايگی و حق خويشاوندی ، و برخی ديگر دارای دو حقند:حق اسلام و حق همسايگی ،و قسم سوم فقط يک حق دارندو آن شخص کافر است که حق همسايگی اش محفوظ است.
و رسول خدا (صلی الله عليه و آله) فرمود:با هر کس همسايه شدی همسايگی نيکو کن قطعاً مؤمن خواهی بود.
و امام علی (عليهم اسلام) به امام حسن و امام حسين (عليه اسلام) پس از آنکه توسط ابن ملجم لعين مضروب شد همسايگان راسفارش کرد وفرمود: خدارا، خدا رادرباره همسايگانتان که آن وصيت پيامبر شماست وهمواره آنان راسفارش می کرد به حدی که ما پنداشتيم برای آنان ارث قائل خواهد شد
وامام صادق(عليهم اسلام) فرمود :ملعون، ملعون است هر آنکه همسايه اش را بيازارد. وفرمود:ازما نيست هرکس که با همسايه اش همسايگی نکو نکند
مسله305ـ ازصفات مردمان مومن وصالح آن است که برای تاسی و پيروی از پيامبر بزرگوار،محمد(صلی الله عليه و آله)با مکارم اخلاق موصوف باشندهمان خلق هايی که خدا ـ سبحان وتعالی ـ درقرآن کريم اورا توصيف کردوفرمود:
((وانک لعلی خلق عظيم)).
رسول خدا(صلی الله عليه و آله) فرمود :به روز قيامت درترازوی اعمال،چيزی با ارزشتر از خلق و خوی نيک،نهاده نمی شود. و در حديثی از آن بزرگوار پرسيدند: در ميان مردمان مؤمن کدام با فضيلت تر است،فرمود: هر کدامتان که خوش اخلاق ترهستيد.
مسئله306ـ از جمله صفات مردمان مؤمن، راستگويی و درستکاری و وفای به عهد است خدای متعال پيامبرش اسماعيل را ثنا گفت آنجا که فرمود:
از جمله صفات مردمان مؤمن، راستگويی و درستکاری و وفای به عهد است خدای متعال پيامبرش اسماعيل را ثنا گفت آنجا که فرمود:
"انّه کان صادق الوعد و کان رسولا نبيّاً" . همانا او راست وعده و فرستاده و پيامبر بود.
و رسول اکرم (صلی الله عليه و آله) فرمود: هر کس به خدا و روز جزا ايمان دارد اگر به کسی وعده داده است بايد وفا کند.
اهميت راستی و صدق وعده آنگاه اشکار می شود که ما بدانيم بسياری از غير مسلمانان از نوع رفتار مسلمين، در باره اسلام قضاوت می کنند و چه بسا از خلال حسن رفتار و کردار يک مسلمانن اسلام برای نا مسلمانن زيبا شناسانده شود و بر عکس، از سوء رفتار و عملکرد يک مسلمان بی تعهد، اسلامن بد معرفی می شود.
مسئله 307ـ از صفات نيک يک همسر صالحه آن است که او وهرش را نيازارد و با او بدرفتاری نکند و او را از خود نرنجاند هم چنانکه از صفات خوب يک شوهر شايسته آن است که او همسرش را ازار و اذيت نکند و به وی بدی نکرده و رنجش ندهد رسول خدا فرمود: هر زنی که شوهرش را می آزارد خداوند نماز و هيچ کار نيک را از او نپذيرد هر چند که همه روزه ، روزه بگيرد و تمام شب را به نماز ايستد و بنده ها آزاد کند و ثروت زيادی در راه خدا خرج و انفاق نمايد و او اولين کس باشد که وارد آتش شود.
رسول خدا سپس فرمود: سرنوشت شوهر بد نيز همين طور است اگر او همسرش را ازار دهد و به وی ستم کند.
مسئله 308ـ هر سملمانی می تواند با غير مسلمان دوست و آشنا گردد که در ميانشان اخلاص حکمفرما باشد و در بر اوردن نيازهای دنيوين يکديگر را ياری برسانند.
خدا ـ سبحانه و تعالی ـ در قرآن کريم فرمود:
"لا ينهيکم الله عن الّذين لم يقاتلوکم فی الدّين و لم يخرجوکم مّن ديارکم آن تبرّوهم و تقسطوا اليهم آن الله يحبّ المقسطين": خدا شما را از دوستی و نيک رفتاری و احسان با کسانی که با شما نجنگيده اند و شما را از شهر و ديارتان بيرون نرانده اند، منع و نهی نمی فرمايد همانا خدا اهل عدالت و قسط را دوست می دارد.
اگر از چنين صداقت ها و دوستی ها درست بهره برداری شود کافی است که ما اسلام و ارزش ها ی دينی را به آن دوست، همسايه و رفيق و شريک غير مسلمان معرفی کنيم و هر چه بيشتر او را به دين اسلام نزديکتر سازيم. رسول خدا (صلی الله عليه و آله) به علی (عليه السلام) فرمود: اين که خدا به وسيله تو بنده ای از بندگانش را هدايت فرمايد برای تو بهتر از هر آن چيزی است که درشرق و غرب آفتاب بر آن می تابد.
مسئله 309ـ می توان به افراد يهودی، مسيحی و ديگر اهل کتاب و حتی کفار غير اهل کتاب در مناسبت هايی مانند سال نو، ميلاد حضرت مسيح و عيد الفصح، عيد گذر و يا نجات، تبريک و تهنيت گفت.
مسئله 310ـ امر به معروف و نهی از منکر دو تکليف عبادی هستند که بر هر مرد و زن مومن هر گاه شرايط جمع باشند، واجب می شود، خدا ـ سبحانه و تعالی ـ ذر قرآن کريم خود فرمود:
"و لتکن منکم امّة يدعون الی الخير و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنکر و اولئک هم المفلحون" ک بايد از ميان شما مردمی باشند که به خير و نيکی فرا خوانند و امر به معروف و نهی از منکر کنند واينان رستگارانند.
و باز خدای ـ جلّ و علا ـ فرمود:
"و المؤمنون و المومنات بعضهم اولياء بعض يّذمرون بالمعروف و ينهون عن المنکر" : مردان و زنان با ايمان، اوليائ و دوستداران يکديگرند امر به معروف و نهی از منکر می کنند.
و پيامبر بزرگوار ما محمد (صلی الله عليه و آله) فرمود: امت من همواره بر خير و نيکی اند تا زمانی که امر به معروف و نهی از منکر می کنند و در نيکی همديگر را ياری می نمايند هر گاه چنان نکنند برکات از ايشان بررفته می شود و بعضی بر بعض ديگر سلطه می يابند آن وقت است که نه در آسمان و نه در زمين ياوری بر ايشان نيست.
و از امام جعفر صادق (عليه السلام) و جدش رسول الله (صلی الله عليه و آله) چنين روايت شده است: چگونه ايد آن زمان که زنانتان فاسد شوند و جوانانتان رو به فسق و فجوز گذارند و شما امر به معروف و نهی از منکر نمی کنيد.
پرسيدند: يا رسول الله، چنين چيزی می شود؟
فرمود: بلی از آن هم بدتر می شود! چگونه ايد آن هنگام که به بدی امر می کنيد و از خوبی و نيکی منع و نهی به عمل می آوريد؟ پرسيدند: مگر چنان وضعيتی پيش می آيد؟
فرمود: بلی، از آن هم بدتر می شود. چگونه هستيد زمانی که خوبی را بدی و بدی را خوبی بدانيد.
اين دو فريضه و واجب شرعی، آنگاه که ترک کننده واجب و يا انجام دهنده منکر و حرام، يک از اعضای خانواده باشد با تأکيد بيشتری مطرح اند. شما در ميان خانواده خود فردی را می بينيد که وضوی درست و صحيح نمی گيرد و يا با طرز تيمّم آشنا نيست و يا قرائت حمد و سوره و يا ذکر های واجبات نماز را نمی داند و يا خمس و زکات مال و دارايی اش را نمی دهد و حتی در ميان اعضای خانواده شما ممکن است اشخاصی پيدا شوند که برخی گناهان را مرتکب می شوند مثل استمنا، قمار بازی، گوش دادن به موسيقی حرام و نوشيدن شراب، خوردن گوشت مردار و حرامن خيانت و مال مردم خوری و يا دزدي.
و در ميان بانوان يک خانواده ممکن است کسانی يافت شوند که حجاب درست و حسابی نداشته باشند و موهای خود را خوب نپوشانند و يا به هنگام وضو لاک بر انگشتان خود داشته و آن را پاک نکنند و يا برای غير شوهران خود عطر زنند و يا پسر عمو، پسر عمه، پسر خاله، پسر دايی، برادر شوهر و دوست شوهر به اين بهانه که با آنان در يک خانه زندگی می کنند اندام و يا موی سر را نپوشانند و آنان را برادر خود پندارند و عذرهای واهی و سست ديگر آورند.
اری گاهی در ميان اعضای يک خانواده، کسانی پيدا می شوند که دروغ می گويند و غيبت می کنند و به حقوق ديگران تجاوز می نمايند و اسراف و ولخرجی کرده و به ستمگران ياری می رسانند و همسايه را می آزارند و … وقتی با چنين منکرات و گناهانی مواجه می شويد امر به معروف و نهی از منکر کنيد البته از مراتب پايين تر شروع کنيدن اول اظهار کراهت کنيد و با زبانن جلوگيری نمايی و در مرحله اخر با اجازه حاکم شرع، به منع عملی و يدی بپردازيد. و آن نيز خود دارای مراحلی است ه به تدريج به شدّت عمل می رسد نه آنکه از اول، شدت عمل نشان دهيد.
و اگر کسی نسبت به حکم و مسئله ای جاهل باشد واجب است او را آموزش داد اگر در صدد آموختن و عمل به آن باشد.
مسئله 311ـ مدارا کردن و سازگاری با مردم از مستحبات شرعی است و دين استوار ما به آن ترغيب کرده است. رسول خدا (صلی الله عليه و آله) فرمود: پروردگار من مرا به سازگاری با مردم فرمان داده است هم چنانکه به انجام فرايض و واجبات دستور داده است.
و باز فرمود: سه چيز است که اگر در انسان نباشد، عمل او کامل نيست: تقوا و پارسايی که او را از معصيت و نافرمانی خدا باز بدارد و خلق نيکويی که بدان وسيله با مردم بسازد و حلم و نرمشی که با آن جهل جاهلان و نابخردان را رد کند.
و سازگاری با مردم، عمومی است و اختصاص به مردم مسلمان ندارد بلکه با غير مسلمانان نيز بايد مدارا کرد و رفتار متناسب داشت.
روايت شده که علی امير المؤمنين (عليه السلام) روزی در راه کوفه با يک شخص غير مسلمانی همراه شده بود به يک دو راهی رسيدند که می بايستی از همديگر جدا شوند اميرمؤمنان چند قدم با آن شخص همراهی کرد، آن شخص پرسيد: مگر شما به کوفه نمی رفتيد؟ امير المؤمنين پاسخ داد: چرا، ولی حق همصحبتی آن است که انسان چند قدمی رفيق خود را بدرفه کند و اين، کمال مصاحبت و همراهی است و پيامبر (صلی الله عليه و آله) به ما چنين دستوری داده است. در اثر اين رفتار خوب، آن مرد به اسلام گرويد و مسلمان شد.
و از شگفت ترين چيزهايی که در باره عدالت امير مؤمنان در ارتباط با مردم غير مسلمان نقل شده چيزی است که شعبی روايت کرده است.
روزی امير المؤمنين علی بن ابی طالب ـ رضوان خدا بر او ـ به بازار رفت، اتفاقاً يک مرد نصرانی را ديد که زرهی می فروخت.
علی (عليه السلام) زره را شناخت و فرمود: اين زره مال من است و داور ميان من و تو قاضی شهر باشد. گويند قاضی در آن زمان، شريح بود و خود علی (عليه السلام) او را بر کرسی قضاوت نشانده بود، وقتی در نزد قاضی حضور يافتند شريح پرسيد يا علی چه می فرماييد؟ علی (عليه السلام): اين، زره مال من است مدتی است که از من دزديده شده و اکنون در دست اين مرد می بينم.
شريح: هان، تو چه می گويي؟
مرد نصراني: من علی را دروغگو نمی شناسمن اما زره مال خود من است.
شريح: يا علي! زره در دست اوست آيا شما شاهد و گواهی بر گفتار خود داريد؟
علی (عليه السلام): شاهد و گواهی ندارم.
مرد نصراني: من شهادت می دهم که اينگونه قضاوت و داوری فقط از پيامبران ساخته است امير نزد قاضی حاضر می شود و قاضی بر ضد او حکم می کند. يا امير المؤمنين به خدا سوگند اين زره مال شماست و من هنگامی که شما در اردو و سپاه خويش حرکت می کرديد شما را دنبال کردم و آن را که از روی شتر خاکستری افتاد برداشتم و اکنون به وحدانيت خدا و رسالت محمد (صلی الله عليه و آله) گواهی می دهم.
علی (عليه السلام) فرمود: حالا که مسلمان شدی آن زره مال تو باشد و علاوه بر آن او را بر يک اسب نجيب هم سوار کرد.
شعبی گفت: آن مرد را ديدم که با مشرکان می جنگيد و اين حديث ابوزکرياست.
از امير مؤمنان (عليه السلام) چيزی نقل شده است که پيشينه تاريخی قانون تأمين اجتماعی به حساب می آيد، همان که امروزه در کشورهای غربی مورد عمل است و علی (عليه السلام) در آن قانون ميان شهروند مسلمان و غير مسلمان فرق نگذاشته است.
راوی گفت: مرد سالخورده و نابينايی از مردم سؤال می کرد و کمک می خواست. علی (عليه السلام) گفت: چيه؟ گفتند: ردی نصرانی است. علی (عليه السلام) گفت: از او کار کشيديد وقتی پير شد او را رها کرديد؟! از بيت المال برای او مستمری بدهيد.
و امام صادق (عليه السلام) فرمود: حتی يک نفر يهودی هم اگر با تو همنشين شد با او نيکو همنشينی کن.
مسئله 312ـ برای اصلاح ميان مردم و حل اختلافات ايشان و تعميم مهر و محبت در ميان انسانها و برطرف کردن اختلافات و دشمنی ها، ثواب فراوانی وعده شده است.
در کشورهای غربت که مردم از ميهن و خويشاوندان و دوستان و آشنايان دور هستند ساماندهی امور و توسعه مهر و صفا، تأکيد بيشتری دارد.وطبعا ثواب بيشتری دارد اميرالمؤمنين، به فرزندانش امام حسن و امام حسين (عليهم السلام) اندکی قبل از شهادتش آنگاه که ابن ملجم لعين خارجی آن حضرت را مضروب کرد چندين وصيت فرمود که از آن جمله است توصيه به تقوای الهی، نظم امور و اصلاح ذات البين، و درباره سفارش اخير فرمود: شنيدم جد شما (صلی الله عليه و آله) می فرمود:
"صلاح ذات البين افضل من عامّة الصلوة و الصّيام":
سامان دادن ميان انسانها از عموم نماز و روزه با فضيلت تر است.
مسئله 313ـ نصيحت و خيرخواهی و خواستن ماندگاری صفات الهی برای برادران دينی و کراهت رسيدن بدی به ايشان و تلاش در زمينه راهنمايی آنان به آنچه خير و صلاح و سعادتشان در آن است، از کارهای دوست داشتنی نزد خدا ـ عزّ و جلّ ـ است و احاديث در اين باره، بسيار زياد است. رسول خدا (صلی الله عليه و آله) فرمود:
"ان اعظم الناس منزلة عند الله يوم القيمه امشاهم فی ارضه بالنصيحه لخلقه": منزلت و رتبه آن کسی نزد خدا به روز قيامت بزرگتر است که او در روی زمين برای خيرخواهی خلق خدا، بيشتر قدم برداشته است.
و از امام باقر (عليه السلام) روايت شده است که رسول الله (صلی الله عليه و آله) فرمود: يکی از شما بايد آنگونه خير خواه برادر دينی اش باشد که خيرخواه خويشتن است.
و امام صادق (عليه السلام) فرمود: از حقوق واجب انسان مؤمن بر برادر دينی اش آن است که در حضور و غياب خيرخواه او باشد.
و امام ششم باز فرمود: برای خدا خيرخواه مردم باش که هيچ عملی را در ملاقات خدا بهتر از آن نخواهی يافت.
مسئله 314ـ جستجو گری و دنبال کردن آنچه را که يک مسلمان آن را پوشيده می دارد و دريدن پرده اسرار و رازهای پنهانی مردم در شريعت اسلامی، حرام می باشد.
خدا سبحانه و تعالی در کتاب کريم خود فرمود:
(( يا ايها اليها الذين امنو اجتنبوا کثيرا امن الظن ان بعض الظن اثم و لا تجسسوا )) : ای مردمان با ايمان از بسياری گمان ها اجتناب کنيد که برخی از گمانها،گناه است و تجسس مکنيد.
يکی از ياران امام صادق به نام اسحاق بن عمار می گويد:شنيدم ابو عبدالله گفت، رسول خدا فرموده است: ای کسانی که به زبان مسلمان گشته ايد ليکن ايمان خالص به دلهايتان راه نيافته است، مسلمانان را نکوهش نکنيد و اسرار و رازهای آنان را فاش نسازيد و هرکس چنان کند خدا اسرار و رازهای او را فاش کند و در خانه اش هم باشد او را رسوا فرمايد.
مسئله315ـ غيبت آن است که انسان مؤمنی را به داشتن عيبی در غياب او ياد کنی اعم از آنکه قصد عيب جوی باشد يا نه و اعم از آنکه چنان عيبی در اندام،نسب، خلقت، عملکرد، سخن،دين، دنيا، و يا ديگر امور باشد، به هر حال ، چيزی است که که از مردم پوشيده است چنانکه فرق ندارد يادآن عيب و نقص از راه گفتار باشد يا عمل مشعر بر وجود آن.
خدا چنين عمل زشت را در قرآن کريم خود، مورد نکوهش قرار داده و آن را به شکلی چندش آور به تصوير کشيده است.خداـ جل و علاـ فرمود: (( و لا يغتب بعضکم بعضا ايحب احدکم ان يأکل لحم اخيه ميتا فکر هتموه)) : بعضی از شما غيبت ديگری را نکند آيا يکی از شما دوست می دارد که گوشت برادر مرده اش را بخورد؟شما چنان کاری را خوش نداشته ايد.
و رسول خدا (صلی الله عليه و آله) فرمود: از غيبت کردن بپرهيزيد که آن از زنا بدتر و سخت تر است زيرا شخص گاهی زنا می کند و توبه می نمايد و خدا او را می آمرزد امّا غيبت کننده آمرزيده نشود تا غيبت شونده او را ببخشد.
و نيکو نيست که انسان به غيبت برادر دينی اش گوش کند بلکه بر اساس احاديث نبوی و روايات امامان معصوم ـ عليهم افضل الصلّوة و السلام ـ بر شنونده را غيبت واجب است که غيبت شونده را ياری کرده و از او دفاع نمايد و اگر چنان نکند خدا او را در دنيا و آخرت خوار و زبون سازد و او گناهی به همان اندازه گناه غيبت کننده دارد.
مسئله 316ـ تا سخن از غيبت به ميان می آيد عادتاً يک عمل زشت ديگر هم به ذهن می آيد و آن نمامی و سخن چينی است که کسی به ديگری بگويد "فلانی درباره شما چنين و چنان می گفت" و هدف سخن چين آن است که ارتباط با صفای دو برادر ايمانی را تيره سازد و يا تيرگی را عميق تر کند.
از رسول خدا (صلی الله عليه و آله) نقل است که فرمود:
"الا انبّئکم بشرارکم ...؟": آيا به شما خبر دهم که بدترين ها کيستند؟
فرمود: کسانی هستند که برای سخن چينی راه می افتند و ميان دوستان جدايی می افکنند.
و امام باقر (عليه السلام) فرمود: بهشت بر غيبت کنندگان و سخن چينان حرام است.
و امام صادق (عليه السلام) فرمود: سه تن وارد بهشت نشود: بسيار خونريز، دائم الخمر، و سخن چين.
مسئله 317ـ خدا سبحانه و تعالی ما را از سوء ظنّ و بدگمانی هم نهی کرده است و در کتاب محکم و کريم خود فرمود: ای مؤمنان از بسياری گمان ها اجتناب کنيد که برخی از آنها گناه است.
به مفاد اين آيه قرآن، هيچ مؤمنی حق ندارد بدون دليل کافی و روشن، به برادر دينی خود گمان بد ببرد که از درون دلها فقط خدا آگاه است بس، و ما تا می توانيم بايد کار انسان مؤمن را به صورت صحيح آن حمل کنيم مگر آن که خلاف آن ثابت شود.
امير مؤمنان فرمود: کار برادر ايمانی خود را حمل بر صحت کن مگر دليلی داشته باشی که تو را از آن برگرداند و به هر کلامی که از دهان يک فرد مؤمن بيرون می آيد گمان بد مبر در حالی که تو می توانی محمل صحيح برای آن بيابي.
مسئله 318ـ اسراف و تلف کردن مال و دارايی دو رفتار بسيار بدی هستند که خدا سبحانه و تعالی آنها را سخت مورد نکوهش قرار داده و او که برتر از هر گوينده است فرمود: بخوريد و بياشاميد و اسراف نکنيد که خدا اسراف کننده گان را دوست نمی دارد.
و در نکوهش تلف کنندگان و ريخت و پاش کنندگان اموال، فرمود:
"انّ المبذّرين کانوا اخوان الشّياطين و کان الشّيطان لربّه کفورا": همانا آنان که اهل تبذير و ريخت و پاش هستند همانها برادران شيطان هستند و شيطان برای پروردگارش، بسيار ناسپاس است.
و امير مؤمنان در نامه ای به زياد درباره نکوهش اسراف از جمله چنين نوشت: راه اقتصاد و صرفه جويی پيش بگير و اسراف را رها کن و در هر روز، فردا را ياد بياور و از مال به اندازه لازم و ضروری، نگاهدار و مازادی برای فردای نيازمندت ،ذخيره کن و پيش فرست،آيا تو اميد آن داری که خدا برای توپاداش فروتنان عطا کند در حالی که تو نزد او از مستکبران می باشی و طمع به لطف و پاداش تصديق کنندگان داری در حالی که در ميان نعمت ها غرق می باشی اما ضعفا و بيوه ها را از آن باز می داری ؟ جز اين نيست هر انسانی به آنچه پيش فرستاده و بر آنچه که قبلاً فراهم آورده است پاداش و جزا می بيند.
مسئله319ـ خدا سبحانه و تعالی در کتاب کريم خود مارا به انفاق در راه تشويق فرموده است و آن را بازرگانی و داد وستدی پر منفعت، توصيف فرموده است:
(( ان الٌذين يتلون کتاب الله و اقامه اصٌلوة و انفقوا ممٌا رزقناهم سرا وعلانيهً يرجون تجارة لٌن تبور ليوفٌيهم اجورهمو يزيدهم من فضله انٌه غفور شکور)) : همانا کسانی که کتاب خدا را تلاوت می کنند و نماز به پا می دارند و از آنچه ما روزيشان کرده ايم آشکار و پنهان، انفاق می نمايند اميد به تجارت وداد و ستدی دارند که زيان و ضرر ندارد تاپاداش ايشان را به طور کامل بدهد واز فضل خويش بر ايشان بيفزايند که او آمرزنده و سپاسگزار است.
و در سوره ديگر خدای ـ جلٌ و علا ـ فرمود: (( من ذاالٌذی يقرض الله قرضاً حسناً فيضاعفه له)) : کيست به خدا قرض دهد قرضی نيکو و خدا برای او چندين برابر کند وبرای او پاداشی بزرگوارانه هست روزی که زناسسن و مردان با ايمان را می بينی که نورشان پيشاپيشو از سمت راست شان می درخشد،مژده باد شما را امروز بهشت هايی که از زير درختان آن جويهاروان است ، و درآنها جاويدانيد و رستگاری بزرگ همين است.
خدا در سومين آيه انسان را به شتاب در امر انفاق ئ احسان پيش از فوت فرصت فرمان می دهد:
(( و انفقوا ممٌا رزقناکم مٌن قبل ان يٌأتی احدکم الموت فيقول ربٌ لولا اخٌر تنی الی اجل قريب فاصٌدٌق واکن مٌن الصٌالحين ولن يٌوخره الله نفساً اذا جاء اجلهاوالله خبير بما تعملون)) : از آنچه شما را روزی داده ايم انفاق و احسان کنيد قبل از آنکه مرگ به سراغ يکی از شما بيايد آنگاه او بگويد پروردگارا چرا اجل مراکمی تأخير نيداختی تا صدقه داده و احسان می کردم و از صالحان می بودم ولی خداأجل هيچ انسانی را وقتی که فرا رسد عقب نمی اندازدو خدا به آنچه می کنبد آگاه است.
سپس خدا سر انجام کسانی را که ثروت اندوزی کرده در راه خدا اصلاً انفاق نمی کنند و گنج و طلاو نقره فراهم می نمايند مورد توجه قرار داده و فرمود:
(( والٌذين يکنزون الذٌهب و الفضٌه و لا ينفقونها فی سبيل الله فبشٌرهم بعذاب اليم يوٌم يحمی عليها فی نار جهنٌم فتکوی بهاجباههم و جنوبهم و ظهورهم هذا ماکنزتم لانفسکم فذوقواما کنتم تکنزون)) : و کسانی که طلا و نقره را گنج می کنند و آن را در اره خدا انفاق و خروج نمی کنند عذاب دردناکی را به ايشان بشارت بده!روزی که بر همانها که با آتش جهنم گرم شده اند ،پيشانی ها،پهلوهاوپشت هايشان داغ می شود و اين است آن چيزی که برای خود می اندوختبد پس به کيفر آنچه می اندوختيد،عذاب را بچشد.
وامير مؤمنان علی (عليه اسلام ) مبادی بزرگ اسلام را تجسم بخشيد.پس آنچه در دست داشت از اين دنيای فانی کرد و برای زهد و اعراض از اين زروزيور ها،آن روز که بيت المال در اختيار اوبود توجهی نکرد و دربيان حال خود، فرمود: (( ولو شئت لاهتديت الطريق الی مصفی هذا العسل ولباب هذا القمح ئ نسائج هذا القز و لکن هيهات ان يغلبنی هوای و يقودنی جشعی الی تخير الاطعمه و لعل بااحجاز او القيامه من لا طمع له فی القرص و لا عهد له بالشبع او ابيت مبطانا و حولی بطون غرثی و اکباد حری ، او اکون کما قال القائل:
و حسبک داءً ان تبيت ببطنةٍ
و حولک اکباد تحن الی القد))
اگر می خواستم راه به انتخاب اين عسل مصفا و مغز گندم و بافته ابريشمی داشتم اما هرگز هوای من بر من غلبه نکند ومرا به گزينش خوراکی ها نکشاند و شايد در حجاز و يا يمامه کسانی سر به بالين گذارند کخ يک شکم سير نخوردند و به يک تکه نان نيازمندندو يا من با شکم پر بخوابم در حالی که در اطراف من شکمهای خالی و جگرهای تشنه وجود دارد و چنان باشم که شاعر گفت: چه دردی از اين بالاتر که تو با شکم پر بخوابی و در اطراف تو کسانی باشد که سخت گرسنه و به تکه گوشتی نيازمند باشد.
در احاديث نبوی وروايات اماما ن معصوم به صراحت آمده است که آثاردنيوی انفاق برای کسی که درراه خدا خرج می کند درهمين حيات دنيوی آشکار می شود اما درآخرت پاداشی عظيم رابايد انتظار بکشد.
(( يوم لاينفع مال و لا بنون الامن اتی الله بقلب سليم)) : روزی که نه دارايی ها و نه فرزندان سود نبخشد مگر آنکه انسان با دلی پاک و سالم خدا را ديدن کند.
از جمله آثار دنيوی انفاق، وسعت روزی برای خود انفاق کننده است پيامبر (صلی الله عليه و آله)فرمود: (( استنزلوا الرزق بالصدقه)) :روزی رابا دادن صدقه، پايين آوريد، و از جمله آثار انفاق در راه خدا شفای مريضها بدان وسيله است،پيامبر (صلی الله عليه و آله) فرمود: (( داووا مرضاکم بالصدقه)) بيمارهايتان را با دادن صدقه مداوا کنيد. و از جمله آثار دنيوی انفاق و صدقه عبارت است از طول عمر و دفع مرگ بد. امام باقر(عليه اسلام) فرمود: همانا احسان و نکو کاری و صدقه دادن، فقر و ناداری را بر طرف می کند و بر عمر می افزايد و احسان کننده وصدقه دهنده را از هفتاد نوع مرگ بدفرجام رهايی می بخشند.
و از ديگر آثار مثبت دنيوی صدقه و احسان،برکت مال و توفيق پرداخت قرضهاست، از امام صادق (عليه اسلام) منقول است که فرمود (( الصدقه تقضی الدين و تخلف البرکة)) :صدقه،پرداخت وام را فراهم می کند و برکت باقی می گذارد.
و همچنين صدقه آينده فرزندان انسان را تأمين می کند.امام صادق فرمود:هيچ بنده ای در دنيا به طريق نيکو صدقه نداد مگر آن که خدا پس از او در مورد فرزندانش، به نکويی جانشين ساخت.
و امام باقر (عليه اسلام) فرمود: اين که من خانواده ای مسلمان را کفالت کنم و شکم آنان را سير کنم و اندامشان را بپوشانم و مانع از آن باشم که دست به سوی مردم دراز کنند،دوست داشتنی تر است در نزد من از اين که دهها بلکه هفتاد بار حج بگذارم.
مسئله320ـ رسول خدا (صلی الله و عليه و آله)بزرگان وسرپرستار خانواده ها را تشويق فرموده است که برای اهل و عيال خود هدايايی بدهندو بدان وسيله دل آنان را شاد کنند.ابن عباس گفت:رسول خدا(صلی الله عليه وآله) فرمود:هر کس به بازار رود و هديه ای بخرد و آن رابه اهل عيال خود ببرد مانندآن است که صدقه ای را برای مردم نيازمند حمل کرده است.
مسئله321ـ اهتمام ورزيدن به امور مسلمانان از چيزهای است که شريعت اسلام به آن تشويق و مردم را به سوی آن فراخوانده است.
رسول خدا فرموده: (( من اصبح و لم يهتم بامور المسلمين فليس بمسلم)) : هر که سب را سحر کند در حالی که به امور مسلمانان اهتمام نورزيده است مسلمان نيست.
و نيز فرمود: هر که صبح کند در حالی که در سر،اهتمام به امور مسلمانان را ندارد از آنان نيست.
و اينک برخی استفتائات و پاسخ های آيت الله العظمی سيستانی ـ دام ظله ـ که ويژه اين فصل است.
مسئله322ـ آيامی توان در تشيع جنازه همسايه غير مسلمان، شرکت جست؟
جواب: هرگاه او و کسان و منسوبينش به عدوات مسلمانان و اسلام معروف نباشد،مانعی از شرکت نيست ولی افضل آن است که به دنبال جنازه حرکت کند نه جلوتر.
مسئله323ـ آيا با يک شخص غير مسلمان اگر او همسايه، شريک و امثال آن بود می توان طرح دوستی ريخت؟
جواب:اگر او با اسلام و مسلمين دشمنی نمی ورزد و با کلام و يا در عمل،خصومت،آشکار نمی کند مانعی نيست که با او به مهر و محبت برخورد شود و در حقش احسان و نکويی به عمل آيد خدای متعال فرمود:
(( لا ينهيکم الله عن الذين لم يقاتلوکم فی الدين و لم يخرجوکم من ديارکم ان تبروهم و تقسطوا اليهم ان الله يحب المقسطين)) : خدا شما را از احسان و نکويی به کسانی که با شما نجنگيده و شما را از ميهن و خانه وکاشانه تان بيرون نکرده اند، نهی نمی کند زيرا خدا اهل قسط و عدالت را دوست می دارد.
مسئله324ـ آيا پيروان اديان وکتابهای آسمانی وبا ديگر کفار که اهل کتاب نيستند، می توانند وارد مساجدو ديگر اماکن عبادت و مشاهد مقدس شوند و بر فرض جواز ورود، آيا بانوان بی حجاب ايشان را به رعايت حجاب بايد الزام کرد؟
جواب: بنابر احتياط واجب،ورود آنان به مساجد جايز نيست اما ديگر اماکن مقدس،مانعی ندارد وزنان بايد به رعايت حجاب و پوشش اسلامی معتقد باشند در صورتی که بی حجابی آنان نوعی بی احترامی تلقی شود.
مسئله325ـ آيا همسايه يهودی ،مسيحی و يا همسايه ديگری راکه اصلاً دين ندارد و به آيينی دلبستگی ندارد می توان آزار داد؟
جواب: بدون سبب،جايز نيست او را آزاررسانيد.
مسئله326ـ آيا به بينوايان کافر اعم از کتابی و غير کتابی ،صدقه می توان داد چنان کاری ثواب دارد؟
جواب: به هر کسی که با حق مردم محق،سرعناد و دشمنی ندارد می توان صدقه داد و خدا به چنان عملی ،پاداش می دهد.
مسئله327ـ آيا امر به معروف و نهی از منکر با وجود احتمال تأثير و ايمنی از ضرر در مورد کسی که از دوستدران اهل بيت نيست ويا کافر است،واجب است؟
جواب: بلی ،اگر همه شرايط فراهم باشد واجب است.و از جمله شرايط آن است که شخص در ارتکاب منکر ويا ترک واجب،معذور نبوده باشد وجاهل مقصر و معذور نيست پس اورا نخست بايد ارشاد و راهنمايی کرد سپس اگر مخالفت ورزيد مورد امر و نهی قرار داد.
و اين،در صورتی است که منکر از چيزهايی نباشد که شارع مقدٌس به هيچ وجه راضی به وقوع آن نيست مثل فساد در روی زمين و آدم کشی وخونريزی و امثال آن و گرنه جلو آنگونه کارها بايد گرفته شود هر چند که کننده،جاهل قاصر بوده باشد.
مسئله328ـ در يک مدرسه اروپايی ،در جلو شاگردان،خدا را انکار می کند، آيا جايز است بچه های مسلمان در چنان مدرسه درس بخوانند در حالی که تأثيرات القا ئات آن معلم بسيار جدٌی است؟
جواب:چنان کاری جايز نيست و اوليای اطفال مسئوليت کامل دارند.
مسئله329ـ آيا در دبيرستانها،دختر و پسر می توانند مختلط باشند با علم به اينکه چنان اختلاطی ،روزی به فعل حرام می کشد هر چند که آن،نگاه حرام با شد.
جواب: در آن صورت جايز نيست.
مسئله330ـ آيا يک شخص مسلمان می تواند به استخرهای شنا برودکه مردوزن در آن مختلط اند و خصوصاً زنان درآنجا آنچنان پرده حيا را بريده که به تذکر اعتنا نمی کنند؟
جواب: حضور در چنان جاهايی بنابر احتياط،مطلقاً جايز نيست هر چند که نگاه بدون لذت جنسی به زنان که پوشش ندارند و پس از نهی هم خودداری نمی کنند،جايز می باشد.
مسئله331ـ کسانی که در کشورهای غربی سکونت دارند، می تواننددختر با حجاب خود را برای آموزش اجباری به مدارس مختلط بفرستند با علم به اينکه مدارس غير مختلط هم وجود دارد هر چند در مکانی دور و گران، و يا در سطح آموزش پايين؟
جواب: اگر اخلاق دختران در آن مدرسه فاسد شود تا چه رسد که اعتقادات و باورهای دينی را از دست بدهند که عادتاً چنين است،رفتن به آن مدارس جايز نمی باشد.
مسئله332ـ دخترانی که در دانشگاههای کشورهای بيگانه درس می خوانند می توانندبا پسران مسلمان در سفرهای تفريحی وگردش های علمی همراهی کنند؟ جواب: جايز نيست مگر آنکه از وقوع در حرام ايمن باشند.
مسئله333ـ آيا يک صحنه عشقی طبيعی را می توان در خيابان تماشا کرد؟
جواب: احتياط آن است که به طور مطلق به چنين صحنه هايی نگاه نکند هر چند که اگر با نظر شهوت و لذت جنسی همراه نباشدمی توان نگريست.
مسئله334ـ آيا می توان به سينماهای مختلط و ديگر اماکن لهو و نا مشروع رفت با اين وجود که مطمئن نيستيم در حرام نيفتيم؟ جواب: جايز نيست.
مسئله335ـ آيا شنا در استخر مختلط که هدف، لذت نمی باشد،جايز است؟
جواب: بنابر احتياط، رفتن به اماکن لهو و فساد،به طور مطلق جايز نمی باشد.
مسئله336ـ آيا در روزهای آفتابی ،می توان به کنار دريا و يا پارکهای عمومی رفت در حالی که در آنجا صحنه های خلاف عفت عمومی وجود دارد؟ جواب: با وجود عدم اطمينان و خوف و وقوع در حرام، جايز نيست.
مسئله337ـ در کشورهای اروپايی ،توالت های بهداشتی متناسب با معيارهای خود می سازندو هرگز رو به قبله و يا پشت بع قبله بودن را که ما در ساختمانهای خود در ميهن اسلامی ،رعايت می کنيم ملحوظ نمی کنند.آيا از چنان توالت های می توان استفاده کرد به خصوص که سمت قبله را ندانيم و اگر سمت قبله را بدانيم چطور؟راه چاره چيست؟
جواب: در صورت نخست،بنابر احتياط ،از چنان توالت های استفاده نشود مگر آنکه از شناخت سمت قبله نوميد شود و نتواند انتظار کشد و يا منتظر ماندن برای او رنج آور و پر زحمت و يا آسيب زا باشد واما در صورت دوم بنابر احتياط رو به قبله و يا پشت به قبله ننشينيد ودر موقع ضرورت و ناچاری پشت به قبله بودن را برگزيند.
مسئله338ـ اگر يک مسلمان در کشورهای اروپايی و يا آمريکايی وامثال آنها، جامه دانی پيدا کند که دارای علامت است و بدان وسيله می توان صاحب آن را شناخت و يا اصلاً دارای علامت نباشد،تکليف چيست؟
جواب: جامه دان معمولاً دارای علامتی است که بدان وسيله صاحب آن را می توان شناخت، پس اگر معلوم شود که صاحب آن مسلمان و يا در حکم مسلمان است که داراييشان محترم می باشد ويا چنين چيزی محتمل به احتمال،معقول و در خور توجه باشد لازم است يک سال صبر کند و آن را معرفی نموده و پس از آنکه از يافتن صاحب آن نوميدی حاصل شد آن را صدقه داد و اما اگر معلوم گردد که صاحب آن،غير مسلمان است جايز است آن را تملک نمود مگر آنکه کشور از کشور هايی باشد که مسلمانان تعهد داده تحت شرايط پيشنهادی آنان زندگی کند و از جمله است تحويل يافته ها و گمشده ها به صاحبانشان که در اين صورت تملک آن جايز نيست و بايد مطابق تعهدات قانونی عمل کرد.
مسئله339ـ هرگاه مبلغ زيادی پول در يک کشور اروپايی پيدا کنيم وعلامتی هم نداشته باشد می توانيم آن را تملک کنيم؟
جواب: اگر آن پول دارای علامت نباشد که بدان وسيله صاحبش را شناسايی کنيم هر چند آن علامت،مقدار و مبلغ آن باشد می توان آن را تملک کرد مگر آنکه مورد از مسائلی باشد که در پيش گفتيم که در آن صورت برابر مقررات قانونی آن کشور بايد عمل شود.
مسئله340ـ در کشورهای غربی ، هرگاه لوازم گران قيمت را باقيمت های خيلی پايين وارزان،در معرض فروش می گذارند طوری که انسان مطمئن می شود که آن مال،مال دزدی است،اگر يقين و گمان قوی داشته باشيم که آن،مال دزدی است اعم از آنکه از مسلمان دزديده شده و يا از کافر، فروشنده مسلمان باشد ياکافر،خريد و فروش چنان مالی جايز است؟
جواب: اگر انسان بداند و يا اطمينان داشته باشد که آن مال از يک شخصی که مالش محترم است دزديده شده اعم از آنکه مسلمان باشديا غير مسلمان،خريد و فروش و تمٌلک چنان مالی ،جايز نمی باشد.
مسئله341ـ قيمت سيگار در کشورهای غربی و اروپايی ،بسيار گران است،آيا خريد آن از باب حرمت اسراف و تبذير حرام است به ويژه آنکه می دانيم سيگار فايدهای ندار که هيچ،ضرر هم ندارد.
جواب: خريد آن، جايز است و نتها بدان علت که در سؤال فرض شده،استعمال آن حرام نمی شود،بلی اگر سيگار کشيدن برای شخصی به طور جدی ضرر کند و ترک آن،برايش آسيبی نرساند و يا ضرر ترک سيگار از ضرر خود سيگار کشيدن کمتر باشد،در اين صورت اجنتاب لازم است.
مسئله342ـ برای ظبط مکالمه های تلفنی اشخاص،دستگاههايی اختراع کرده اند که بدون توجه صحبت کننده، سخنان او ظبط می شود تا به هنگام لزوم و نياز به آنها احتجاج و استشهاد شود.آيا چنين کاری جايز است؟
جواب: در ظبط سخنان کسی که در پشت تلفن صحبت می کند اجازه گرفتن واجب نيست اما پخش آنها و به اطلاع ديگران رساندن، اگر اهانت به مؤمن و افشای راز او محسوب می شود جايز نيست مگر اين که آن هم با واجبی ديگر برابر و يا مهمتر، تزاحم پيدا کند.
مسئله343ـ عکس برداری را به مجلس جشن عروسی که در آن شراب می خورند دعوت می کنند آيا پذيرفتن چنين دعوتی جايز است؟
جواب: جايز نيست از صحنه های شرابخواری وامثال آن که از محرومات اند،فيملبرداری شود.
مسئله344ـ حدود اطاعت از پدر و مادر چيست؟
جواب: فرزند در برابر پدر و مادر دو نوع واجب دارد:
اول: نکويی و انفاق به ايشان اگر بينوا وتهيدست اند و تأمين نيازمندی های زندگيشان و برآوردن خواسته های مشروعان در حدود شئون عادی زندگانی آنگونه که فطرت سالم ايجاب می کند. و ترک اين وظيفه نوعی انکار نکويی های ايشان است.
و اين نکويی بر حسب اختلاف حال پدر و مادر از حيث تنگنايی و گشايش و نيرو و ضعف فرق می کند.
دوم: نيک رفتاری وخود داری از بد رفتاری در سخن و عمل اگر چه به او ستم کرده باشد و در روايت آمده است که اگر پدر و مادرت تورا زدند نبايد به آنان تندی کنی بلکه بايد بگويی خدا شما را بيامرزد.
اين دو وظيفه نسبت به شئون پدر مادر است و اما در شئون فرزند نيز امر دو نوع است :
اول: اديت شدن پدر و مادر از اين ناحيه باشد که دلسوز فرزندشان هستند و از کاری که او انجام می دهد هر چند در ارتباط با ايشان نباشد، رنج می کشند، فرزند، چنين کاری را نبايد بکند اعم از اينکه او را نهی کنند و يا نه.
دوم: اذيت شدن پدر و مادر از اين جهت باشد که آنان برخی خصلت های نکوهيده دارند مثلاًدوست نمی دارند فرزندانشان به دنبال خير دنيا باشد چنين اذيت شدنی اثری برای فرزند ندارد و واجب نيست فرزند در مقابل اين نوع توقعات تسليم آنان باشد. و از همين مطلب معلوم می شود که اطاعت از پدر و مادر در خصوص او امر ونواهی شخصی شان در حد ذات خود واجب نيست.و خدا عالم و داناست.
مسئله345ـ برخی پدران می ترسند فرزندانشان امر به معروف و نهی از منکر کنند مبادا زيانی به آنان رسد، آيا اطاعت آنان در اين موارد واجب می شود با علم فرزند به اينکه عمل او مؤثر واقع می شود و بيم ضرر هم برخود نمی برد؟
جواب : اگر چنان کاری با شرايط، بر فرزند واجب باشد لازم است انجام دهد و نبايد به خاطر اطاعت مخلوق،نا فرمانی خالق کند.
مسئله346ـ پسری با پدر و مادرش هر روز در يک امر حياتی بگو مگوی تندی می کنند طوری که پدر و مادر می رنجند.آيا جايز است فرزندان چنين کنندو حدود چنين رفتاری چيست فرزند تا کجا بايد آن حدود را رعايت نمايد؟
جواب: هر فرزندی می توان درباره نظرات پدر ومادر که به صحبت آنها عقيده ندارد بحث و گفتگو کند اما بايد آرامش داشته باشد و ادب را رعايت نمايد و به آنان تندوتيز ننگرد و صدايش را برآنان بلند نکند تا چه رسد به کار بردن کلمه های رکيک و خشن که هرگز جايز نيست.
مسئله347ـ مادری به فرزندش می گويد برو همسرت را طلاق بده و گرنه عاقت می کنم چون او با عروس خود نمی سازد آيا اطاعت مادر در اين خصوص واجب است؟
جواب: اطاعت ازمادر در اين مورد واجب نيست و آن کلام که تورا عاق می کنم ،بی اثر است البته بايد از بد گفتاری با مادر اجتناب کرد.
مسئله348ـ پدری فرزند خود را طوری زده است که بدن او را سرخ و يا سياه کرده است آيا بر پدر،ديه واجب می شود و اگر جز پدر کسی ديگر بزند حکم فرق می کند؟
جواب: ديه واجب می شود اعم از آنکه زننده،پدر باشد و يا ديگری .
مسئله349ـ مسلمانی اطمينان دارد که پدرش از ته قلب به خارج مسافرت کردن او راضی نيست اما او آن را از زبان پدر نشنيده است آيا در اين صورت سفر را که به مصلحت او هم هست بايد ترک کرد؟
جواب: اگر نکويی به پدر در همان حدی که در مسائل گذشته اشاره کرديم چنان کاری راايجاب کند و يا پدر از مسافرت فرزندش به سبب دلسوزی ،اذيت می شود لازم است او چنان مسافرتی را رها کند مگر آن که از ترک آن سفر ضرر و زيان ببيند که در اين صورت لازم نيست ترک سفر کند تا آنان نرنجند.
مسئله350ـ آيا زن به پدر ومادر وبرادر و خواهر شوهر بايد نکويی وخدمت کند و يا شوهر لازم است که به پدر،مادر،برادرو خواهر همسرش خدمت و نيکی کند خصوصاً در سرزمين های غريب؟
جواب: در اين که چنان کاری ، احسان ونيکی و نکويی به زن و شوهر به حساب،می آيد خوب است،با اين وجود واجب نيست.



باب دوم : معاملات » فصل 6: مسائل پزشكى

نظر به پيشرفت علم و تکنولوژی در کشورهای غربی وآمريکايی ، بيشتر مسلمانان بای ديدن دوره نخصص های پزشکی به ان کشور ها وارد می شوند هم چنانکه مسلمانان ساکن در آن کشورها همانند ديگر شهروندان،آنجا که سلامتيشان ايجاب کند نيازمند معالجه و مراجعه به مراکز پزشکی می شوند وبه همين سبب،نيکوست که ما برخی احکام شرعی را توضيح دهيم.
مسئله351ـ تشريح اندام مسلمان به قصد آموزش و ديگر اغراض،جايز نيست اما اگر حيات يک مسلمان هر چند در آينده به آن عمل،موقوف باشد، چنان کاری ،جايز می شود.
مسئله352ـ جايز است عضوی از اعضای يک حيوان و حتی سگ و خوک را به بدن انسان پيوند بزنند و برآن عضوپيوندی
آثار و احکام بدن خود انسان مترتب است يعنی : آن، پاک است و نماز با آن جايز می باشد.بعد از آن که حيات در آن عضو حلول کرده باشد،و عضو بدن انسان به حساب آيد.
مسئله353ـ هيچ پزشکی نمی تواند دستگاهی را که برای ادامه حيات يک مريض مسلمان کار گذاشته شده و ضربان قلب او را راه انداخته است هر چند که حيات گياهی بوده و اگر چه مغز از کار افتاده باشد بکشد و از کار بيندازد زيرا جان مسلمان احترام دارد.
همچنين هيچ پزشکی نبايد به تقاضا و در خواست مريض و يا خويشاوندان او از کمک و معالجه مريض مسلمان خودداری کند واگر پزشکی آن دستگاه را راه بيندازد و مريض بميرد،آن پزشک قاتل شناخته می شود.
مسئله354ـ شايسته نيست دانشجوی پزشکی ،به هنگام آموزش به آلت تناسلی کسی نگاه کند مگر زمانی که با نگاه او، ضرر و آسيبی بزرگ از مسلمانی هر چند در آينده،برطرف می شود.
مسئله355ـ واجب نيست مسلمان قبل از خوردن دوا جستجو کند که آيا آن دوا مشتمل بر مواد حرام هست يا نه هرچند که چنان تفحصی سهل و آسان باشد.
و اينک برخی استفتائهای ويژه اين فصل و پاسخ های حضرت آيت الله العظمی سيستانی دام الظله.
مسئله356ـ معروف است که مواد مخدر به استعمال کننده آن و يا به طور کلی بر جامعه ضرر و زيان قابل توجه دارد اعم از اعتياد دايم يا جز آن. و لذا پزشکان و خانه های بهداشت يک صدا به آن حمله می کنند و قوانين اجتماعی و کشوری هم با عا ملهای آن به مبارزه بر می خيزند،نظر شريف شما در آن باره چيست؟
جواب: استعمال مواد مخدر که دارای ضرر و زيان قابل توجهی است اعم از آنکه ضرر از ناحيه اعتياد دائم باشد و يا جز آن حرام است. بلکه احتياط واجب، آن است که به طور کلی از آنها پزهيز شود مگر در هنگام ضرورت های پزشکی وامثال آن، پس به همان اندازه ضروری تجويز می شود و خدا داناست.
مسئله357ـ توصيه های پزشکی می گويد سگار کشيدن عامل اصلی بيماری های قلبی و سرطان است و گاهی هم سبب کوتاهی عمر می شود پس حکم سيگار کشيدن بالنسبه به اشخاص ذيل چيست؟
1ـ کسی که تازه شروع کرده است.
2ـ به سيگار کشيدن معتاد شده است.
3ـ در کنار کسی نشسته ايم که او سيگار می کشد و پزشکان می گويند آن کس که در کنار شخص سيگاری می نشيند ضرری قابل توجٌٌٌٌٌٌٌٌٌه،به او می رسد.
جواب:
1ـ کشيدن سيگار اگر موجب ضرر و زيان می شود هر چند در آينده واعم از اينکه آن ضرر معلوم باشد ويا گمان ضرر وجود داشته باشد طوری عقلا بر سلامت شخص بيمناک باشند، حرام است.و اما اگر ايمن از ضرر و زيان شديد باشد هر چند بدين جهت که کمتر می کشد، مانعی ندارد.
2ـ اگر ادامه کشيدن سيگار ضرر شديدی می آورد بايد دست برداردمگر آنکه ترک سيگار موجب ضرر ديگری شود مثل ضرر حاصل از سيگار کشيدن و يا سخت تر از آن و يا اينکه ترک سيگار برای او حرجی باشد طوری که عادتاً تحمٌل ناپذير است.
3ـ چنين شخصی همانند شخص مبتدی است،و جواب بخش اول شامل حال او هم می شود.
مسئله358ـ به عقيده بعضی ،مرگ مغز برابر با مرگ انسان است،هر چند که نبض او بزند اما پس از مدتی نبض هم می ايستد ـ آنگونه که پزشکان می گويند ـ آيا چنان انسانی مرده حساب می شود و يا بايد نبض از حرکت باز ايستد؟
جواب: در صدق عنوان ((مرده)) که موضوع عده ای از احکام شرعی است،نظر عرف شرط است که او را مرده نامند و در فرض سؤال چنين نيست.
مسئله359ـ کار طبابت ايجاب می کند که پزشکان بعضی خانمهای بيمار را با دقت معاينه کنند و چون در کشورهای اروپايی در آوردن لباسهای رويی به هنگام معاينه،معمولی است آيا پرداختن به شغل پزشکی در آنجاها و به اين صورت جايز است؟
جواب: با اجنتاب از نگاه کردن و دست زدن که حرام می باشند جايز است،مگر به مقداری که تشخيص بيماری به آن بستگی دارد.
مسئله360ـ گاهی پزشک معالج، لازم می بيند که بخشی از بدن زن نامحرم را باز کند و احياناً ممکن است آنجا،از جاهای حساس باشد جز آلت تناسلی آيا باز کردن بدن نامحرم به هنگام معاينه و يامعالجه جايز است؟
اولاً: با وجود پزشک زن هر چند با پرداخت ويزيت گران؟
ثانياً: بيماری چندان مهم نيست ولی به هرحال او مريض شده و به پزشک مراجعه کرده است.
ثالثاً: اگر پزشک بخواهد به آلت تناسلی نگاه کند حکم آن چيست؟
جواب:
1ـ با وجود پزشک زن،مراجعه به پزشک مرد جايز نيست مگر آنکه حق ويزيت آنقدر زياد باشد که او از عهده پرداخت آن نتواند بيرون آيد.
2ـ و اگر در آن صورت ترک معالجه به ضرر و زيان افتد و يا به رنجی گرفتار شود که تحمل پذير نيست،جايز است.
3ـ به هر تقدير بايد به اندازه ضرورت و ناچاری اکتفا شود و اگر معالجه بدون نگاه مستقيم ميسر باشد مانند نگاه در صفحه تلوزيون و يا در آينه،احتياط ترک نشود.
مسئله361ـ در دانش ژنتيک برخی دانشمندان مدعی اند که می توانندنوع انسان را به واسطه تغيير ژنها و تأثير بر آنها،زيباتر کنند. اولاً: زشتی صورت را برطرف می کنندو ثانياً به جای آن،زيبايی قرارمی دهند و ثالثاً: هر دو کار را انجام می دهند. آيا دانشمندان حق چنين کاری را دارند و آيامسلمان حق دارد ابه پزشک اجازه دهد که ژن های ارثی را،زيبا سازد؟
جواب: اگر مشکل جانبی نداشته باشد چنان عملی در حد ذات خود بلامانع است.
مسئله362ـ برخی شرکت های غربی ، دواهايی را قبل از آنکه رسماً به بازار آيد تجربه می کنند.
آيا يک پزشک می تواند چنان دوايی را به وسيله مريض خود بيازمايد بدون اينکه مريض بداند بخصوص اگر پزشک گمان دارد که پيش از حصول نتيجه نهايی برای آن شرکت دربرای مريض مفيد خواهد افتاد؟
جواب: بايد بيمار را مطلع ساخت و موافقت اورا در تجربه دوا به دست آورد مگر آنکه پزشک مطمئن باشد که آن دوا بر مريض،اثر جانبی ندارد و همين اندازه که فقط در مفيد بودن آن شک دارد.
مسئله363ـ برخی اداره ها (پزشکی قانونی ) در مواردی می خواهند جنازه ای را برای فهم علت مرگ و يا قتل،تشريح کنند آيا چنين اجازه ای هست يانه و چه موقعی جايز نمی باشد؟
جواب: ولی ّ ميّت،نمی تواند به تشريح جنازه مرده ای برای مقصد ياد شده،اجازه دهد. ودر صورت امکان،بايد از آن جلو گيری به عمل آورد. مسئله364ـ هديه کردن کليه مثلاً از آدمی زنده برای زنده ديگر و يا با وصيت مرده ای برای زنده اعم از مسلمان برای کافر ويا به عکس،جايز است؟و آيا فرقی ميان اعضاء هديه شده وجود دارد؟
جواب:بخشيدن عضوی از شخص زنده برای زنده ديگر و پيوند آن به بدن ديگری اگر او را با خطر جدی روبر رو نکند مانعی ندارد مانندآنکه شخصی که کليه ديگرش سالم است و کار می کند کليه دومش را به بيمار کليوی اهدا کند. وهمچنين بريدن عضوی از اندام مرده با وصيت او و پيوند دادن آن به شخص ديگر هر گاه ميّت،مسلمان و يا در حکم مسلمان نباشد باز مانعی ندارد.زيرا نجات يک انسان مسلمان موقوف به آن است، و اما در غير اين دوصورت در نفوذ وصيٌت و در صحت آن و در جواز قطع عضوی از وی ، اشکال هست اما به هر حال اگر طبق وصيت عضوی بريده شدبرای قطع کننده آن،ديه واجب نمی شود.
مسئله365ـ اگر عضوی را از بدن ملحدی به بدن مسلمانی پيوند بزنند آيا پس از عمل پيوند و بعد از آنکه عضو بدن مسلمان شد،آن عضو پاک است؟ جواب: عضوی که از بدن زنده جدا می شود بدون فرق ميان مسلمان و غير مسلمان نجس است و پس از آنکه جزيی از بدن مسلمان و يا کسی که در حکم مسلمان است،گرديد و روح درآن حلول کرد محکوم به طهارت و پاکی است.
مسئله366ـ ماده انسولين که در معالجه بيماری قند تزريق می شود احياناً از بنکر بايس خوک،گرفته می شود آيا استعمال آن جايز است؟ جواب: مانعی نيست که در عضله يا رگ يا زير پوست با سوزن،تزريق شود.
مسئله367ـ آيا پيوند کليه خوک به انسان جايز است؟
جواب: جايز است و خدا عالم است.
مسئله368ـ آيا کشت نطفه جايز است بدين معنی که تخمک زن و نطفه مرد را منتقل می کنند و تخمک را دز بيرون رحم تلحيق کرده و آنگاه در داخل بدن قرارمی دهند ؟!
جواب: اين کار در حد ذات خود جايز است.
مسئله369ـ برخی بيماری های ارثی هستند که از پدران به فرزندان انتقال می يابد و زندگانی آنها را به مخاطره می اندازد.علم جديد راه نجات برخی از مرضها را يافته است بدين ترتيب که تخمک زن را در لوله خارجی کشت می کنند و جنين های به وجود آمده را کنترل می کنند و سالم را از بين آنها انتخاب و در رحم مادر کشت می کنند،بقيه را از ميان می برند آيا چنين عملی شرعاً جايز است؟
جواب: مانعی ندارد
مسئله370ـ در عمل تلقيح تخمک در داخل دستگاه مصنوعی ، گاهی چندين جنين شکل می يابد و چه بسا کشت همه آنها در رحم مادر برای او مرگ آور و يا خطر ناک است آيا می توان يک جنين را برگزيد و بقيه را تلف کرد؟
جواب: کشت تخمک پرورده شده که در دستگاه آزمايش،به عمل می آيد واجب نيست پس در فرض سؤال می توان يکی را برگزيد و بقيه را تلف کرد و از بين برد.
مسئله371ـ آيا می توان با عمل جراحی ،صورت و يا قسمت های ديگر بدن را زيبا ساخت؟
جواب: با پرهيز از لمس و نظر حرام،جايز است.
بيماری ايدز (Aids)و يا ضعف سيستم ايمنی بدن از خطر ناکترين بيماری های بشری است که بر حسب آمار 1996،هشت ميليون قربانی در جهان داشته است و فعلاً بيست و دو ميليون انسان حامل ويروس اين بيماری وجود دارد و آمارهای اخير نشان می دهد که تلفات اين بيماری در سال 1996 به يک ميليون و نيم انسان بالغ شده است و بنابر اين آمار، تعداد مرگ ومير حاصل از ايدز تا 1998 به شش ميليون نفر می رسد و همين رقم را سازمان بهداشت جهانی به مناسبت روز جهانی ايدز که مصادف با 1/12/1996 است اعلام کرده است.
پزشکان راههای عمده سرايت اين بيماری را به قرار زير اعلام کرده اند:
الف ـ ارتباط جنسی ميان افراد هم جنس و يا از دو جنس و اين خطرناکترين و سيله شيوع بيماری ايدز است و ابتلا از اين طريق 80% می باشد.
ب ـ ورود ميکروب از راه خون اعم از طريق آمپولهای آلوده و خصوصاً آلوده به مواد مخدر و يا از طريق زخم های قابل نفوذ و پيوند اعضا و حتی در عمليات جراحی اگر ابزار جراحی کاملاً ضد عفونی نشده باشند.
ج ـ از طريق مادر مبتلا هنگام بارداری و يا در موقع زايمان،ويروس به جنين انتقال می يابد.
آمارهای ، گويای اين حقيقت هستند که تمام کشورهای جهان به اين بيماری مبتلا هستند و ملٌتی از آسيب آن، در امان نيست هم چنان که شماره بيماران به طور مرتب بالا می رود و بيشتر در ميان جنس مرد است و هم چنين از آثار بداين بيماری (ايدز) شيوع برخی بيماری هايی است که در حال ريشه کن شدن در عالم بوده اند مثل سل ريه.
پس از اين مقدمه،برخی استفتاءها را تقديم می کنيم:
مسئله372ـ کسی که به بيماری ايدز مبتلاست آيا واجب است شخصاً خود را منزوی کند ويا خانواده اش او را منزوی نمايند؟
جواب: بر او واجب نيست که خود را منزوی کند و بر خانواده او نيز واجب نمی باشد که او را منزوی نمايند بلکه اگر خطر سرايت به ديگران نباشد نمی توان او را از حضور در مساجد و ديگر اماکن عمومی منع کرده بلی واجب است در خصوص راههای سرايت قطعی و يا احتمالی مراقبت و پيشگيری به عمل آيد.
مسئله373ـ حکم سرايت دادن عمدی چيست؟
جواب: چنان کاری جايز نيست و اگر آن عمل موجب مرگ شخص سرايت شده، شود هر چند پس از مدتی ، ولی مرده می تواند نقل کننده عمدی را قصاص کند به خصوص اگر می دانست که چنان کاری به مرگ طرف می کشد و اما اگر جاهل بوده و يا ازاثر آن غفلت داشته است فقط ديه و کفاره واجب می شود و بس. مسئله374ـ آيا شخص مبتلا به بيماری ايدز می أتواند با شخص سالم ازدواج کند؟
جواب: آری ، ولی نمی تواند طرف را فريب دهد يعنی خود را به هنگام خواستگاری سالم معرفی کند با اين که خود می دانسته است که بيمار است. همچنانکه بر او جايز نيست با همسرش مقاربت کند که به سرايت ويروس منتهی می شود و اما مجرد احتمال سرايت با وجود عدم يقين،اجتناب از نزديکی واجب نيست البته پس از توافق و تحصيل رضايت طرف.
مسئله375ـ حکم ازدواج کسانی که هر دو حامل ويروس ايدز هستند چه طوراست؟
جواب: مانعی ندارد اما اگر روابط جنسی ميان آنها سبب تشديد بيماری در حد خطرناک باشد،اجتناب، لازم است.
مسئله376ـ مجامعت با کسی که به بيماری ايدز مبتلاست چطوراست؟آيا شخص سالم بايد از او اجتناب و دوری کند زيرا معاشرت،يکی از عمده ترين راههای سرايت ويروس اين بيماری است؟
جواب: همسری که سالم است می تواند از شوهرش که مبتلا به ايدز است و مقاربت موجب سرايت ويروس می شود هر چند که احتمالاً، تمکين نکند بلکه واجب است او از عمل مقاربت که موجب انتقال ويروس ايدز به وی می شود خود داری کند.
و اگر ممکن باشد، احتمال سرايت را هر چند با استعمال کاندوم و يا ديگر وسايل پيشگيری تا2% پائين آورد جلوگيری از بارداری جايز می شود بلکه بنابر احتياط خود داری از مقاربت جنسی جايز نمی باشد.
و از همين مسئله حکم شوهر سالم نسبت به همسر مبتلا به ايدز معلوم می شود،يعنی مرد نمی تواند با همسرش که مبتلا به ايدز است نزديکی کند با احتمال سرايت ويروس به وی ، البته با يد اين احتمال معقول و قابل قبول باشد و حق شرعی مقاربت در هر چهار ماه ساقط می شود مگر اينکه
بتوانند از وسايل ايمنی استفاده کنند و جلو سرايت را بگيرند.
مسئله377ـ زن و يا شوهری که سالم است حق دارد طلاق و جدای را مطرح کند؟
جواب: اگر به هنگام عقد، فريب صورت گرفته باشد يعنی در وقت خواستگاری و عقد خوانی زن و يا مرد خود را سالم معرفی کرده است و عقد مبنی بر سلامت طرفين واقع شده است در اين صورت آن کس که فريب خورده حق دارد عقد را بهم بزند و فريبی که موجب حق اختيار می شود،تنها با سکوت زن و يا ولی ّ او ثابت نمی شود اگر مرد عقيده داشته که بيماری وجود ندارد. اما اگر فريب کاری در ميان نبوده ويا مرض او بعد از عقد پيدا شود مرد می تواند همسرش را مرض ايدز دارد طلاق دهد و اما همسر سالم آيا به مجرد اين که شوهرش مريض است و با او نمی تواند مقاربت کند، می تواند طلاق بخواهد؟در اين مسئله دو وجه است.واحتياط ترک نشود البتته اگرشوهری به کلی همسرش را ترک کند طوری که او بلاتکليف بمانداو می تواند به حاکم شرع مراجعه کرده و شوهرش را به يکی از دو امر الزام کند يا طلاقش دهد و يا به کلی او راترک نکند.
مسئله378ـوقتی که شوهر به بيماری ايدز مبتلا باشد حکم طلاق از سوی زن چگونه است ؟
جواب : پاسخ اين سوال گذشت (زن می تواند به حاکم شرع مراجعه کند وتقاضای طلاق دهد...)
مسئله 379:آيازنی که به بيماری ايدزمبتلاست می تواند سقط جنين کند ؟
جواب: اين کار جايز نيست بخصوص پس از آنکه روح به جنين دميده شده اما اگر ادامه حاملگی برای مادر ضرر داشته باشد قبل از حلول روح در جنين،اسقاط آن جايزاست اما پس از آن نه.
مسئله380ـ حق حضانت طفل سالم برای مادر مبتلا به ايدز و دادن شير آغوز و يا جز آن چيست؟
جواب: حق حضانت و سرپرستی مادر نسبت به فرزندش، ساقط نمی شود ليکن لازم است،مراقبت به عمل آيد تا از سرايت بيماری پيشگيری شود واگر احتمال سرايت ويروس،احتمالی معقول باشد و شير خوردن مستقيم از پستان مادر برای طفل خطرناک باشد، اجتناب لازم است.
مسئله381ـ آيا می توان بيمار ايدز را بيماری مرگ تلقّی کرد؟
جواب: چون دوران اين مرض، خيلی طولانی است و زمان زيادی طول می کشد، نمی توان آن را مرض موت حساب کرده اما مرحله های پايانی آن که مرگ بيمار نزديک می شود مانند مرحله شدت هيجان،و فقدان کامل نيروی دفاعی و يا عوارض عصبی کشنده ديگر، آن را مرض موت می توان تلقّی نمود.
مسئله382ـ آيا برای پزشک جايز و يا واجب است که بيماری ايدز را به کسان بيمار مانند همسران و شوهران، آشکار بيان کند و آنان را مطلع سازد؟
جواب: هر گاه بيمار و يا ولیّ او اجازه دهند اعلام مرض وبيماری توسط پزشک جايز است. و اگر تأمين حيات برای او به مدت طولانی موقوف به اعلام مرض باشد چنان که نگفتن آن ممکن است عوارضی را به دنبال داشته باشد مانند ترک احتياط لازم و سرايت مرض، در اين صورت اعلام مرض برای کسان بيمار واجب می شود و خدا داناست.
مسئله383ـ اگر مسلمانی بداند که او به مرض ايدز مسری ،گرفتار است آيا جايز است او با همسرش،عمل زناشويی انجام دهد و آياواجب است او را مطلع سازد؟
جواب: هرگاه او بداند که با عمل زناشويی ، ويروس مرض به همسرش سرايت می کند زناشويی به طور مطلق جايز نيست و همچنين است اگر چنان امری را احتمال دهد و آن احتمال قابل توجه باشد.مگر آنکه همسرش از بيماری شوهرمطلع باشد و با رضايت خود، تمکين کند.



باب دوم : معاملات » فصل 7: ازدواج

در باره زناشويی و ازدواج در شريعت اسلامی ، قوانين و مقررات ويژه ای وجود دارد که همگی جنبه حياتی دارند و از اين نظر که نياز های مختلفی را از انسان رفع می کنند هر يک حاوی نکته های کلی و جزئی می باشند و تأمين کننده بسياری از خواسته هايی هستند که با زندگی فردی و جمعی او پيوند پيدا می کنند.احکام در رابطه بامسائل جنسی مرد و زن، بسيار است و ما به آن اندازه که به زندگی يک مسلمان در يک کشور غير اسلامی ارتباط زياد دارد ودانستن آنها برای او مهم و لازم است،می پردازيم .
مسئله384ـ ازدواج از مستجبات مؤکد است از رسول اکرم (صلی الله عليه وآله ) روايت است که فرمود:هر کس ازدواج کرد نيمی از دين خود را حفظ کرد.
و در روايت ديگر فرمود:هر کس می خواهد از سنّت من پيروی کند،نکاح از سنّت من است.
و در حديث سوم فرمود: هيچ مسلمانی ،پس از اسلام،همانند همسر مسلمانی که به هنگام نگاه، او را شاد کند و از دستوراتش فرمان برد و در عياب حافظ ناموس وی باشد، بهره ای به دست نياورده است.
مسئله385ـ شايسته است مردی که می خواهد همسر برگزيند برخی صفات را در نظر بگيرد و جز با زن عفيف،پاکدامن،بزرگوار، ريشه دار و صالحه ای که در امور دين و دنيا يار و ياور اوباشد، ازدواج نکند و سزاوار نيست که مرد فقط به جمال ظاهری بسنده کند در حديث آمده که پيامبر (صلی الله و عليه وآله) فرمود:از سبزی مزبله بپرهيزيد.پرسيدند: مراد شما چيست؟ فرمود زن زيبای بد تربيت.
مسئله386ـ شايسته آن است که زن و اوليای دختر که او می خواهد ازدواج کند، مردی دارای صفات ذيل را برای شوهری انتخاب کند و جز مرد متدين،عفيف و پاک نظر،خوش اخلاق که هرگز لب به شراب نزده و به منکرات و گناهان کبيره آلوده نشده است را انتخاب نکند.
مسئله387ـ بهتر است اگر خواستگار، مردی متدين و خوش اخلاق است جواب رد به وی داده نشود رسول خدا فرمود: اگر کسی به خواستگاری شما آمد و از دين واخلاق اوخشنود بوديد با او ازدواج کنيدواگر نکنيد در روی زمين فتنه و فسادی بزرگ روز خواهد داد.
مسئله388ـ مستحب است هر انسانی در امر ازدواج ديگران وساطت کند و طرفين را بدان امر راضی کند.
مسئله389ـ مردی که می خواهد با دختر يا زنی ازدواج کند قبل از خواستگاری می تواند به زيبايی های او نظر اندازد و با وی هم صحبت شود و از جمله زيبايی های : صورت،مو،گردن، دست،پا بازوان،و ديگر جاهای زيبايی به شرط اينکه به قصدلذت جنسی نباشد.
مسئله390ـ ازدواج در شريعت اسلامی دو نوع است1ـ دائم 2ـ موقت
ازدواج دائم آن است که مدت تعيين نمی شود و همسر دائمی است.ولی در ازدواج موقت،زمان معين می شودمثل يک سال،بيشتر و ياکمتر، چنين همسر، همسر موقت و يا متعه ناميده می شود.
مسئله391ـ در هر دو نوع ازدواج بايد صيغه عقد خوانده شود در ازدواج دايم، زن به طور مستقيم می گويد خود را به عقد ازدواج شما در آورم با فلان مهر(و مقدار مهر ذکر شود) و مرد می گويد پذيرفتم.
ودر عقد موقت زن می گويد: خود را برای فلان مهری و برای فلان مدت به ازدواج تو در آورده ام و مرد می گويد پذيرفتم.
مسئله392ـ کسی که نمی تواند صيغه ازذواج را با زبان عربی بخواند با هر زبانی که قابل فهم باشد می تواند بخواند هر چندکه وکيل او بتواند صيغه را به عربی اجرا کند.
مسئله393ـ زن و مرد می توانند صيغه عقد خود بخوانند و يا به کسی وکالت دهند و حضور شهود در مجلس عقد،شرط نيست هم چنانکه حضورعالم دينی هم شرط صحت عقد ازدواج نمی باشد.
مسئله394ـ هر مسلمانی می تواند بازن يهودی يا مسيحی به طور موقت ازدواج کند و احتياط واجب آن است که با غير مسلمان، ازدواج دايم نکند، چنانکه ازدواج با زن کافر غير کتابی به طور مطلق جايز نمی باشد و بنابر احتياط واجب، با زن مجوسيه هم ازدواج نکند هر چند، موقت باشد.اما زن مسلمان به طور قطع و يقين با هيچ مرد کافر ـ کتابی و غيره ـ نمی تواند ازدواج کند.
مسئله395ـ در ازدواج دوشيزه مسلمان يا اهل کتاب، موافقت پدر و يا جد پدری در صورتی که در امور زندگی مستقل و مالک امور خويش نباشد، شرط است و بنابر احتياط واجب اگر مستقل هم باشد، رضايت و موافقت يکی از آن دو (پدر يا جد پدری ) راجلب کند اما اجازه و رضايت مادر،برادر خواهرو ديگر خويشاوندان نزديک،شرط نمی باشد.
مسئله396ـ در ازدواج دوشيزه بالغ و رشيد اگر پدر و يا جد، او راازازدواج با همگن خود باز می دارندشرط مزبور،منتفی است و نيز اگر خود را به طور کلی از زندگانی آن دوشيزه کنار بکشد و يا دوشيزه دسترسی به ايشان نداشته و تحصيل اجازه آن ميسر نگردد چنان شرطی ساقط است پس او می تواند با مردی همگن است بدون اجازه پدر و يا جد پدری ازدواج کند.
مسئله397ـ اجازه پدر و يا جد پدری در مورد ازدواج دختری که قبلاً ازدواج شرعی نموده شرط نمی باشد اما اگر آن دختر، بکارت خود را در اثر زنا يا به وسيله ديگر از دست داده باشد، اجازه پدر و يا جدپدری هم چنان شرط است.
مسئله398ـ در کشورهايی که کافر کتابی و غير کتابی و ملحد وجود دارد مسلمانی که می خواهد با دختری ازدواج کند بايد از دين و مذهب او سؤال کند تا اطمينان پيدا کند که او با دختری بی دين ازدواج نمی کند و نکاح او باطل نمی باشد و در اين خصوص، سخن آن دختر پذيرفته است.
مسئله399ـ مسلمانی که با يک زن مسلمان ازدواج نموده است نمی تواند بدون اجازه او با يک زن ديگر کتابی مانند يهودی و يا مسيحی ، ازدواج مجدد کند و بنابر احتياط واجب ازدواج موقت هم بپرهيزد هر چندکه همسر او اجازه داده باشد و در اين مسئله ميان دور بودن و ياهمراه بودن همسرش فرقی نيست.
مسئله400ـ هيج مرد مسلمانی با يک زن کتابی مثل يهودی و يا مسيحی ، نمی تواند بدون ازدواج قانونی عمل جنسی انجام دهد هر چندکه دولت متبوع آن زن کتابی ،در حال جنگ با مسلمانان باشد.
مسئله401ـ بنابر احتياط واجب انسان باکسی که به زنا مشهور است، ازدواج نکند مگر پس از توبه او هم چنانکه بنابر احتياط واجب مرد زنا کار با زنی که با او زنا کرده، ازدواج ننمايدمگر بعد از توبه آن زن.
مسئله402ـ ازدواج غير مسلمان که مطابق قوانين دين و آيين خود آنان صورت گرفته است، ازدواجی صحيح می باشد اعم از آنکه زن و شوهر هر دو کتابی باشند مثل يهودی ومسيحی و يا غير کتابی باشند مانند گروه های کفار و يا يکی کتابی وديگری غير کتابی باشد حتی اگر آنان در يک زمان هر دو مسلمان گشتند،نيازی به عقد مجدد نيست و ازدواج سابقشان به قوت خود باقی می ماند .
مسئله403ـ وقتی پدری ولايت خود را از دخترش برداشت واو را در سن هيجده سالگی در شئون زندگی ،خود مختار و در تصرف امور، مستقل کرد چنانکه در برخی کشورهای اروپايی و يا آمريکايی و يا غير آنها چنين وضعيتی حاکم است.و در اين صورت دوشيزه می تواند بدون اجازه پدر و جلب رضايت او ازدواج کند.
مسئله404ـ هر يک از زن و شوهر می توانند به ظاهر و باطن اندام يکديگر نظر اندازند حتی آلت تناسلی و نيز می توانند به هر عضوی از اعضای يکديگر دست يزنند با لذت و بدون آن.
مسئله405ـ در ازدواج دايم هزينه زندگی زن به عهده شوهر است به شرط آنکه او در اموری که بايد از شوهر اطاعت کند،فرمان ببرد پس شوهر بايد خوراک،پوشاک و مسکن و ديگر ملزومات زندگی او رااز قبيل وسايل گرم و سرد کننده و يا فرش و اثاث و غير آنها مطابق شئون همسر بالنسبة به شوهر، فراهم سازد و اين امر،با اختلاف زمان و مکان و حال و عرف و عادت و سطح زندگی اشخاص،فرق می کند.
مسئله406ـ بر شوهر واجب است که هزينه سفرهايی را که همسرش با وی همراه است، بپردازد همچنين اگر او تنها سفر رود و آن سفر،ضروری بوده وخارج از شئون زندگی هم نباشد مثل آنکه مريض باشدو احتياج به هزينه پيدا کند و يالازم باشد که به پزشک مراجعه نمايد در اين صورت بر شوهرواجب است که همه هزينه ها را بپردازد.
مسئله407ـ جايز نيست با زن جوان بيش از چهار ماه ترک هم خوابيگی شودمگر در صورت داشتن عذر مانند حرج و ضرر و يا آنکه همسرش راضی باشد و با در حين عقد، آن را شرط کرده باشد و بنابر احتياط اين حکم به زن دايم اختصاص ندارد پس زن موقت هم، چنين است هم چنان که اين حکم به وطن اختصاص ندارد در سفر نيز آن حکم صادق است پس مرد نمی تواند بدون عذر شرعی ، سفری طولانی رود طوری که حق همسرش ضايع شود خصوصاً اگر چنان سفری ،ضرورت هم نداشته باشد مانندآنکه برای تفريح و گردش می رود.
مسئله408ـ هيچ زن مسلمانی نمی تواند با يک مرد کافر به طور دايم و يا موقت، ازدواج کند.
مسئله409ـ اگر شوهری بدون دليل شرعی ، همسرش را اذيت و آزار کند او می تواند به حاکم شرع مراجعه کند تا شوهر، ملزم به حسن رفتار گرددو اگر سودمند واقع نشد به هر گونه که حاکم صلاح بداند او را تنبيه می نمايد و اگر آن هم فايده نبخشيد، زن می تواند درخواست طلاق کند و اگر شوهر، اورا طلاق نداد واجبار به حسن معاشرت، ميسر نشد، حاکم شرع آن زن را طلاق می دهد.
مسئله410ـ جايز است منی شوهر را به همسرش تلقيح مصنوعی کنند به شرط آنکه اين کار مستلزم فعل حرام نشود مانند نگاه کردن به جاهايی که حرام است و امثال آن.
مسئله411ـ زن می تواند با استفاده از داروهای گياهی و پزشکی مانع بارداری شود به شرط آنکه ضرر و زيان جدی پيش نياورد و در اين کار رضايت و عدم رضايت شوهر، شرط نمی باشد.
مسئله412ـ هر زنی می تواند با استفاده ازaud و يا هر وسيله ديگر مانع از بارداری شود به شرط آنکه استفاده از آن، موجب ضرر و زيان جدی نگردد و قراردادن آن، مستلزم فعل حرام نباشد مثل نگاه و لمس نامحرم به بدن زن وهمچنين نگاه و لمس بدون دستکش توسط زنی که اين دستگاه را در بدن زن ديگر قرار می دهد که همه اينها فعل حرام می باشد و ديگر اينکه قرار دادن آن دستگاه موجب سقط جنين نشود.
مسئله413ـ زن نمی تواند جنينی را که روح در آن حلول کرده است به هيچ عنوانی بيندازد.
مسئله414ـ اگر مادری جنين خود را ساقط کند بايد ديه بپردازدو همچنين است پدر و يا هر شخص ديگر مانند پزشک که حق ندارد سقط جنين کنند و اگر کردند ديه بر آنان لازم می شود.
واينک نمونه ای از استفتائات و پاسخ های آيت الله العظمی سيستانی دام ظله در اين خصوص.
مسئله415ـ آيا سهم امام (عليه السلام) را می توان به عنوان مساعدت در امر ازدواج يک جوان در کشور غربی به مصرف رسانيد؟با علم به اين که با ارز پرداختی در اين کشورن امر ازدواج بيش از يک يا دو مؤمن را که در کشور های اسلامی زندگی می کنند و نيازمندهم هستند،می توان سامان داد و آيا شايسته نيست از آن سهم امام(عليه السلام) چندين شخص مستحق بهرمند گردند؟
جواب: تزويج مردان مؤمن و محتاج هر چند که از جمله مصارف سهم امام (عليه السلام) است اما صرف آن جز بااجازه مرجع و يا نماينده او جايز نيست و هزينه کزدن آن،در باره چندين نفر واجب نمی باشد بلکه اهم و مهم و يا الاهم فالاهم را بايد مراعات کرد و اين،با اختلاف موراد فرق می کند.
مسئله416ـ آيا خواندن صيغه ازدواج با زبان عربی توسط غير عرب کافی است؟ بدون آن که معانی آن کلمات را بداند باعلم به اين که در حقيقت،مقصود اجرای عقد ازدواج است؟ وآنگهی صيغه ازدواج را با لغت و زبان غير عربی نمی توان خواند؟
جواب: توجه اجمالی به مفاد معنای صيغه،کافی است و بنابر احتياط،اجرای آن با لغت و زبان ديگرجايز نمی باشد.
مسئله417ـ آيا عقد ازدواج را با تلفن می توان خواند؟
جواب: صحيح است.
مسئله418ـ آيا شهادت و گواهی به وسيله تلفن،فاکس و نامه پستی ممکن است؟
جواب: احکامی برای شهادت نزد قاضی قابل اثبات است که حضوری باشد اما نقل وحکايت آن به هروسيله ممکن است و از آن جمله است تلفن امثال آن به شرط آنکه از اشتباه و تقلب کاری ايمن باشيم.
مسئله419ـ آيا به اندام کسی که می خواهيم با ازدواج کنيم، می توانيم با دقت تمام با قصد لذت و يا بدون آن،جز آلت تناسلی ، نگاه کنيم؟ جواب: می توان به زيبايی های مانندصورت،مو،دست ها، بدون قصدلذت،نگاه کرد هر چند بداند که چنان لذتی نا خود آگاه حاصل خواهد شدو پس از آنکه وضع را بايک نگاه فهميد، تکرار جايز نيست.
مسئله420ـ در برخی کشورهای غربی ، دختران پس از شانزده سالگی ، استقلال مالی و سکنی دارند و عملاً از خانه پدر جدا می شوند و شخصاً به اداره شئون زندگی می پردازند و اگر احياناً با پدر و يا مادر در برخی مسائل مشورت کنند فقط به عنوان ادب است آيا اين چنين دوشيزاه ای می تواند بدون اذن پدر به طور دائم و يا موقت ازدواج کند؟
جواب: اين وضع زندگی اگر به اين معناست که پدر به او اجازه ازدواج با هر مردی را داده است و يا نوعی کناره گيری از دخالت در شئون زندگی دخترن تلقی می شود پس او می تواند ازدواج کند و گرنه،جايز نيست.
مسئله421ـ زنی که سن او از سی سال گذشته است و هنوز دوشيزه باقی مانده است به هنگام ازدواج همچنان اجازه ولی خودنياز دارد؟
جواب: اگر در شئون زندگيش مستقل نيست، اجازه لازم است بلکه بنابر احتياط واجب اگر مستقل هم باشد باز اجازه بگيرد.
مسئله422ـ آيا دوشيزه گان می توانند با آرايش خفيف و استفاده از پودرهای زيبايی برای جلب توجه بانوان در مجالس ويژه و يا برای زيبايی بيشتر، حاضر شوند و قصدشان آن باشد که خواستگار پيدا شود و آيا چنين کاری عيب پوشی به حساب می آيد؟
جواب: آن چنان آرايشی را جايز است انجام دهند و آن، پنهان کردن عيوب،محسوب نمی شودبا اين وجود اگر عيب پوشی هم به حساب آيد باز هم حرام نيست مگر آنکه فريبکاری برای خواستگاران تلقی شود.
مسئله423ـ چه زمانی ، زن می تواند از حاکم شرع، در خواست طلاق کند؟
آيا زنی که شوهرش دائم با او بدرفتاری می کند و يا نياز جنسی اورا ارضاء نمی کند به طوری که بيم آن می رود که به او نگاه افتد،می تواند پيشنهاد طلاق دهد و آيا در چنين صورت،طلاق داده می شود؟
جواب: اگر شوهری از انجام حقوق همسرش خود داری کندو پس از اجبارحاکم شرع به رعايت يکی از دو امر (طلاق و يا حسن معاشرت)،نتيجه گرفته نشود زن می تواند از حاکم شرع در خواست طلاق کند و مواردی که زن می تواند از حاکم شرع در خواست طلاق کند به قرار ذيل است:
1ـ موقعی که شوهر،نفقه و هزينه زندگی همسرش را نپردازدو حاضر به طلاق دادن هم نشود و همچنين اگر شوهری قادر به پرداخت هزينه نباشد و ازديگر سو،طلاق هم ندهد.
2ـاگر شوهری همسرش را بيازارد و برابر دستور خدا با وی رفتار نيکو کند.
3ـ هرگاه مردی همسرش را رها کرده و او بلا تکليف گذاردطوری که گويا شوهر ندارد.
و اما درصورتی که مرد فقط نياز جنسی همسرش را نمی تواند بطور کامل برآورده سازد و بيم آن رود که زن به گناه افتد هر چند که بنابر احتياط واجب شوهر هر طور که شده از نظر مسائل جنسی همسرش را ارضاء کند و يا او را طلاق دهد با اين وجود اگر چنين نکرد بهتر ان است که زن شيوه صبر و انتظار پيشه کند.
مسئله424ـ زن مسلمانی مدت زمانی است که از شوهرش جدا رندگی می کند و معلوم نيست که اين وضع تا چه وقت ادامه داشته باشد مضافاً بر اين که اگر زن در مغرب زمين،تنها و بدون شوهر بماند برجان خود از دزدان و آدم ربايان و هجوم به خانه اش ايمن نمی باشدآيا او در اين صورت می تواند در خواست طلاق کند و با ازدواج مجدد، با يک شوهر ديگر به آرامی زندگی کند؟
جواب: اگرشوهر او را رها کرده و تنهايش گذاشته است او می تواند به حاکم شرع مراجعه کند و درخواست طلاق کند و حاکم شرع شوهر را مجبور می کند تا باوی زندگی کند و يا آزادش کند تا او همسری ديگر برگزيندو اگر شوهر به يکی از اين دو وظيفه عمل نکند زن می تواند به حاکم شرع رجوع نمايد و طلاق خود را مطرح سازد.
و اما اگر زنی بدون مجوز شرعی ،شوهرش را رها کند و جدا از او زندگی نمايددر اين صورت زن چنان حقی را ندارد و حاکم شرع هم نمی تواند او را طلاق بدهد.
مسئله425ـ برای يک مرد مسلمانی چنان پيش آمده که مدت زمان طولانی جدا از همسرش زندگی می کند آيا او می تواند با يک زن کتابی ازدواج دايم کند بدون آنکه همسر مسلمانش را آگاه سازد و اگر همسرش را مطلع کرد و از وا اجازه گرفت، چنين ازدواجی صحيح می باشد؟
جواب: يک مرد مسلمان نمی تواند با يک زن کتابی به طور دايم ازدواج کند اما ازدواج موقت در صورت نداشتن همسر، مجاز است و با وجود همسر مسلمان بدون اجازه او ازدواج موقت نيز جايز نيست و بنابر احتياط واجب در صورت اجاره همسر هم از آن کار خود داری کند.
مسئله426ـ مسلمانی که دارای همسر مسلمان می باشد سالهاست از کشور خود مهاجرت کرده و نياز به ازدواج دارد آيا پس از طلاق همسرش در زمان عده طلاق، می تواند با يک زن کتابی ازدواج متعه نمايد؟
جواب: چنان متعه ای باطل است زيرا زن در زمان عده طلاق رجعی ، در حکم همسر است و در مسائل پيش گفتيم که متعه زن کتابی با وجود همسر مسلمان، جايز نمی باشد.
مسئله427ـ آيا واجب است کسی را که می خواهد با يک زن کتابی و يا حتی مسلمان، ازدواج کند او را مطلع می سازيم که آن زن در عده همسر سابقش می باشد و يا اصلاً عده نگاه نداشته است؟
جواب: اطلاع دادن،واجب نيست.
مسئله428ـ آيا يک مرد مسلمان می تواند با زن کافری که همسر يک مرد کافری است،ازدواج کند؟و آيا اگر آن زن از شوهر کافر گرف،عده دارد؟ و زمان عده چقدراست؟و آيا جايز است در زمان عده، با اوهمبستر شدو اگر آن زن، مسلمان شد برای ازدواج با يک مرد مسلمان،چقدر بايد عده نگاه دارد؟
جواب: مردمسلمان نمی تواند با زن کافری که دارای شوهر قانونی وبرابر شريعت خود می باشد،ازدواج کند زيرا او شوهر دار است اما پس از طلاق وانقضای عده ـ و نه قبل از آن ـ ازدواج موقت جايز است وزمان عده زن غير مسلمان همانند عده زن مسلمان می باشد و هر گاه آن زن،مسلمان شود پس از آنکه با شوهر غير مسلمان همبستر شده بوده و شوهرش مسلمان نگرديده احتياط آن است که قبل از انقضای عده با آن زن ازدواج نشود اما اگر آن زن قبل از همبستر شدن با آن شوهر غير مسلمان به اسلام بگرود،عقد ازدواج خود به خود فسخ می شود وعده ندارد.
مسئله429ـ معنی رعايت عدالت ميان همسران چيست؟
جواب: عدالتی که رعايت آن واجب است،تقسيم وقت و شبهاست بدين معنی گه اگر يک شب با يکی بود شب بعد با همسر ديگر باشد در هر چهار شب،و اما عدالت مستحبی عبارت از آن است که در هزينه کردن و توجه نمودن ودر برآوردن نياز جنسی و با روی باز و خندان روبه رو شدن برابر عمل کند. مسئله430ـ اگر يک زن مسلمانی زنا کند شوهرش می تواند او را به قتل برساند؟
جواب: بنابر احتياط واجب،جايز نيست او را به قتل برساند هر چند که او را در حال زنا کردن ببيند.
مسئله431ـ در رساله های علميه، جمله ((زن مشهور به زنا)) آمده است معنای آن جمله چيست؟
جواب: معنای آن جمله اين است که آن زن در ميان مردم به عمل زنا شناخته شده و بدان صفت مشهورگشته است.
مسئله432ـ آيا با زن مشهور به زنا می توان ازدواج موفت کرد؟ در صورتی که يک جوان به شدت به ازدواج نياز دارد و جز آن زن زنی ديگر نيست.
جواب: بنابر احتياط واجب بازن مشهور به زنا قبل از توبه، ازدواج نشود.
مسئله433ـ معنای اين که فقها می گويند زن زنا کار بعد از عمل زنا،عده نداردچيست؟
جواب: معنای جمله آن است که زن زناکار بعد از زنا می تواند ازدواج کند و عده نگاه ندارد و اگر آن زن زناکار شوهر دار باشد،می توانند همبستر شوند بی آنکه به سبب زنا عده نگاه دارد مگر آنکه وطی به شبهه صورت بگيرد که نگاه داشتن عده در اين وقت لازم است.
مسئله434ـ مردی با يک زن بدون عقد شرعی ، به قصد ازدواج بعدی ،همبستر می شود و دارای فزند می گردد و سپس او را به عقد شرعی در می آورد آيا روابط گذشته آنان،مشمول عقد شرعی می شود و آيا عقد بعدی عطف به ما سبق می شود؟به هر حال وضع بچه ای که در حال ارتباط بدون عقد شرعی به وجود آمده است چيست؟
جواب: در تحقق ازدواج، علاقه زن و شوهری با ايجاب و قبول لفظی انشاء می شود و هيچ چيز ديگر هر چند که به ايجاب و قبول دلالت نمايد جای عقد لفظی را نمی گيرد.نتيجه آنکه چنين ازدواجی صحيح نمی باشد مگر پس از اجرای عقد لفظی و اثر آن به زمان پيش برنمی گردد.و فرزند حاصل از چنين ازدواجی در صورت جهالت و نادانی پدر و مادر، حلال زاده است زيرا همبستری از روی اشتباه رخ داده است و اما اگر هر دو می دانسته اند، عملشان زنا و فرزند نيز و لدز ناشناخته می شود اگر يکی از آنان بداند و ديگری نداند فقط نسبت به آن کس که نمی دانسته،فرزند حلال زاده محسوب می شود.
مسئله435ـ برخی اوقات،زن و شوهر به تلقيح مصنوعی که پزشکی آن را اجراء می کند نياز پيدا می کنند و آن عمل،مستلزم ديدن آلت تناسلی آنان توسط پزشک است آيا چنين عملی جايز است؟
جواب: ديدن آلت تناسلی و مشاهده آن توسط فرد نامحرم، تنها به سبب ياد شده در سؤال،جايز نمی باشد و اما اگر نياز به فرزند، ضروری باشد و آن،به ديدن آلت تناسلی موقوف باشد در آن صورت جايز می شود و از موارد ضرورت آن است که پدر و مادر آنچنان برای فرزند داشتن بی صبری می کنند که تحمل آن وضع برايشان فوق العاده دشوار و طاقت فرساست.
مسئله436ـ زنی که نمی خواهد فرزند دار بشود به پزشک مراجعه کرده و از او می خواهد تا لوله های رحم اورا ببندداعم از آن که باز کردن آن لوله ها بعداً ممکن باشد و يانه و اعم از آنکه شوهر راضی باشدو يا نه، آيا چنين کاری جايز است؟
جواب: چنان عملی برای زن جايز است به شرط آن که اکر به دست زدن و نگاه نامحرم نکشد اعم از ان که باز کردن لوله ها بعدا امکان داشته باشد يانه. و اجازه شوهر از اين جهت که بستن لوله های رحم،از فرزندداری ، مانع می شود، لازم نيست بلی گاهی اجازه شوهر لازم می شود و آن، جهت خروج از خانه برای مراجعه به پزشک می باشد زيرا خروج از خانه بدون اجازه شوهر جايز نيست.
مسئله437ـ در برخی کشورهای غربی چنان رايج شده که تخمک زن را از نطفه مرد می گيرند و آن را در يک رحم مصنوعی می کارند و سپس جنين بارور شده را به رحم مادر صاحب تخمک منتقل می سازند و آن گاه جنين در رحم مادر بزرگ، پرورش يافته و وضع حمل پيش می آيد.
اولاً:آيا کشت جنين در رحم مادر بزرگ جايز است؟
و ثانياً مادر شرعی اين طفل کيست؟
جواب: جواز اين کار مشکل است قطع نظر از اين که چنان عملی احياناً به دست زدن و نگاه نا محرم موقوف می شود و اگر تلقيح مصنوعی ، عملی شد در اين که مادر نسبی آن طفل کيست؟ دو احتمال وجود دارد و نسبت به هر دو، زن صاحب تخمک و مادراو، احتياط ترک نشود.
مسئله438ـ گاهی منی يک مرد را در بانک ويژه، نگاهداری می کنند آيا يک زن مسلمان طلاق گرفتن می تواند منی مرد بيگانه ای را با اجازه او وبدون عقد، برای خود تلقيح کند؟
واگر آن منی ، از شوهر قبلی خود او باشدو اين کار در ايام عده صورت بگيرد جايز است و پس از پايان عده چطور؟
جواب: تلقيح منی يک مرد بيگانه،برای زن جايز نمی باشد اما منی شوهر در ايام عده رجعی ، جايز است وپس از انقضای عده جايز نمی باشد.
مسئله439ـ شخصی بين راضی نگاه داشتن خانواده و همسرش به مشکل برخورده است آيا او برای رضايت خانواده اش می تواند همسر خود را طلاق دهد و يا به عکس،شوهر برای رضايت خاطر همسرش خانواده خود را رها سازد ؟
جواب: بايد به آنچه صلاح دين ودنيای او ايجاب می کند عمل نمايد و عدالت و انصاف را پيش بگيرد و از ظلم و تعدی و تضييع حقوق ديگران، اجتناب ورزد.
مسئله440ـ مقصود از هزينه و نفقه ای که هر شوهر برای همسرش بايد بپردازد چيست؟آيا آن،بايد با وضع اجتماعی شوهر متناسب باشد؟ و يا با موقعيت خانوداگی همسر مطابق باشد؟ و يا، نه آن است و نه اين؟
جواب: ملاک،شئون زن است به نسبت موقعيت شوهر.
مسئله441ـ هر زنی برعهده شوهرش حقوقی دارد که بايد آنها را ادا کند پس اگر شوهری از انجام آنها سر باز زد آيا زن می تواند مانع همبستر شدن وی شود؟
جواب: زن چنان حقی را ندارد اما اگر پند و هشدار برای مرد مفيد واقع نشود زن به حکم حاکم شرع رجوع می کند و از او تعيين و تکليف می خواهد. مسئله442ـ آيا جايز است مسافر مسلمان به هنگام سفر، در توديع و ااستقبال، همسرش را در انظار مردم ببوسد و يا بغل کند؟
جواب: اگر تحريک کننده نباشد و حجاب و پوشش رعايت شود، چنان کاری حرام نيست ما بهتر آن است که به طور کلی اجتناب شود.
مسئله443ـ يک زن و شوهر در کشور غير اسلامی برابر مقرارت آن کشور طلاق قانونی گرفته اند اما مرد،حق قانونی و شرعی همسرش را نمی دهد و حرف واسطه ها را نمی پذيرد تکليف چنين زنی چيست با علم به اين که صبر و شکيبايی بر اين وضع برای او فوق العاده طاقت فرسا می باشد؟
جواب: آن زن به حاکم شرع و يانماينده او مراجعه می کند و آنان شوهر را به رعايت يکی از دو کار الزام می کنند يا هزينه بپردازدو يا طلاق شرعی دهد هر چند با وکالت دادن به يک شخص ثالث. و هر گاه شوهر از هر دو کار خود درای کرد و پرداخت نفقه، از دارايی شوهر امکان نداشت حاکم شرع و يا نماينده او،وی را طلاق می دهند.
مسئله444ـ آيا همبستر شدن با يک زن کافر ـ اعم از کتابی و غير کتابی ـ بدون عقد شرعی و قانونی جايز است؟ با علم به اين کشور متبوع آن زن مستقيم و يا غير مستقيم در حال جنگ با مسلمان است؟
جواب: جايز نيست.
مسئله445ـ همسری از شوهر خود اطاعت نمی کند و به مسئوليت ها و وظايف شرعی خود در برابر شوهر عمل نمی نمايد. و همچنين بدون اجازه شوهر از خانه خارج شده و تا هفت ماه در خانه پدری به سرمی برد و از همانجا به جای پناه آوردن به احکام اسلامی به يک دادگاه غير اسلامی ، مراجعه می کندتا هزينه زندگی خود و فرزندان را بگيرد ضمن آمن که از شوهرش طلاق هم می خواهد، آيا اينگونه همسری ،دارای حق هست؟و آيا با اين وضع، از شوهرش حقی طلب دارد؟به ويژه آن که به يک دادگاه غير اسلامی رجوع کرده و تقاضای طلاق و حق و حقوق خود و فرزندانش را کرده است، چنين بانويی استحقاق همه حقوق شرعی يک همسر را دارد؟
جواب: چنان همسری که در سؤال اشاره شده،مستحق هزينه ونفقه شرعی نيست و اما مهريه و حق حضانت وسرپرستی فرزندان را در دو سال کامل دارد و آنها با نشوز و نا فرمانی ساقط نمی شوند.
مسئله446ـ زن جوانی باعمل جراحی ،رحم خود را بيرون آورده و در نتيجه از عادت ماهانه افتاده است و مدت پانزده سال است که حيض نمی بيند.او برای مدتی متعه کسی شده است آياعده نگاه داشتن بر او پس از انقضای مدت، واجب است و زمان عده او چقدر است؟
جواب: اگر او در سن و سال زنانی باشد که حيض می بيند بايد عده نگاهدارد و زمان آن،چهل و پنج روزمی باشد.
مسئله447ـ گاهی يک زن غير مسلمان به قصد ازدواج با مردی مسلمان، شهادتين می گويد بدون آن که ما يقين داشته باشيم که آن شهادتين قلبی است. آيا شنونده آن شهادتين می تواند او را مسلمان بداند؟
جواب: بلی .بر چنان شهادتين، آثار مثبت بار می شود مگر آنکه سخن و يا عمل منافی از او سر بزند.
مسئله448ـ گاهی طی عمل جراحی تخمک يک زن را به زن ديگر تلقيح می کنندآيا چنان عملی جايز است و اگر آن زن،بار دار شد طفل از آن کداميک است؟
جواب: با اجتناب از لمس و نگاه حرام، چنان عملی مانع ندارد اما اين که مادر جنين کدام است؟(صاحب تخمک و يا رحم) در احتمال وجود دارد و بنابر احتياط واجب هر دو جانب احتياط را رعايت کنند.
مسئله449ـ جنين در رحم مادر در ميان مايعی شناور است که به هنگام ولادت و يا قبل از آن،خارج می شود گاهی همراه با خون است آيا اين مايع اگر بدون خون باشد پاک است؟
جواب: بلی ،در صورتی همراه خون نباشد پاک است.
مسئله450ـ چه موقعی سقط جنين جايز است؟ آيا برای آن سن خاصی ّ مطرح است؟
جواب: پس از انعقاد نطفه، سقط جنين به هيچ وجه جايز نمی باشد مگر زمانی که مادر بر جان خود بترسد و يا ماندن جنين در شکم او ان قدر پر زحمت باشد مه غير قابل تحمل گردد و خلاصی از آن ،جز سقط جنين راهی ديگری ندارد،در اين صورت تا روح در جنين دميده نشده است سقط، جايز است و اما پس از دميده شدن روح در جنين سقط آن به هيچ وجه جايز نيست.
مسئله451ـ گاهی پزشکان، چنان تشخيص می دهند که جنين بيماری خطرناکی دارد واگر زاده شود اوناقص الخلقه خواهد بود و يا پس از اندک زمانی ، خواهد مرد و پزشکان، ترجيح می دهند که جنين را ساقط کنند آيا چنان حقی را دارند؟ و آيا مادر می تواند خود را دراختيار پزشکان قرار دهد تا جنين او را در آورند؟ وسرانجام ديه او به عهده کيست؟
جواب: تنها بدين جهت که جنين ناقص الخلقه و يا پس از تولد،فقط مدت کوتاهی زنده خواند بود،مجوز سقط جنين نمی شود پس مادر نمی تواند اجازه چنين کاری را به پزشکان بدهد و آنان نيز نمی توانند جنين را خارج کنند و ديه بر عهده کسی است که عملاً به چنان کاری دست زده است.
مسئله452ـ آيا مادری که فرزندنمی خواهد می تواند جنين خودرا قبل از حلول روح بيندازد در حالی که ماندن جنين،خطری جدی برای مادر ندارد؟ جواب: او چنان حقی را ندارد مگر آن که بقای جنين برای مادر موجب زحمت فوق العاده و طاقت فرسا باشد.



باب دوم : معاملات » فصل 8: مسائل جوانان

بسياری از جوانان مسلمان به قصد تحصيل، به برخی کشورهای اروپايی و آمريکايی وارد می شوند و به طور موقّت و يا دايم در آنجا می مانند. و چون هر جوان مسلمان خود را متعهد می داند خواه ناخواه با مشکلات و سؤالات خاصی رو به رو می شود و خواهان پاسخ مناسب است. و به همين سبب، من پاره ای احکام شرعی را برای آن جوانان متعهد که در کشورهای غربی زندگی می کنند، توضيح می دهم.
مسئله 453ـ فقها به صراحت فرموده اند: به زنان نامحرم نمی توان به قصد ريبه و لذّت نگريست، و منظورشان از لذّت، نگاه شهوت آلود و مرادشان از ريبه، بيم وقوع در حرام است.
مسئله 454ـ نگاه کردن به زنان بی حجابی که اگر آنان منع شوند، اعتنا نمی نمايند، جايز است امّا نه به قصد لذّت جنسي. پس می توان به رو، دو دست، دو پا و هر عضوی از اندام را که معمولاً باز می گذارند، اگر چه باز هم باشد نمی توان نگريست. وانگهی نگاه نبايد از روی شهوت و ميل جنسی باشد و بيننده، بيم وقوع در گناه، نداشته باشد.
مسئله 455ـ مرد به مرد و زن به زن نمی توانند از روی شهوت جنسی بنگرند.
مسئله 456ـ لواط و هم جنس بازی حرام است چنانکه مساحقه که هم جنس بازی زنان است، حرام می باشد.
مسئله 457ـ استمنا، به هر وسيله باشد حرام است.
مسئله 458ـ بنابر احتياط واجب، نگاه به عکس های قبيح و فيلم های باز اگر چه با لذّت جنسی و يا ريبه هم نباشد، حرام است.
مسئله 459ـ خانه های فساد، دستگاهی توليد کرده اند که ويژگی های دستگاه تناسلی زن را دارد و مرد می تواند آن را به هنگام خواب روی آلت تناسلی خود قرار دهد و با آن مأنوس شود بنابر احتياط واجب آن را استعمال نکند اگر چه قصد انزال هم نداشته باشد و در اين مسئله همسر داشتن و نداشتن فرق نمی کند.
مسئله 460ـ مرد می تواند برای جلوگيری از بارداری همسرش از کاندوم (کاپوت) استفاده کند امّا بنابر احتياط واجب، بايد رضايت او را به دست آورد.
مسئله 461ـ هيچ مرد مسلمانی نمی تواند به استخرهای مختلط و يا ديگر اماکن فساد برود در صورتی که گناه به دنبال آن باشد بلکه بنابر احتياط واجب هر چند حرام هم به دنبال نداشته باشد از رفتن به آنگونه جاها خودداری کند.
مسئله 462ـ هيچ مرد مسلمانی نمی تواند با يک زن نامحرم دست بدهد مگر با مانعی مثل دستکش و غيره، و اگر دست ندادن، وی را به ضرر و زحمت غير قابل تحمّل بيندازد در اين صورت مصاحفه و دست دادن، فقط به اندازه ضروری جايز می شود.
مسئله 463ـ يک مرد جوان می تواند خواهر جوان و يا خاله، عمه و يا دختران کوچک را از روی مهر و محبّت و بدون شهوت ببوسد امّا توأم با شهوت، جايز نمی باشد.
مسئله 464ـ بازی با شطرنج حرام است اعم از آنکه با پول و برد و باخت باشد و يا بدون آن. و همچنين بازی مزبور به وسيله دستگاه کامپيوتر در صورتی که هر دو طرف بازي، دستگاه باشند حرام می باشد و بنابر احتياط واجب اگر يک طرف بازی شخص و طرف ديگر دستگاه کامپيوتر باشد باز چنان بازي، ترک شود.
مسئله 465ـ بازی با همه انواع آلات قمار، حرام است مانند ورق، اگر گرو در ميان بگذارند و بنابر احتياط واجب اگر چه گرو هم در ميان نباشد باز، ترک شود.
مسئله 466ـ بازی و مشاهده ورزش هايی مثل فوتبال، بسکتبال، واليبال، کايت، پينگ پونگ و جز آنها چه در ميدان های ورزش، باشگاهها و استاديوم ها و يا بر روی صفحه تلويزيون جايز است اعم از آن که پولی پرداخت شود و يا نه به شرط آن که چنان کاري، به عمل حرام نکشد مثل نگاه شهوت و هوس آلود و يا ترک نماز.
مسئله 467ـ تمرين کشتی و بوکس، بدون گرو و با پول اگر موجب ضرر و آسسيب جدّی بدنی نباشد جايز است.
مسئله 468ـ بنابر احتياط واجب، مرد نبايد ريش خود را بتراشد هم چنانکه جايز نيست موی چانه را نگاهدارد و بقيه موی صورت را بتراشد هم. مسئله 469ـ مرد اگر به قصد معالجه و امثال آن و يا به سبب ضرر و زيان و يا زحمت فوق العاده و يا استهزاء و مسخره مردم که غير قابل تحمّل است، ناچار شود ريش خود را بتراشد، چنان کاری جايز است.
و اينک نمونه هايی از استفتائها و پاسخ های آيت الله العظمی سيستانی دام ظلّه العالي:
مسئله 470ـ پدری به دوست فرزند خود می سپارد که رفتار او را زير نظر بگيرد و پس از مدتی از آن دوست راجع به نوع رفتار فرزندش سؤال می کند آيا آن دوست جايز است برخی خصوصيات پسرا را که دوست ندارد پدر از آنها آگاه شود برای پدر وی بازگو کند؟
جواب: جايز نيست مگر زمانی که آن خصوصيات، گناهی باشد که جلوگيری از آن واجب است و با کمتر از افشای راز ميسّر نباشد.
مسئله 471ـ مقصود از اين جمله که گويند: "نگاه اوّل برای تو و نگاه دوم به ضرر تو می باشد" چيست؟
و آيا نگاه نخست را می توان طول داد و در زن دقّت کرد طوری که هنوز نگاه اوّل باشد چنانکه برخی می پندارد؟
جواب: ظاهراً، مقصود از آن جمله فرق گذاشتن ميان دو نوع نگاه است به اين معنی که نگاه اوّل معمولاً اتفاقی و گذراست و هرگز به هدف لذّت جويی نيست بر خلاف نظر دوم که هدف دار و همراه نوعی شهوت است و بدين جهت مضرّ می باشد چنانکه امام صادق (عليه السلام) فرمود: نگاه پس از نگاه، در دل تخم شهوت افشانده و بيننده را به فتنه اندازد و به هر حال مقصود از نگاه اول، اوّل عددی نيست هر چند در شروع هدف دار بوده باشد چنانکه منظور از نگاه دوم نگاهی است که به هدف چشم چرانی و معصيت صورت بگيرد نه آنکه يک لحظه به دور از شهوت بنگرد.
مسئله 472ـ در حرمت نگاه به زن نامحرم عبارت هايی به کار می رود که لا اقل براى عده اى چندان واضح نيستند مثل ريبه، لذت وشهوت، لطفاً توضيح دهيد آيا همه اين عبارت به يک معنى است؟
جواب: مقصود از کلمه هاى لذت و شهوت،لذت جويى و شهوت جنسى است و نه هر لذت و شهوت طبيعى که از نگاه به منظر هاى زيبا و دل انگيز حاصل مىشود ومنظور از ريبه، بيم گرفتارى به گناه است.
مسئله 473ـ مرز لذٌت حرام چيست؟
جواب: پايين ترين مرز لذت حرام، نخستين مرتبه احساس جنسى است.
مسئله 474ـ در مدارس رسمى انگلستان و شايد برخى کشورهاى غربى ديگر براى دختران و پسران جوان، ماده درسى ويژه اى در زمينه مسائل جنسى مىگنجانندو آن را با تصويرومانکن آلت تناسلى همراه مىکنند آيا شاگردان جوان در چنين کلاسى مىتوانند حاضر شوند و آيا والدين بايد جلو فرزندان رابگيرند هرگاه جوان خودبه شرکت در آن کلاس رغبت نشان دهد و بپندارد که اين اطلاعات در آينده براى او مفيد خواهد بود؟
جواب: اگر حضور در اين کلاس همراه با حرام نباشد مانند نگاه شهوانى و يا در اثر آموزش جنسى به انحراف اخلاقى کشيده نشود مانعى ندارد.
مسئله 475ـ آيا در مجالس بانوان و در حضور آنان مىتوان غزلهاى عاشقانه خواند اعم از آنکه هدف عشق بازى با آنان باشد يانه؟به ويژه اگر آن زنان داراى همسر نباشند و آن اشعار غزلى در وجود آنان موثر واقع شود؟
جواب: چنان کارى جايز نيست.
مسئله 476ـ آيا جايز است با بانوان، عاشقانه بدون لذت جنسى و يا ريبه و يا فرخوانى به فعل حرام، صحبت کرد؟ جواب: بنابر احتياط جايز نيست.
مسئله 477ـ آيا غزلسرايى به شعر و يا غير شعر، با يک زن معيّن و يا عموم زنان، جايز است؟
جواب: اگر در آن غزلها،ـ درخواست حرام نباشد و يا مفسده ديگر را در پی نداشته باشد، اشکالی ندارد.
مسئله 478ـ آيا جايز است با بانوانی بدون لذّت جنسی هم صحبت شد به آن قصد که نسبت به يکی از ايشان شناخت پيدا کند و سپس پيشنهاد ازدواج موقّت دهد؟
جواب: اگر صحبت، از اندازه خارج نباشد و طوری نشود که با زن بيگانه و نامحرم آنگونه صحبت نمی کنند، مانعی ندارد.
مسئله 479ـ در اروپا چنان مد شده است که مردان گوشواره های زنانه در يک و يا هر دو گوش می آويزند آيا تچنين عملي، جايز است؟ جواب: اگر طلا باشد جايز نيست و بنابر احتياط، به طور مطلق جايز نمی باشد.
مسئله 480ـ اگر کسی اولين بار ريش خود را بتراشد و حرام مرتکب شود آيا او در نوبت های بعدی می تواند تيغ بر صورتش بگذارند؟ جواب: احتياط واجب ترک آن است.
مسئله 481ـ گاهی برخی شرکت های اروپايی برای استخدام در شرکت خود امتيازی برای افراد ريش تراشيده قايل می شوند آيا جايز است برای استخدام در آن شرکت، ريش را تراشيد؟
جواب: بنابر حرمت ريش تراشي، چنانکه مقتضای احتياط است مطلب فرضی سؤال، جايز نمی شود.
مسئله 482ـ آيا تراشيدن موی صورت و باقی گذاشتن مو بر چانه حرام است؟
جواب: بنابر احتياط، ريش تراشی حرام است و تراشيدن موهای صورت که بر روی دو فک روييده مشمول حکم ريش تراشی است امّا تراشيدن موی گونه ها، اشکال ندارد.
مسئله 483ـ آيا انواع قمار را می توان با ماشين حساب و يا کامپيوتر، بازی کرد بدون برد و باخت و يا حتی با وجود برد و باخت؟ جواب: جايز نيست و آن در حکم قمار بازی با وسايل معمولی است.
مسئله 484ـ برخی بازی های حلال و از آن جمله بازی زر، جايز است؟
جواب: اگر "زر" از وسايل مخصوص قمار نباشد مانعی ندارد که بدانوسيله بازی کنند.
مسئله 485ـ آيا نگاه کردن به قسمت هايی از اندام زنان غير مسلمان که در تابستان عادت به پوشاندن آن ندارد جايز است؟
جواب: اگر لذت جنسی و يا خوف وقوع در حرام نباشد، مانعی ندارد.
مسئله 486ـ آيا نگاه کردن به عکس زن با حجابی که در عکس بدون حجاب است، جايز است؟
جواب: احتياط آن است که به غير از صورت و دو دست از آن عکس نگاه نشود و امّا صورت و دو دست بدون ريبه و لذت جنسي، جايز می باشد.
مسئله 487ـ آيا نگاه به تصوير تلويزيونی و غير تلويزيونی زنان غير مسلمانی که پوشش ندارد و برهنه و يا شبه برهنه هستند جايز است؟ آن هم به قصد کنجکاوی و امثال آن، با اين که اطمينان نداريم لذّت جنسی حاصل شود. و در خيابان ها نگاه به زنان نه به آن قصد که گذشت بلکه به نيّت تحريک شدن مرد نسبت به همسر خود، چطور است؟
جواب: نگاه کردن به صحنه های برهنه، به طور مستقيم و يا در صفحه تلويزيون و امثال آن جايز نيست بلکه احتياط واجب آن است به طور مطلق به آن مناظر نگاه نکند.
مسئله 488ـ آيا ديدن ميان پرده های تحريک کننده با اين که مطمئن نيستيم در ما اثر نگذارد جايز است؟
جواب: اگر در آن ميان پرده ها، برهنه باشند بنابر احتياط نگاه نشود.
مسئله 489ـ آيا به فيلم های جنسی بدون لذت جنسی می توان نگريست؟
جواب: به طور مطلق جايز نيست.
مسئله 490ـ در برخی کشورها، ايستگاههای تلويزيونی ويژه ای وجود دارد با کانالهای اختصاصی که ماهانه حق اشتراک دريافت می کنند و در غير نيمه شب برنامه هايی که به فساد اختصاص ندارد ارائه می دهند امّا از نيمه شب به بعد فيلمهای باز و برهنه پخش می کنند آيا شرکت در چنان امر و پرداخت حق اشتراک جايز است؟
جواب: جايز نيست مگر آن که به خود و ديگران اطمينان داشته باشد که برنامه های فاسد را نگاه نخواهند کرد.
مسئله 491ـ در برخی کشورها کسی که وارد مجلسی می شود با همه و حتی بانوان بدون لذّت جنسی دست می دهد و اگر از دست دادن با زنان خودداری کند چنان رفتاری خارج از نزاکت به حساب آمده و غالباً توهين به زن و تحقير اوشمرده می شود و به نظر ايشان عکس العمل منفی به دنبال دارد آيا در اين صورت دست دادن با زنان نا محرم جايز است؟
جواب: جايز نيست و بايد موقعيت را بسنجد يا با هيچ کس دست ندهد و يا دستکش به دست کند و اگر چنين چيزی ممکن نشد و امتناع از دست دادن هم زحمت فوق العاده ايجاد کرد در اين صورت جايز است و همه اين حرف ها در جايی است که حضور در چنان مجلسی لازم و ضروری باشد و در غير اين صورت حضور در آن مجلس که مستلزم فعل حرام است، جايز نمی باشد.
مسئله 492ـ در کشورهای اروپايی دست دادن به عنوان سلام و درود مطرح است گاهی ترک آن کار به محروميت و اخراج از کارخانه و مدرسه و امثال آن می کشد، آيا يک مرد و يا يک زن مسلمان می تواند در چنين حالات استثنايی دست بدهد؟
جواب: اگر با پوشيدن دستکش و امثال آن نمی شود از آن مشکل رهايی يافت جايز است مرد و يا زن مسلمان با ديگری مصافحه کند آنجا که ترک چنان کاری موجب ضرر و زيان طاقت رسا می شود.
مسئله 493ـ آيا مسلمانی که در اروپا زندگی می کند می تواند با يک زن غير مسلمان ازدواج کند آنجا که زن مسلمان پيدا نمی شود و اختلاف زبان، دين و تعليم و تربيت و ارزش ها و عادت و آداب اجتماعی فراوان فرق می کند؟!
جواب: بنابر احتياط، ازدواج دائم با زن کتابی جايز نيست و امّا ازدواج موقّت هر چند که جايز است امّا توصيه می کنيم که آن نيز ترک شود زيرا به توليد مثل منتهی می شود و اين در صورتی است که او دارای همسر مسلمان نباشد اعم از حضور و يا غياب. وگرنه بدون اجازه او ازدواج موقّت هم جايز نيست بلکه بنابر احتياط واجب اگر همسرش اجازه هم بدهد باز جايز نمی باشد.
مسئله 494ـ بعضی شرکت ها، دستگاهی ساخته اند مانند آلت تناسلی زن که بعضی مردان به هنگام خواب و به قصد لذت جنسی آن را روی آلت تناسلی خود می گذارند آيا اين کار نوعی استمنای حرام به حساب می آيد؟
جواب: اگر عادتاً موجب خروج منی می شود و يا مقصود او خروج منی باشد و منی بيرون آيد حرام است بلکه احتياط واجب آن است که با وجود
اطمينان به عدم خروج منی باز اجتناب شود.
مسئله 495ـ روبوسی و معانقه مردان با يکديگر از روی شهوت جنسی چطور است؟ و اگر مسئله از اين حد هم بگذرد و به برخی کارهای ناشايست برسد چطور است؟
جواب: همه اين کارها حرام است هر چند که درجه حرمت ها، متفاوت می باشد.



باب دوم : معاملات » فصل 9: مسائل بانوان

در شريعت اسلام برای بانوان احکام ويژه ای وجود دارد که در کتابهای مفصّل فقهی طی بابهای مختلف آمده است. و در نتيجه زندگی کردن بانوان در يک محيط غير اسلامی آنگونه که در آمريکا و اروپا هم اکنون پيش آمده شرايط تازه ای به وجود آورده است که مسائل نو و پاسخهای متناسب می طلبد و من الآن برخی از آنها را ذکر می کنم شايد خوانندگان محترم از آنها بهره ببرند.
مسئله 496ـ هر زنی می تواند صورت و دو دست خود را در مقابل مرد نامحرم باز بگذارد به شرط آنکه خوف وقوع در حرام نباشد تحريک نامحرمان به نگاه و به طور کلی فتنه انگيزی هدف نباشد وگرنه پوشاندن آنها حتّی از محرمها نيز واجب می شود.
مسئله 497ـ زن نمی تواند روی پاهای خود را برای نامحرم باز کند امّا در نماز رو و کف هر دو پا را اگر مرد بيگانه ای نبيند می تواند باز بگذارد.
مسئله 498ـ زنان می توانند بر چشمان خود سرمه بکشند و در دست خود انگشتر کنند به شرط آنکه قصد و نيتشان از اين کار تحريک شهوت مردان بيگانه نباشد و نيز از وقوع در حرام ايمن باشند وگرنه واجب است آنها را حتی از محرمها نيز بپوشانند.
مسئله 499ـ زنان می توانند برای انجام کارهايی از خانه بيرون روند و از عطر برای خوشبو کردن بدن خود استفاده کنند هر چند که ممکن است مردان نامحرم بو را استشمام کنند به شرط آن که چنان کاري، مردان بيگانه را تحريک نکند و يا قصد زنان، جلب توجه مردان و گرفتار کردن آنان نباشد.
مسئله 500ـ زن می تواند به تنهايی سوار اتومبيلی شود که راننده آن مرد بيگانه ای است به شرط آن که از افتادن در شرّ و فتنه ايمن باشد.
مسئله 501ـ جايز نيست زن با آلت تناسلی خود بازی کند تا به اوج لذّت جنسی برسد و انزال کند و اگر چنين کرد غسل بر او واجب می شود به شرط رسيدن به اوج لذّت و خروج مايع به بيرون و آن غسل از وضو کفايت می کند.
مسئله 502ـ زن نازا نمی تواند آلت تناسلی خود را پيش پزشک باز کند مگر آن که ضرورت ايجاب کند و اولاد دار شدن مستلزم چنان کاری باشد و يا بی فرزندی او را در زحمت طاقت فرسايی که تکليف از ميان می برد بيندازد.
مسئله 503ـ شايسته است که بچه از شير مادر تغذيه کند و در حديث آمده است شيری که طفل از پستان مادر می نوشد از هر چيزی برايش با برکت تر است و نيکو آن است که طفل بيست و يک ماه شير مادر بخورد و سزاوار نيست که کمتر از آن باشد و جنانکه سزاوار نيست دوران شيرخوارگی بيشتر از دو سال باشد و اگر پدر و مادر توافق کنند که طفل را قبل دو سالگی از شير بگيرند، بهتر است.
مسئله 504ـ کارهايی مثل آشپزي، خياطی و نظافت و شستن جامه ها که ربطی به مسائل جنسی ندارد بر همسر واجب نمی باشد بلی مستحب است او به چنان کارها و آماده سازی خانه برای زندگی بپردازد.
مسئله 505ـ شنيدن صدای زن نامحرم بدون لذّت شهوانی و نبودن ريبه و خوف واقع شدن در حرام جايز است. و هم چنين زن می تواند صدايش را به گوش مردان نامحرم برساند به شرط آنکه خوف وقوع در حرام در ميان نباشد ولی زن نمی تواند صدايش را نازک و زيبا سازد طوری که برای شنونده تحريک کننده باشد هر چند برای محارمش.
مسئله 506ـ اگر زنی برای درمان بيماری اش ناچار شود که به پزشک حاذق مرد مراجعه کند و آن مستلزم نگاه و لمس باشد چنان کاری جايز است و در صور امکان کفايت کردن به يکي، دومی جايز نمی باشد.
مسئله 507ـ بعضی از علما برای مصلحت زن و شوهر و خانواده و برای آنکه لذّت های جنسی را در چهارچوب خانواده، مهار کنند، حجاب و پوشش را برای بانوان لازم می دانند.
مسئله 508ـ فيلمساز مشهور جهانی (آلفرد هيچکاک) می گويد: زن شرقی ذاتاً جاذبه جنسی بيشتری دارد و اين جاذبه مايه نيرومندی او گشته است امّا در اثر کوششهايی که زن شرقی خواسته است بدان وسيله خود را همانند زن غربی کند و کم کم حجاب را کنار گذاشته به همان نسبت که از حجاب فاصله گرفته از جاذبه جنسی اش کاسته شده است.
مسئله 509ـ ويل دو رانت در بررسی اصول رفتار جنسی زن می گويد:
زن از اوّل دانست که نبايد خود را دست کم گرفته و خويشتن را خوار و زبون قلمداد کند وهمين را به دخترانش ياد داد پس زن با تمايل غريزی به عفّت و حياء و پوشاندن اندام خويش، ارزش خود را بالا برد و در نظر مردان، عزيز و دارای موقعيت گرديد.
و اينک برخی استفتائات و پاسخ های آيت الله العظمی سيستانی دام ظلّه العالي.
مسئله 510ـ در آغوش گرفتن، بوسيدن و بازی به قصد لذت جنسي، زنی با هم جنس خودش، چه حکمی دارد؟ و اگر کار از اين مراحل بگذرد و به کارهای ناشايست ديگر برسد چطور است؟
جواب: همه اين کارها حرام است با اختلاف و شدّت و ضعف در درجات حرمت.
مسئله 511ـ بيشتر اوقات، بانوان نياز به پرسش مسائل از يک عالم دينی پيدا می کنند آيا آنان می توانند با صراحت و بی پرده سؤال کنند؟ و آيا آن عالم هم حق دارد صريح، جواب دهد؟
جواب: بلی هر دو طرف به قصد آموزش مسائل شرعی می توانند سؤال و جواب صريح و بی پرده مطرح کنند امّا بر هر دو واجب است که صدق نيّت داشته و عفّت کلام را حفظ کنند.
مسئله 512ـ از آلت تناسلی زن، به هنگام ملاعبه، مايعی لزج و چسبنده ترشح می شود که اگر بازی ادامه پيدا کند چه به اوج هيجان جنسی که به عربی آن را "قذف" نامند می رسد و ترشح آن مايع رو به فزونی می نهد آيا در اولين مرحله ترشّح، غسل بر او واجب می شود؟ و در مرحله نهايی که غسل بر او واجب می شود آيا آن غسل، کفايت از وضو می کند؟
جواب: به مجرّد جريان مايع لزج، غسل بر او واجب نمی شود و در مرحله نهايی که غسل بر او واجب است، آن غسل در مواردی که طهارت از جنابت شرط است، از وضو کفايت می کند.
مسئله 513ـ در موسم حج، برخی بانوان، داروهای طبّی می خورند تا عادت ماهانه را با تأخير اندازد امّا در همان روز های عادت، به طور منقطع خون می بينند آيا چنان خوني، حيض است؟
جواب: اگر سه روز پی در پی خون ببيند اگر چه در درون رحم باشد حيض است وگرنه احکام حيض را ندارد.
مسئله 514ـ عده ای از زنان با حجاب مسلمان، عادت کرده اند که جانه و قسمتی از زير چانه را باز می گذارند امّا گردن را می پوشانند. آيا چنين کاری جايز است؟ و چه اندازه ای از صورت را می توان باز گذاشت و آيا گوشها را هم می توان بيرون گذاشت.
جواب: صورت شامل دو گوش نمی شود، پس پوشاندن آنها واجب است امّا چانه و مقدار اندکی از زير چانه، در حکم صورت می باشد.
مسئله 515ـ آيا با پير زنان بيگانه و کهنسال که اميدی با ازدواج ندارند، می توان دست داد؟ و عمر تقريبی باز نشستگی زنان چيست؟
جواب: دست زدن به بدن زن بيگانه به طور مطلق مگر به هنگام ضرورت، جايز نيست و بازنشستگي، زمان تقريبی ندارد و آن بستگی به حالات زنان دارد ولی ملاک باز نشستگی در قرآن کريم، نوميدی از نکاح و زناشويی به علت کهنسالی است.
مسئله 516ـ اگر پوشيه و نقاب زدن بر چهره در يک شهری مايه شگفتی و پرس و جو شود و لباس شهرت تلقی گردد واجب است آن را کنار گذاشت؟ جواب: واجب نمی شود مگر زمانی که پوشيه زدن بر صورت توجّه بيشتری را جلب کند و يا مردم شهر آن را زشت و غير عادی بشمارند و لباس شهرت به حساب آيد که کنار گذاشتن آن واجب است.
مسئله 517ـ آيا زن با حجاب تنها می تواند از مرد نامحرم رانندگی ياد بگيرد در صورتی که هنگام آموزش، بيم وقوع در حرام هم نباشد؟ جواب: با وجود ايمنی از فساد، جايز است.
مسئله 518ـ برخی آرايشگاههای زنانه به کارگر زن، احتياج دارند آيا يک زن مسلمان می تواند در چنين آرايشگاهی مشغول کار شود و زنان بی حجاب را اعم از مسلمان و غير مسلمان که در برابر مردان نامحرم، آرايش کرده ظاهر می شوند، آرايش کند؟
جواب: اگر آرايش کردن آنان، نوعی ترويج فساد و اشاعه گناه، محسوب گردد او چنان حقی را ندارد امّا تحقّق اين عنوان، بعيد به نظر می رسد.
مسئله 519ـ زنی که روی خود را نمی گيرد می تواند موهای صورت و ابروان را بردارد و پودر طبيعی و سبک بر صورت بزند؟
جواب: برداشتن موی صورت، و باريک کردن ابروان، مانع از بازگذاشتن رو نمی شود به شرط آنکه از وقوع در حرام، ايمن باشد و بازگذاشتن صورت به انگيزه نگاه نامحرمان، نباشد امّا پس از به کار بردن پودر و وسايل آرايشي، پوشاندن صورت واجب است.
مسئله 520ـ رنگ کردن همه و يا قسمتی از مو به نيٌت جلب توجه در مجالس بانوان برای ازدواج، جايز است؟
جواب: اگر، تنها برای آرايش باشد و جنبه فريبکاری و عيب پوشی و يا کم نشان دادن سنّ نباشد، مانعی ندارد.
مسئله 521ـ اگر زنی کلاه گيس بر سر گذارد و بدانوسيله موی حقيقی را بپوشاند آيا او می تواند صورت خود را به نيت آرايش و استتار، گريم کند و خود را به غير آنچه هست نشان دهد؟
جواب: استفاده از کلاه گيس به نيت زينت به شرط آن که آن را از نامحرمان بپوشاند جايز است.
مسئله 522ـ آيا يک زن جوان می تواند جوراب نايلون به رنگ پا که ساق پا را زيباتر نشان می دهد به عنوان حجاب بپوشد؟
جوبا: پوشيدن چنان جورابی اشکالی ندارد امّا اگر آن، زينت به حساب آيد بايد آن را از ديد نامحرمان بپوشاند.
مسئله 523ـ آيا پوشيدن جورابی که ساتر است امّا پا را مجسّم می کند، جايز است؟
جواب: پوشيدن چنان جورابی فی حد ذاته جايز است.
مسئله 524ـ پرستاری مسلمان، در يک کلينيک کار می کند و به مقتضای شغلش به اندام مردان اعم از مسلمان و غير مسلمان دست می زند آيا چنين عملی جايز است؟ با علم به اينکه او ناگزير است کار کند و کار، کمتر پيدا می شود وانگهی آيا فرقی ميان لمس اندام مسلمان و غير مسلمان، هست؟
جواب: جايز نيست زن به اندام مرد نامحرم دست بزند اعم از مسلمان و غير مسلمان مگر آنکه ضرورتی پيش آيد که برطرف کننده حرمت باشد.
مسئله 525ـ بانويی کفش پاشنه بلند می پوشد و به هنگام راه رفتن، صدا توليد می کند و توجّه بر انگيز است آيا پوشيدن چنين کفشی جايز است؟ جواب: اگر به انگيزه توجه مردان و يا فتنه انگيزی باشد، جايز نيست.
مسئله 526ـ آيا زن می تواند از انگشتر زينتی و يا دست بند و يا گردن بند به قصد آرايش استفاده کند و آيا چنان کاری حلال است يا حرام؟ جواب: چنان کاری حلال است امّا پوشاندن آنها از نامحرم، واجب می باشد مگر انگشتر و النگو به شرط ايمن بودن از وقوع در حرام و يا آشکار کردن آنها به انگيزه جلب توجه نامحرمان نباشد.
مسئله527ـ در کشورهای غربی متدوال شده که لنزهای رنگی بر چشم می چسبانند آيا چنان کاری به قصد آرايش و آشکار شدن دربرابر انظار مردان نا محرم، جايز است؟
جواب: اگر زينت حساب شودجايز نيست.
مسئله528ـ آيا خريد و فروش تخمک زن، جايز است؟
جواب: جايز است.
مسئله529ـ موی سر برخی بانوان در شرايطی می ريزد آيا آنان می توانند به پزشک مرد مراجعه کنندو به قصد درمان، موهای خود را به او نشان دهند اعم از آنکه ريزش مو برايشان زحمت داشته باشد و يا فقط به نيت زيبايی مراجعی کنند؟
جواب: با وجود زحمت طاقت فرسا جايز است والا جايز نمی باشد.
مسئله530ـ آيا يک زن مسلمان می توانددر مغرب زمين به دانشگاههايی برود که ميان دختران و پسران،روابط آزاد وجود دارد؟
جواب: اگر او مطمئن است که می تواند دين خود را حفظ کند و به مسئوليت های شرعی از جمله: حجاب، و دوری از لمس حرام و تأثير ناپذير از محيط فاسد و انحراف،مواظبت نمايد،جايز است وگرنه جايز نمی باشد.
مسئله531ـ در برخی کشورهای غربی ،صورتگرانی در ازاء دريافت مبلغی ،با دقت درچهره اشخاص تصوير آنها را رسم می کنند آيايک زن باحجاب می تواند در مقابل چنين صورتگرانی قرار بگيرند تا با دقت در چهره او صورتش را تر سيم کنند؟
جواب: شايسته نيست يک زن با حجاب چنان کند.
مسئله532ـ آيا بانوان می توانند به انواع مختلف ورزش کشتی بپردازند و آيا آنان می توانند اندام لخت کشتی گيران را مستقيم و يا در صفحه تلوزيون بدون لذت جنسی تماشا کند؟
جواب: هر چيزی که به انسان ضرر بزند حرام است و بنابر احتياط واجب،زن،اندام مردنامحرم را بدون لذت حتی در صفحه تلوزيون هم ننگرد مگر دست و پا آنچه که معمولاً،پوشانده نمی شود.
مسئله533ـ آيا بانوان می تواننداندام مردانی را که برای عزاداری (سينه زنی و زنجير زنی ) لباس خود را در می آورند،نگاه کنند؟
جواب: بنابر احتياط واجب، چنان نکنند.
مسئله534ـ کسی برای رضای خدادختر خردسالی راسرپرستی کرده واکنون او به سن بلوغ رسيده است آيا دختر برای اين مرد نامحرم است؟
جواب: بلی ، او همانند ديگر زنان اجنبی برای او نامحرم است.
مسئله535ـ بارداری نا مشروع يک دختر برای او بسيار سخت و احياناً به آبروی خانوادگی او لطمه وارد می کند آيا او می تواند جنين راساقط کند؟ جواب: اگر بارداری به اندازه ای زحمت داشته باشد که طاقت فرسا شده وراه نجاتی جز سقط جنين،وجود نداشته باشد قبل از حلول روح در جنين، چنان عملی جايز است.
مسئله536ـ آيايک زن می تواند کت و شلوار بپوشد و در خيابانها و بازارها راه بيفتد؟
جواب: اگر آن جامه بر جستگی های اندام او را مشخص کند و يا سبب فتنه انگيز شود،جايزنمی باشد.
مسئله537ـ بر سر گذاشتن کلاه گيس به نيت خوشگل تر شدن ومورد توجه بانوان قرار گرفتن در مجالس ويژه خانمها جهت پيدا شدن خواستگار،جايز است؟ و آيا چنان کاری عيب پوشی به حساب می آيد؟
جواب: اگر تنها به نيت آرايش باشد و نه فريبکاری و عيب پوشی از چشم خواستگاران، چنان کاری اشکال ندارد.
مسئله538ـ آيا بانوان حائض می توانند بيشتر از هفت آيه از قرآن بخوانند به جز آيات سجده و اگرچنان کاری جايز و مکروه باشد معنی کراهت آن چيست؟
جواب: تلاوت بيش از هفت آيه به جز آيات سجده که به کلی نيست کراهت دارد ومعنای کراهت دراينجا کمتر بودن ثواب می باشد.



باب دوم : معاملات » فصل 10: احكام موسيقى

برخی از مردمان مسلمان در کشورهای غيز اسلامی و حتی احياناً در خود کشورهای اسلامی معمولاً به آهنگ ها،موسيقی ها، آوازهای
خوانندگان،پايکوبی رقاصان در گوشه وکنار خيابان ها،مدرسه ها،خانه های همسايگان و در اتومبيل ها و اتوبوسها در حال حرکت،گوش می کنند وچون گاهی اوقات، آن صدا ها گوش خراش است خودبه خود اين سؤال پيش می آيد آيا اين آهنگها آوازهارا می توان گوش کرد؟آيا رقص برای ماجايز است؟
مادر ذيل، به اين سؤالات پاسخ می دهيم.
مسئله539ـ موسيقی ، هنر وفنی است از هنرهاو فنون بشری و در زمان های اخير رواج بيشتری دارد. برخی از انواع آن حلال است و می توان به آن گوش داد و برخی ديگر حرام می باشد و گوش دادن به آن جايز نمی باشد.
مسئله540ـ موسيقی حلال، آن است که با مجالس لهو و لعب تناسب ندارد و به عکس آن،موسيقی حرام به موسيقی ای گفته می شودکه با مجالس لهو و لعب هماهنگی دارد.
مسئله541ـ مقصود از جمله((متناسب با مجالس لهو و لعب)) اين نيست که آن موجب آرامش روحی و تغييرحال و وضع انسان می شود که چنان چيزی خوب است و احياناً موسيقی و آواز حلال نيز آن وضع را به وجودمی آورد بلکه مقصود ازآن ، اين است که شنونده آن خصوصاً اگر باهنر و فن موسيقی آشناباشد می داند که کداميک با مجالس لهو و لعب ومشابه آنها،تناسب داردوآنها يک ندراد.
مسئله542ـ رفت و آمد به جاهايی که درآنها موسيقی حلال پخش می شود،جايز است وگوش دادن به آن حتی مدت طولانی ،مادام که به حرام نينجامد بی اشکال می باشد.
مسئله543ـ به اماکن عمومی که در آنها موسيقی حرام پخش می شود،می توان رفت و آمد کرد به شرط آنکه به آن موسيقی از روی عمدو قصد، گوش ندهند مانند سالن هااستقبال و بدرقه مسافران،پاويون ها، پارک های عمومی ،رستوران ها،قهوه خانه ها،و امثال آنها،زيراگوش دادن به موسيقی حرام،ممنوع است نه کشيدن هر صدايی هر چندکه از روی عمد گوش ندهيم،حرام باشد.
مسئله544ـ موسيقی حلال رادرآموزشگاههای ويژه و ياديگر جاهای مناسب،می توان آموخت.
اعم ازآنکه يادگيرنده بزرگسال باشد و يا کوچک به شرط آنکه آمد و رفت به آن اماکن در تربيت وبنياد دينی او اثر منفی نگذارد.
مسئله545ـ غنا و آواز خوانی حرام است و گوش دادن و کاسب کاری به وسيله ان نيز حرام می باشد و مقصود از غنا و آواز خوانی حرام، آن سخنان لهوی است که به آهنگ های مبتذل در نزد اهل لهو و لعب، می انجامد.
مسئله546ـ خواندن قرآن ،دعا،ذکر و ورد با آهنگ های شناخته شده در نزد اهلو لهو و لعب،جايز نيست و بنابر احتياط واجب،جز آنها نيز به صورت شعر و نثر با همان آهنگ، خوانده نشود.
مسئله547ـ حرمت استماع موسيقی و غنای حرام در سنت نبوی مورد توجه قرار گرفته است.
رسول خدا در يک حديث شريف فرمود: خواننده، زناکار، نی نواز، دف زن، همگی کر و کور و لال از قبر به عرصات محشر واردکی شوند.
وفرمود: هر کس به لهو و غنای حرام گوش دهد در گوش او به روز قيامت مس مذاب ،می ريزند.
و باز فرمود:غنا و موسيقی حرام و مبتذل، وسيله و راهی به سوی زناست.
مسئله548ـ زن در برابر شوهرش به قصد لذت و تحريک او و جز آن،جايز است بر قصد اما درمقابل مردان ديگر نبايد رقص کند و بنابر احتياط واجب در برابر زنان نيز نرقصد.
مسئله549ـ دست و کف زدن درجشن ها،عروسی ها و ميلاديه های مذهبی برای همه زنان و مردان جايز است.
واينک به نمونه های از استفتائات و پاسخ های آيت الله العظمی سيستانی توجه کنيد:
مسئله550ـ راجع به موسيقی حلال و موسيقی حرام،سؤال فراوان می شود.آيا می توانيم بگوييم :
موسيقی ای که غريزه جنسی را تحريک می کند و مبتذل و شهوت بر انگيز است، حرام می باشد و اما موسيقی ای که آرام بخش اعصاب بوده و روح و روان را راحتی بخشدو يا آهنگ هايی که بافيلم ها همراه است(موسيقی متن) و موسيقی های حماسی و رزمی ، موسيقی حلال می باشد؟
جواب: موسيقی حلال، آن است که بامجالس لهو و لعب مناسب نبست هر چند که ممکن است آرام بخش اعصاب نباشد مانند مارش نظامی و عزا.
مسئله551ـ هم چنانکه از موسيقی حلال و حرام سؤال فروان می شود از آوازخوانی حلال و حرام نيز پرسش فروان به عملی آيد آيا در اين باره نيز می توان گقت: آواز خوانی ای که غريزه جنسی و شهوانی را برمی انگيزد و در سطح گسترده به ارضای شهوت جنسی بينجامد،آن آواز خوانی حرام است و اما آواز خوانی هايی که غرائز سليم خفته را بيدار می کندو نفوس آدمی و افکار انسان را در سطح بالايی ارتقا می بخشد مثل آوازهای دينی ،که سيره نبوی و ستايش امامان را زمزمه می کند و يا آوازهای حماسی و سرودهای نشاط آور و سازنده اخلاقی ،عرفانی ، حلال می باشند؟
جواب: غنا و آواز خوانی به طور کلی حرام است و آن بنابر نظر و رأی برگزيده ما،عبارت است از کلام بيهوده ولهوی که با آواز وآهنگ متناسب در نزد اهل لهو و لعب،اجرا می شود و تلاوت قرآن،دعاو ثنای انبياءو اولياء وامامان اهل بيت هم با همين وضع و آهنگ حرام است و خواندن چيزهای ديگر از انواع کلمات غير لهوی مانند سرودهای حماسی ،رزمی با همان لحن و آهنگ غنايی که ياد شد،بنابر اختياط واجب حرام است.و اما آوازهايی که تعريف مابر آن صدق نکند،ذاتاً حرام نمی باشد.
مسئله 552ـ آيا به آوازخوانی های دينی و مدح و ثنای امامان که همراه موسيقی اجراء می شود می توان گوش داد؟
جواب: حکم اين سؤال از حکم مسئله قبل، معلوم می شود.
مسئله 553ـ آيا به قرائت قاريی که صدايش را ترجيع می دهد و می لرزاند، بدون قصد لذّت می توان گوش داد؟
جواب: اگر آهنگی که در قرائت، از آن آهنگ استفاده می شود از نوع غنای حرام نباشد شنيدن آن، مانعی ندارد.
مسئله 554ـ برخی خوانندگان و سرودخوانان، آهنگ و لحن مردمان فاسق و فاجر را تقليد می کنند و قصيده هايی در مدح امامان معصوم می خوانند پس مضمون، مخالف آن چيزی است که اهل فسق و فجور بدان مأنوس اند ليکن اصل لحن و آهنگ مربوط به آنان است آيا چنين آواز خوانی جايز است و گوش دادن به آن چطور است؟
جواب: بنابر احتياط، حرام است.
مسئله 555ـ آيا بانوان در شب زفاف و عروسی می توانند با هر نوع آهنگی آواز خوانی کنند حتی با آهنگ های متناسب مجالس لهو و لعب؟ و آيا آنان می توانند از آلات و ابزار موسيقی استفاده کنند؟ و آيا آن وضع را می توان در مجلس عقد خواني، شب حنابندان و يا مناسبت های ديگر، تکرار کرد يا مخصوص شب عروسی است؟
جواب: بنابر احتياط واجب، چنان آواز خوانی ها حتی در شب زفاف و عروسی هم ترک شود تا چه رسد به شبها و مناسبت های ديگر و حکم موسيقی و آواز خوانی حلال و حرام در مسائل قبل توضيح داده شد.
مسئله 556ـ آيا به سرودهای انقلابی همراه پيانو، ساز، دف و نی و پيانو برقی می توان گوش داد؟
جواب: اگر موسيقی و آهنگ پخش شده، از نوع موسيقی متناسب با مجالس لهو و لعب، باشد، گوش کردن به آن، جايز نيست.
مسئله 557ـ مقصود از جمله "متعارف نزد اهل فسق و فجور" چيست؟
جواب: اين جمله، در فتاوای ما نيامده است و آنچه ما در تعريف غنا و آهنگ گفتيم عبارت از جمله "آهنگ شناخته شده نزد اهل لهو و لعب" است و معنای آن، واضح است.
مسئله 558ـ مسلماني، سهل انگار بوده و اکنون، ملتزم و متعهد گشته است. آيا او می تواند، تنها و يا با دوستانش همانند گذشته بعضی آوازها و موسيقی ها را که گوش می داده همچنان گوش دهد و آنها را زمزمه کند؟
جواب: با صدق عنوان موسيقی و آوازخوانی حرام، جايز نيست.
مسئله 559ـ آوازهايی هستند با لغت بيگانه و با صدای اجنبی و استادان زبان می گويند که يادگيزی زبان همراه آن آواز و موسيقي، آسيان تر است آيا به هدف آموزش زبان به چنان موسيقی و آواز می توان گوش داد؟
جواب: اگر غنا و موسيقی حرام بر آن صدق کند گوش دادن به آن، جايز نمی باشد.
مسئله 560ـ ابزار و الات موسيقي، بسيار فراوان و گوناگونند. و در مجالس موسيقی و خوانندگانی مورد استفاده قرار می گيرند و گاهی هم، فقط برای راحتی و آرامش روحی نواخته می شوند آيا ساختن و خريد و فروش و نواختن آنها به قصد آرامش روحی و گوش دادن به نوازندگی آن کس که بر آنها می نوازد جايز است؟
جواب: داد و ستد آلات و ابزار موسيقی حرام و ساختن و گرفتن دستمزد بر آنها، جايز نمی باشد و مقصود از آلت لهو حرام آن است که آن، برای چنان کاری ساخته شده و ماليّت آن بستگی به چيزی دارد که به آن هدف ساخته شده و جز در لهو حرام مصرف ندارد.
مسئله 561ـ آيا ساختن و خريد و فروش آلات موسيقی که برای بازی بچه ها و آرام کردن آنها فراهم گشته است جايز است؟ و آيا بزرگسالان می توانند از آنها استفاده کنند؟
جواب: اگر موسيقی حاصل از آنها، همان موسيقی متناسب با مجالس لهو و لعب باشد داد و ستد آنها جايز نيست و افراد بالغ و مکلّف نمی توانند از آنها استفاده کنند.
مسئله 562ـ در برخی مدارس رسمی انگلستان برای دانش آموزان رقص ياد می دهند و آن را روی آهنگ موزيکی تنظيم و همراه می کنند که حرکت رقص کننده را به هنگام رقص توجيه می کند آيا در چنين کلاس درسی می توان حاضر شد؟ و اگر دختر و يا پسر جوان برای شرکت در چنان کلاسي، شوق و رغبت نشان دهند بر پدر و مادر واجب است که آنان را منع کنند؟
جواب: حضور دانش آموزان نوجوان، در چنين کلاسهايی اگر بر تربيت ديينی آنان اثر منفی باقی بگذارد که غالباً چنين است، جايز نمی باشد بلکه بنابر احتياط، به طور مطلق جايز نيست.
مسئله 563ـ آيا يادگيری هنر رقص جايز است؟
جواب: بنابر احتياط به طور مطلق جايز نمی باشد.
مسئله 564ـ آيا می توان مجالس رقصی به پاکرد که در آنها زن و شوهر با هم و با آهنگ موزيک آرام و جامه های رسمي، می رقصند؟
جواب: جايز نيست.
مسئله 565ـ آيا رقص زنان در جلوی زنان و مردان در جلوی مردان در يک جشن، آن هم جداگانه با موزيک و يا بدون آن، جايز است؟ جواب: رقص زن و يا مرد به طور کلي، محل اشکال است و احتياط در ترک آن است و حکم موزيک در مسائل قبل، گفته شد.
مسئله 566ـ آيا زن می تواند دربرابر شوهرش با موزيک و يا بدون آن، برقصد؟
جواب: بدون موزيک، جايز می باشد.
مسئله 567ـ در برخی کشورهای غربی دانش آموزان دختر و پسر را به آموختن هنر رقص، مجبور می کنند و اين گونه رقص با موزيک متعارف همراه نيست و جنبه لهوی نداردو فقط مادّه درسی محسوب است آيا پدران و مادران می توانند به فرزندان دختر و يا پسر خود اجازه حضور در آن کلاسها را بدهند؟
جواب: اگر چنان کاری با تعليم و تربيت دينی فرزندان، منافات داشته جايز نيست بلکه بنابر احتياط و با فرض بلوغ فرزندان، اجازه حضور در چنان کلاسی به طور مطلق حرام می باشد مگر آنکه آنان برای خود حجّت شرعی داشته باشند مثلاً از کسی تقليد کنند که او حضور در چنان کلاسی را جايز می شمرد در اين صورت، دادن اجازه حضور بلامانع است.



باب دوم : معاملات » فصل 11: مسائل متفرقه

شما خواننده گرامی در اين فصل برخی مسائل و استفتائات شرعی در امور مختلف حياتی را می خوانيد که در فصول گذشته کتاب، کمتر می گنجيد زيرا تناسبی با آن فصلها نداشت و به همين سبب آنها را در عنوان مسائل متفرقه آورديم.
مسئله 568ـ مستحبّ است فرزندان خود را با نامهايی که بندگی خدا - عزّ و جلّ - را ياد می آورد، بناميم. هم چنانکه نامگذاری با نام محمّد (صلی الله عليه و آله) و نام های ديگر پيامبران و رسولان و نام علي، حسن، حسين، جعفر، طالب، حمزه، و فاطمه، استحباب دارد و نامگذاری با نام دشمنان اسلام و اهل بيت (عليهم السلام) کراهت دارد.
مسئله 569ـ سر پرستی طفل، دختر باشد و يا پسر تا دو سال هجري، حق مشترک پدر و مادر است پس هيچ پدری در طول دو سال اوّل زندگی نمی تواند طفل را از مادرش جدا کند پس از دو سال حق سرپرستی متعلّق به پدر است و بنابر احتياط مستحبي، طفل تا هفت سالگی از مادر جدا نشود.
مسئله 570ـ اگر پدر و مادر يک طفل با فسخ عقد و يا طلاق، از همديگر جدا شوند تا فرزندان آنان اعم از دختر و يا پسر دو ساله نشده اند، حق حضانت و سرپرستی مادر، تا شوهر نکرده باشد، ساقط نمی شود و پدر و مادر هر دو در حق سرپرستی مشترکند و به شکلی که به توافق برسند آن را اعمال می کنند.
مسئله 571ـ اگر مادر طفل، پس از طلاق و جدايی از شوهر قبلي، شوهری ديگر اختيار کند حق سرپرستی او ساقط می شود و آن، به عهده پدر می باشد.
مسئله 572ـ حق سرپرستی بر طفل، با بلوغ و رشد او پايان می يابد و پس از آن، هيچ کس حق سرپرستی او را ندارد و فرزند چه پسر باشد و يا دختر، مستقل است و مالک جان خود می باشد و پدر و مادر و هيچ کس مدعی حقّی بر او نيست پس او با هر کس بخواهد، پدر، مادر و يا شخص ثالث، می تواهند زندگی کند مگر آنکه جدايی او از پدر و مادر موجب اذيت و آزار آنان شود و به سبب محبت و دلسوزی که نسبت به وی دارند، رنجيده خاطر شوند که در اين صورت مخالفت آنان جايز نيست و اگر پدر و مادر در اين خصوص نيز اختلاف کنند مادر بر پدر مقدّم است.
مسئله 573ـ اگر پدر، بميرد حق سرپرستی طفل به مادر می رسد تا او به سن بلوغ و رشد برسد و هيچ کس بر او مقدّم نيست.
مسئله 574ـ اگر مادر، در زمانی که حق حضانت و سرپرستی طفل را داشته از دنيا برود، پدر به سرپرستی طفل ميپردازد.
مسئله 575ـ سرپرستي، وظيفه پدر و مادر است و حق فرزند به حساب می آيد و اگر آنان از سرپرستی طفل سرباز زنند به قبول چنان مسئوليتی وادار می شوند.
مسله 576ـ اگر طفلی پدر و مادر را يکجا از دست بدهد، حق سرپرستی او به جدّ پدری می رسد.
مسئله 577ـ پدر، مادر و هر کسی که حق سرپرستی طفل را دارد ميتواند آن را به شخص ديگر که مورد اطمينان است، واگذارد تا او به وظايف و مسئوليت های شرعي، قيام کند.
مسئله 578ـ کسی که سرپرستی طفلی را به عهده می گيرد اعم از پدر، مادر و يا شخص ثالث، بايد مسلمان، عاقل و امين بر سلامت طفل باشد پس اگر پدر، کافر و مادر مسلمان و طفل محکوم به اسلام بود، حق سرپرستی به مادر اختصاص پيدا می کند و به عکس، اگر مادر کافر باشد و پدر مسلمان، آن حق، از آن پدر می شود.
مسئله 579ـ بر پسر واجب است که هزينه زندگی پدر و مادرش را بپردازد.
مسئله 580ـ بر پدر واجب است که هزينه زندگی فرزند خود را پسر باشد و يا دختر بپردازد.
مسئله 581ـ در وجوب انفاق بر رحم و خويشاوند نزديک، فقر و ناداری شرط است به اين معنا که او نيازمندی های زندگی را فعلاً نداشته باشد مثل خورد و خوراک، جامه، مسکن، رختخواب، لحاف و امثال آنها.
مسئله 582ـ نفقه واجب شرعي، اندازه معينی ندارد بلکه مقدار واجب آن است که زندگی او در زمينه های خودر و خوارک، لباس، مسکن، و ديگر نيازمندی ها برابر شئون او و به تناسب زمان و مکان، فراهم باشد.
مسئله 583ـ کسی که نفقه و هزينه زندگی او بر عهده ديگری واجب است، اگر او از پرداخت آن، خودداری کند، صاحب حق می تواند او را به پرداخت آن حق، وادارد ودعوی را نزد حاکم و زمامدار وقت ببرد هر چند که او حاکم جائز باشد و اگر از آن طريق به حق خود نرسيد هر گاه، مالی نزد او بود می تواند به اذن حاکم شرع و به اندازه نياز خود از آن، برداشت کند واگر آن هم ميسر نگرديد به اجازه حاکم، از سوی آن شخص که نفقه بر او واجب است، وام می گيرد آنگاه ذمّه او به آن وام مشغول می شود و او بايد آن را بپردازد و هر گاه مراجعه به حاکم به طور کلی ممکن نبود به برخی مومنان عادل ودادگر مراجعه می کند تا او برايش قرض کند و آن شخص مسئول که از پرداختن نفقه خودداری کرده است، بايد وام را بپردازد.
مسئله 584ـ اگر حفظ دين حنيف و احکام مقدسه آن و صيانت نواميس مسلمين و نگهبانی بلاد اسلامی موقوف بر اين باشد که شخص و يا اشخاصی از دارايی خود، خرج کنند، چنان خرج و انفاقی واجب می شود و او نمی تواند از کسي، عوض بطلبد.
و اينک برخی استفتائات و پاسخ های آيت الله العظمی سيستانی دام ظلّه:
مسئله 585ـ صورتگری و يا صحنه سازی از زندگانی محمد (صلی الله عليه و آله) و يا ديگر پيامبران گذشته و يا معصومين (عليهم السلام) و يا هر راز و رمز مقدس تاريخی و نشان دادن آنها بر پرده سينما و يا صفحه تلويزيون و يا تئاتر و غيره جايز است؟
جواب: اگر اصل حرمت و بزرگداشت آنان رعايت شود و شخصيت مقدّس آنان را در اذهان مردم خدشه دار نکند مانعی ندارد.
مسئله 586ـ آيا قرآن، دعاها و ذکرهای ويژه محافظت، روزی و يا عافيت و سلامت را می توان به کافران هديه داد؟
جواب: اگر جانب احترام رعايت شود و آنها در معرض بی حرمتی قرار نگيرند، مانعی ندارد.
مسئله 587ـ بر روی برخی ورقه های کاغذ نامهای جلاله، اسامی معصومين (عليهم السلام) و يا برخی آيه های قرآنی نوشته شده است و ما نمی توانيم آنها را به دريا و رودخانه بريزيم آنها را چه کنيم؟ با علم به اين که نمی دانيم با کيسه های زباله چه می شود و آنها را کجا می ريزند؟
جواب: ريختن آنها در کيسه های زباله جايز نيست که بی احترامی به حساب می آيد امّا می توان نوشته ها را هر چند با مواد شيميايي، از بين برد و يا در جايی پاک دفن کرد و يا بسيار خرد کرد مانند خاک.
مسئله 588ـ آيا استخاره به طريقی که امروزه در ميان ما متداول است، شرعاً وارد و پسنديده است؟ و آيا تکرار آن ضرری دارد اگر با تصدّق همراه شود تا با خواسته استخاره کننده، برابر گردد؟
جواب: استخاره به هنگام حيرت و تساوی احتمالات و رجحان نداشتن يک احتمال، به قصد رجاء انجام می شود آن هم پس از فکر و مشورت، اما تکرار آن به سبب حيرت، صحيح نيست مگر در صورت تغيير موضوع و دادن صدقه به مقدار از مال.
مسئله 589ـ حدود مبلغی که به وکلای خود اجازه می دهيد از وجوه شرعي، به مصرف برسانند چقدر است؟
جواب: آنچه در اجازه های ما آمده است يک سوّم و يا نصف است که مجاز به مصرف آن می باشند و معنای جمله آن نيست که آن سهم مذکور، به مجاز اختصاص دارد بلکه آن در مصارف مقرّره بايد هزينه شود که گاهی خود او مورد آن مصرف نيست مثل اين که شخص مجاز، علوی است و زکات اشخاص غير علوی را گرفته است. و در پرتو اين بيان، اگر شخص مجاز ، بين خود و خدا خويشتن را مورد مصرف آن سهم ديد و مطابق ضوابط شرعی ، عمل کرد مثل اينکه او فقير به معنای شرعی کلمه است و يا او از مصارف زکات يا سهم سادات و يا رد مظالم باشد می تواند به اندازه احتياج و در شأن خود برداشت و هزينه کند نه زيادتر .م به اين ترتيب اگر او خدمت شرعی کرده و در اعلای کلمه دين کوشيده است به تناسب عمکلکرد و خدمت دينی اش استحقاق دريافت سهم امام (ع) را دارد . اما اگر او استحقاق وجهی را که دريافت کرده است نداشته باشد فقط می تواند سهم تعيين شده در اجازه نامه را در موارد مقرره شرعی به مصرف برساند .
مسئله 590ـ اگر اطمينان انسان نسبت به نماينده يک مرجع تقليد به سبب خطاهايی که در مصرف وجوه شرعی به او منسوب می دارند متزلزل شود .
اولاً جايز ايستن چنان چيزی را با مردم در ميان گذاشت و در آن باره صحبت کرد ؟ در حال که صحت آن نسبت ها معلوم نيست و اگر صحت و درستی آنها به دست آمد چطور ؟
و ثانياً تا اطمينان به صحت آن نسبت ها حاصل نشده می توان وجوه شرعی را به او داد ؟
جواب : درباره قسمت اول سؤال بايد گفت : در هر دو صورت ، جايز نيست و در صورت دوم يعين احراز صحّت نسبتها ، او می تواند به طور مستقيم ، آن هم با پنهان کاری تمام مرجع تقليد را در جريان بگذارد تا او را به نماينده ای بدهد که پاکی و صحت عمل او برابر اجازه نامه محرز است يعنی او مقداری را در مصارف مقرر در اجازه نامه هزينه می کند و باقيمانده را به مرجع تقليد می رساند .
مسئله 591ـ آيا بدون اجازه مرجع تقليد ، می توان مقداری از سهم امام را برای مصرفی که امام (ع) بدان خشنود است ، هزينه کرد ؟
جواب : چنان کاری ، جايز نيست و احراز رضای امام (ع) در زمينه مصرف سهم او بدون اجازه گرفتن از مرجع تقليد اعلم با احتمال دخالت اذن او در رضای امام ، ممکن نمی باشد .
مسئله 592ـ آيا سهم امام (ع) را می توان در بنيادهای خيريه خرج کرد در حالی که دهها هزار از مسلمانان به پاره ای نان و يک دست لباس برای پوشاندن اندام خود محتاجند ؟
جواب : در مصرف سهم امام (ع) بايد الاهمّ فالاهمّ را مراعات کرد و تشخيص آن بنابر احتياط موکول به تشخيص فقيه اعلم است که از جهات عمومی ، مطلع می باشد .
مسئله 593ـ گاهی دانه ای برنج به هنگام شستشوی ظروف در راه فاضلاب می ريزد آيا چنين کاری جايز است و ياذ اجتناب از آن ، کم باشد و يا زياد ، واجب می باشد با علم به اينکه اجتناب از چنين عملی بسيار دشوار است ؟
جواب : اگر مقدار برنج تضييع شده به اندازه ای است که می توان حتّی حيوانی را با آن تغذيه کرد چنان عملی جايز نيست امّا اگر بسيار اندک و يا کثيف باشد ، ريختن آنها در آشغال دانی هرگاه اهانت و بی حرمتی به نعمت های الهی نباشد ، اشکال ندارد .
مسئله 594ـ آيا شاعری می تواند مجلس شعر خوانی (شب شعر) برای خود ترتيب دهد در حالی که او می داند در چنان مجلسی بانوانی برای شنيدن اشعار او بی حجاب و نيمه برهنه حضور خواهند يافت ؟
جواب : اين کار در حد ذات خود مانعی ندارد اما بر آن شاعر لازم است که امر به معروف و نهی از منکر کند هرگاه شرابيط چنان تکليفی فراهم باشد .
مسئله 595ـ در مدرسه ها از دانش آموزان می خواهند که انسان و حيوان را رسم و نقاشی کنند طوری که دانش آموز نمی تواتند مخالفت کند آيا چنين کاری جايز است و اگر موضوع ، مجسمه سازی و پيکر تراشی باشد چه طور است ؟
جواب : صورتگری و نقاشی به طوری مطلق جايز است ، و بنابر احتياط واجب ، مجسمه سازی و پيکر تراشی در زمينه موجودات جاندار ، ترک شود و تکليف دبساتانی در مورد عملی که به احتياط واجب بايد ترک شود ، مجوّز محسوب نمی گردد ، مگر آنکه ضورت ايجاب کند مثل اين که ارگ چنان نکند او را از مدرسه بيرون می کنند و آن برای او کار پرزحمتی است که معومولاً نمی توان تحمل کرد .
مسئله 596ـ آيا خريد مجسمه آدمی و برهنه اعم از مجسمه زن و يا مرد جايز است ؟ و خريد مجسمه و تنديس حيوانات که برای زينت می تراشند چه طور است ؟
جواب : دومی بی اشکال است اما اولی اگر ترويج فساد باشد ، جايز نيست .
مسئله 597ـ کف و يا فال فنجان بين ، پيشگويی هايی می کند و می گويد که برای شخص در حال و آينده چه پيش خواهد آمد ؟ آيا چنين کاری جايز است به ويژه اگر صاحب فنجان به آنچه گفته می شود ترتيب اثر بدهد ؟
جواب : چنان پيشگويی هايی اعتبار ندارد و او هم نبايد به طور جزم و يقين ، سخنی بگويد هم چنانکه ديگران هم در مواردی که وجود حجّت شرعی و عقلی لازم است ، نبايد بر آن پيشگويی ها ، اثبر بار کنند .
مسئله 598ـ خوبا مغناطيسی و احضار ارواح جايز است ؟
جواب : هر آنچه به انسانی که نبايد به او صدمه زد ضرر و آسيب می رساند ، حرام است و جايز نمی باشد .
مسئله 599ـ آيا تسخير جنّ برای حل مشکل مردمان مؤمن ، جايز است ؟
جواب : حکم اين سؤال همانند حکم سؤال پيشين است .
مسئله 600ـ راه انداختن جنگ خروس و يا گاو بازی در صورتی که موافقت صاحجبان و مالکان آنها به دست آمده است جايز است ؟
جواب : اگر تضييع مال محسوب نشود ، مکروه است .
مسئله 601ـ حرجی که موجب رفع حرمت می شود چيست و اندازه آن چقدر است ؟ و آيا گرانی قيمت با وجود قدرت بر تهيه ، هر چند با زحمت و قرض ، موضوع حرام را حرجی می کند و آن را شرعاً جايز می سازد ؟
جواب : حالات متفاوت است و معيار ، زحمت فوق العاده است که معمولاً نمی توان آن را تحمّل کرد .
مسئله 602ـ وزن يک ينخود با معيار مثقال و يا گرم که در سنجش طلا در زمان ما به کار می رود چقدر است ؟
جواب : يک نخود يک جزء از بيست و چهار جزء از مثقال صيرفی است ومقدارآن معلوم می باشد .

لیست مواد خوراکی حرام


شریعت مقدس اسلام خوردن تعدادی از خوردنی ها و نوشیدنی ها را بر مسلمانان حرام کرده است. و چون شرکتها و مؤسسه غیر اسلامی و سازنده انواع مواد غذایی طبعاً خود را متعهد نمی دانند و از وارد کردن آن مواد حرام در تولیداتشان خودداری نمی کنند شایسته است که مسلمانان ضمن رعایت حدود شرعی، از تولیدات و کنسروهای ساخته شده به وسیله غیر مسلمانان اجتناب کنند و در ذیل، برخی اطلاعاتی را که در زمینه مواد خوراکی حرام به دست آورده ایم به خوانندگان تقدیم می داریم و ترجیح دادیم که در آن باره سخن را طولانی نکنیم تا مسلمانی که گرفتار زندگی های مغرب زمین است در حد امکان به مشکل برنخورد زیرا شریعت اسلام با دقّت و سخت گیری هایی که احیاناً دارد در عین حال سهل و آسان باقی بماند. نخست تذکر دو نکته مهم، سودمند است:

1- برخی مواد اولیه که در ترکیب قسمتی از خوردنی ها و نوشیدنی ها وارد می شوند گاهی در اثر تحولات شیمیایی، خصوصیت اولیه خود را به طور کلی از دست می دهند، طوری که عرفاً مواد جدید به حساب می آیند و همین دگرگونی، آنها را اگرچه در اصل حرام بوده اند از حرمت بیرون می آورد، و این همان استحاله ای است که در رساله عملیه عنوان شده و یکی از مطهّرات و پاک کننده ها به حساب می آید. مثلاً یک ماده اصلی حیوانی که خوردن آن حرام می باشد، اگر به ماده دیگری تحول پیدا کنند حلال می گردد.
2- در اینجا مواد اولیه ای وجود دارد که در صنعت غذایی مورد استفاده اند و درباره آن احتمال داده می شود که قسمتی از آنها حلال و قسمتی دیگر حرام می باشد، در این صورت با نبود علم و یقین به اصل این ماده، جستجو واجب نیست و خوردن چنین ماده مشکوک جایز است (این حکم در مورد گوشت که در تذکیه و عدم آن، شک داریم صادق نمی باشد).
مثلاً اگر در ترکیب بعضی از کنسروها، ماده (Mono et diglycerides) که ممکن است از روغن حیوانی گرفته شده و احتمال هم دارد که از روغن نباتی به دست آمده باشد، در اینجا مادامی که یقین نکنیم که از روغن حیوانی گرفته شده است، پرس و جو از حقیقت آن واجب نیست و آن محکوم به حلـّیّت است و اکنون برخی اطلاعات مربوط به مواد حرام را که به معنای انگلیسی و فرانسوی آنها هم احیاناً اشاره خواهیم کرد یادآوری می کنم.

روغن های حیوانی و نباتی:
دو کلمه (Shortening) و (Fat) انگلیسی و واژه (grasses Matieres) فرانسوی به معنای روغن و یا چربی است و معمولاً بر حسب عرف، به روغن های آمیخته با چند نوع روغن حیوانی اطلاق می گردد که به آن مخلوط، به نسبت معینی روغن نباتی هم احیاناً اضافه می شود.
البته روغن گرفته گرفته شده از خوک در انگلیسی (Lard) و در فرانسه (Saindoux) نام دارد.

در مورد برخی محصولات آمریکایی عبارت:
(Vegetable shortening)
دیده می شود که معادل عربی آن سَمن نباتی یا دُهن نباتی (روغن نباتی) است. این جمله، اطمینان بخش است زیرا برابر قانون آمریکا شرکت های تولیدی، کافی است که هشتاد تا نود درصد از روغن نباتی استفاده کرده و بقیه را روغن حیوانی قاطی کنند و با این وجود اسم آن، روغن نباتی است.
واما جمله ای که بیشتر موجب اطمینان است عبارت است از:
Pure vegetable shortening یا Pure vegetable Ghee
و آن به معنای روغن نباتی خالص است.

در حالی که روغن نباتی خالص به (Pure vegetable oil) تعبیر می کنند. و سودمند است به این نکته اشاره کنم که روغن نباتی در اصل روغنی است مایع و لکن آن را با هیدروژن غنی می کنند تا از مایع بودن به جامد تبدیل می شود.
و اما کره یا روغن برگرفته از شیر که به انگلیسی (Butter) وبه فرانسه (Beurre) گفته می شود و کره ای که در بازارها عرضه می شود فقط کره برگرفته از شیر است آنها اشکال ندارند و نوعی دیگر هم وجود ندارد.

اما انواع پنیرها:
در ساختن آنها روغن خوک وارد نمی شود آنگونه که برخی می پندارند اما در به عمل آوردن آن، از مایه بهره می گیرند و آن چیزی است که از معده برخی حیوانات مثل گاو، گوساله و خوک گرفته می شود و در انگلیسی به آن (Pepsin)، (Renin)، (Rennen) و در فرانسه: (Presure) گفته می شود.
و مایه خوک حرام است. اما مایه به دست آمده از گاو و یا گوساله مردار و تذکیه نشده هرچند دراصل پاک است و استعمال آن جایز می باشد ولی ظرف آن (شکمبه، سیرابی) با ملاقات آن نجس می شود. چون سایر اعضای حیوان مرطوب و خیس بوده است. اگر ندانیم که ظرف متنجّس، در ساختن پنیر، مورد استفاده قرار گرفته مانعی از خوردن آن نیست و شایسته است که به انواع دیگری از آنچه که در ساختن پنیر مورد استفاده قرارمی گیرد توجه کرد که برخی از آنها نباتی و برخی دیگر شیمیایی (آنزیم میکربی) است. و در حلـّیّت و پاکی آنها تردیدی نیست و هنگامی که در ماده به کار رفته در ساختن چنین پنیرهایی شک و تردید کنیم که آیا از مایه طبیعی حرام و یا ناپاک تهیه شده و یا دیگر اشیاء بنابر حلـّیّت آن، می گذاریم، اما ژله ای که در ساختن ژلاتین مورد استفاده قرار می گیرد آن نیز ماده ای است از اصل حیوانی. اما می ماند سؤال از نوع خاصی از ژله که در ساختن آن برخی ماده ها که از نباتات و گیاهان دریایی به دست می آید به کار می رود. اما نوشابه های گازداری که دارای الکل نمی باشند مانند کوکا کولا، پپسی کولا، سون آپ و کانادا درای، در آنها هیچ گونه ماده حیوانی و یا الکلی به کار نرفته است.

در اینجا تذکر دو نکته مهم است:
الف - در تهیّه این لیست به طور اساسی به سخنان دکتر احمد حسین صقر رئیس دانشگاه شرق و غرب در شیکاگو، آمریکا، اعتماد کرده ایم.
ب – در فراهم کردن این ستون به منابع ذیل مراجعه شده است:
1- موسوعه ای درعلوم طبیعی، ادوارد غالب (ج 1 و2) بیروت 1965 – 1966.
2- Le Guide marabout de la peche en mer Michel van Havre -1982 - FRANCE.
3- Les Poissons Deau Douce - Jiri Cihar 1976 FRANCE.
4- Guide des Poissons D'eau Douce et Pe'che Bent J. Muvs et Preben Dahistrom 1981 - SUISSE.
5- Encyclopedie Illustree des Poissons Stanislav Frank PARIS.
6- Encyclopedie du Monde Animal Tome 4 (Les Poissons 1 et Les reptiles) Maurice Burton. Bibliotheque Marabout PARIS.


لیست نام برخی ماهی های فلس دار و حلال


نام عربى نام فرانسوى نام انگليسى نام علمى (به لاتين)
سـرديـــن Sardines - Sarda Sardine Alosa Sardina , Clupea Sardina
البلشار (نوعى شبيه سردين) Pilchard -célan Pilchard -----
نازلي Colin - Lieu noir Coal Fish -----
شـبـّـوط Carpe Carp Cyprinus - Carpio
بوري/ بيّاح (بيشتر از صد نوع)Muge - Mulet , Mullet Mugil - Grey , Mulet Mugil
تـُـن / تون/ طون Thon Tunny - Tuna Thynnus , Alaionga
تون ابيض/ طون ابيض/ كنعد/ كعند Thon Blanc Germon White Tunny Fish Thynnua Alaionga
سمك سليمان / سلمون Saumon Salmon Salmo Saiar
تـَـروتة / اُطروط Truite Trout Trutta
سمك موسى Sole Sole Solea
رنـكــة Hareng Herring Clupea
سمك الـفـرخ Perche Perch Perca fluvatilis
غادُس/ غـُـدس/ غَيدس/ مورة Morue - Gede cod - codfish Gadus
غادُس أسمرCabillaud Cod -----
راقود Platycéphale Flathead Platycephalus
قاروس/ قَروس Bar - Loup Louvine Loubine Sea Bass Morone Labrax
لـُـخ / كـَـبيت Loche D'étang Pond Loach Cobitis - Fossilis
صـَــنـْـدر Sandre Pike - Perch Lucioperca , Lucioperca
سمك البنفسخ Eperlan Smelt osmerus , Eperlanus
عـَــتوم Ombre Graylig Thymallus , Thymallus
شـابـل Alose Allice Shad Alosa
حـُـسْـرم/ حـُـمرور/ أبو عين Priacantha Catalufa Bigeeye Priacanthus
كـمـهـة Tanche Tench Tinca Tinca
بـُـنّـي / بـَـربيس Barbeau Commun , Barbot Barbel - Barbus Barbus Barbus
بـرعـان أحـمـر Rotengle Rudd Scardinius , Eryhophtalmus
قـنـومـة Bouviére
Bitterling Rhodeus Amarus , Bloch
سمكة بيضاء Able de , Stymphale Rain - Bleak Leucespius , delineatus
سمكة بيضاء (نوع دوم) Ablette Riviére spirlin Stream - Bleak Alburnoides Bipunctatus
سمكة بيضاء (نوع ديگر) Ablette Bleak
Alburnus Alburnus
برعـان (دانوبي) Gardon Galant Danube Roach Rutilus Pigus
----- Rasoir Sabre Carp Pelecus Cultratus
----- Zope Zope Abramis - Ballerus
ربـَـاك Daurade Gilt - Head Chrysophrys
سمك التـِّــرس Flet Flounder Platichthys - Flesus
سمك البَريل Barbue Brill -----
مُطوّقة/ ام حَسْرَد Aspe ----- Aspius - Aspius
فرخ غجومي Grémille Ruffe - Pope Acerina Cernua

----- Nase Commun Common Nose Chondrostoma Nanus
فـرخ أسود Black - Bass Black - Bass Micropterus Salmoidea
فاندوازة Vandoise

Dase Squaalius - Leuciscus
قـُـجاج Pagre Porgy Pagrus
برعان Gardon Commun Roach Rutilus - rutilus
ـــ Zahrte Zaerthe Abramis Vimba
سمك الارجوان lde - Mélanote lde Leuciscus ldus ldus ldus
فـيـرون Vairon Minnow Phoxinus Phoxinus
سمك الطحان Chevine Chevenne Chub Squalius Cephalus Leuciscuc Cephalus
إسقـُمري/ طراخور Maquereau Maquerel Mackerel Scomber Scombrus
أبراميس/ براميس Braine - Bremr Abramis - Bream Abramis- Brama
فرّيدي Pagel - pageau Pageul Braise - Braize Red Porgy Pagellus
سرغوس Sargue Sargo - Sargue Sargus










Copyright © 2002 - 2008 The Official Website of Ayatollah Sistani. All Rights Reserved.