پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر آقای سید علی حسینی سیستانی

کتب فتوایی » توضیح المسائل جامع جلد (4)

انصراف از وصیّت یا تغییر آن ← → کیفیّت تحقّق وصیّت و زمان آن

قبول و ردّ وصیّت

مسأله 1012. در وصیّت تملیکی، کسی که برایش وصیّت شده (موصیٰ له) می‌تواند وصیّت را در زمان حیات وصیّت کننده یا بعد از وفات وی - هرچند بعد از گذشت مدّتی - قبول نماید.
مسأله 1013. قبول وصیّت تملیکی توسط «موصیٰ له» می­تواند با گفتار یا انجام کاری که دلالت بر رضایت وی دارد، محقّق گردد؛ مانند اینکه مال مورد وصیّت را به قصد قبول وصیّت، تحویل بگیرد.
مسأله 1014. اگر در وصیّت تملیکی، کسی که برایش وصیّت شده (موصیٰ له) وصیّت را - چه در زمان حیات وصیّت کننده و چه بعد از وفاتش - قبول کند، رد کردن وصیّت بعد از آن اثری ندارد و مال مورد وصیّت از نظر شرعی متعلّق به وی می­باشد؛
امّا اگر «موصیٰ له» قبل از قبول کردن وصیّت، ابتدا آن را رد نماید، چنانچه رد کردن آن در زمان حیات وصیّت کننده صورت گرفته، ردّ مذکور اثری ندارد و می‌تواند بعداً آن را قبول نماید، ولی اگر بعد از وفات وصیّت کننده آن را رد نماید، وصیّت باطل می­شود.
مسأله 1015. اگر وصیّت تملیکی به مال معیّنی تعلّق گرفته باشد، ورثه بعد از وفات وصیّت کننده نمی­توانند قبل از اینکه «موصیٰ له» وصیّت را قبول یا رد نماید در آن مال تصرّف کنند، یا وی را مجبور (اکراه) نمایند که وصیّت را فوراً قبول یا رد کند؛ مگر آنکه تأخیر این امر موجب ضرر بر ورثه باشد، که در این صورت می­توانند با مراجعه به حاکم شرع وی را مجبور بر قبول یا ردّ وصیّت نمایند؛
امّا اگر وصیّت تملیکی به کسر مشاعی - مانند یک پنجم - از اموال وصیّت کننده تعلّق گرفته باشد و مقصود وی این باشد که مالیّت و ارزش آنچه برای «موصیٰ له» در نظر گرفته به اندازۀ آن کسر مشاع باشد،[1] در این صورت، تصرّفات ورثه که منافات با حقّ «موصیٰ له» نداشته باشد و موجب کم شدن ارزش و مالیّت آن نشود، مانند نماز خواندن و رفت و‌ آمد در منزل متوفّیٰ، اشکال ندارد.
مسأله 1016. اگر فرد وصیّت به دو شیء - مثلاً منزل و اثاثیۀ موجود در آن - برای شخصی کند و وی یکی از آن دو را قبول و دیگری را رد نماید، وصیّت نسبت به آنچه قبول کرده صحیح و نسبت به دیگری باطل است؛ مگر آنکه وصیّتش به مجموع آن دو شیء با هم باشد، طوری که هر کدام به تنهایی مورد وصیّت نباشد.
این حکم، در جایی که وصیّت به یک شیء - مثلاً یک قطعه زمین - برای شخصی صورت گرفته و وی بخشی از آن را قبول و بخش دیگر را رد نماید نیز جاری است.
مسأله 1017. اگر فردی در وصیّت تملیکی مالی از اموالش را برای شخصی وصیّت نماید و آن شخص (موصیٰ له) پیش از آنکه وصیّت را قبول کند یا رد نماید بمیرد، ورثۀ آن شخص در قبول یا ردِّ وصیّت، جانشین وی می­گردند و میتوانند آن وصیّت را قبول نمایند.
البتّه این حکم، در صورتى است که وصیّت کننده از وصیّت خویش برنگردد، وگرنه وصیّت باطل می­شود و ورثۀ او حقّى نسبت به آن مال ندارند.
شایان ذکر است، مراد از ورثۀ شخصی که برایش وصیّت شده، ورثه هنگام فوت اوست، نه ورثۀ هنگام وفات وصیّت کننده.
مسأله 1018. اگر بعضی از ورثۀ «موصیٰ له» در مسألۀ قبل، وصیّت را قبول و بعضی از آنان رد کنند، وصیّت نسبت به سهم ورثه­ای که رد کرده­اند، باطل و نسبت به سهم ورثه­ای که قبول کرده­اند صحیح است؛ مگر آنکه وصیّت فرد (موصی) اختصاص به مجموع مال با هم داشته باشد، طوری که بخشی از مال به تنهایی مورد وصیّت نباشد.
مسأله 1019. اگر وارث «موصیٰ له» در مسألۀ «1017» در زمان حیات وصیّت کننده، قبل از قبول یا ردّ وصیّت بمیرد، ورثۀ او در قبول یا ردّ وصیّت، جانشین وی می­گردند و حکم مذکور در مورد آنان جاری می ­شود.
مسأله 1020. اگر ورثۀ «موصیٰ له» حسب آنچه در مسألۀ «1017» ذکر شد، وصیّت را قبول کنند، مال مورد وصیّت هرچند میراث محسوب نمی­شود، ولی از جهت کیفیّت تقسیم بر حسب سهام ارث بین آنان قسمت می­شود و وصایا و بدهکاری‌های شخصی که مال برای او وصیّت شده (موصیٰ له) از آن کسر نمی‌گردد.
مسأله 1021. اگر فردی وصیّت نماید که مالی از اموالش را بعد از وفات به شخصی ببخشند (به صورت وصیّت عهدی)، در صورتی که آن شخص بمیرد، چه در زمان حیات وصیّت کننده و چه بعد از وفاتش - قبل از اینکه مال را به وی بدهند - چنانچه وصیّت کننده از وصیّتش عدول نکرده باشد، ورثۀ آن شخص (موصیٰ له) حقّ دارند بعد از وفات وصیّت کننده، هبه و بخشش مذکور را قبول یا رد نمایند.

[1]. مقصود وصیّت کننده این نبوده که «موصیٰ له» در خودِ ترکه با ورثه شریک باشد. به عبارتی، وصیّت به صورت «شرکت در مالیّت» بوده، نه «شرکت در عینیّت» اموال.
انصراف از وصیّت یا تغییر آن ← → کیفیّت تحقّق وصیّت و زمان آن
العربية فارسی اردو English Azərbaycan Türkçe Français